به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، نام حسن خانچی بیشتر با آواهای دینی گره خورده است، هر چند در ابتدا بیشترین فعالیتش حول قرائت قرآن کریم بوده است، اما چفت و بستهایی که برخی عرفها به پای قرائت حرفهای قرآن بسته است و نمیتوان در آن نوآوری ایجاد کرد باعث شده تا به سمت آواهای دینی برود؛ عرصهای که اعتقاد دارد، اگر امکانات به خوبی فراهم شود کشورمان در عرصه بینالملل، حرفهای زیادی برای گفتن خواهد داشت. ایکنا، گفتوگوی دو ساعتهای با این خواننده آواهای دینی داشته است که در دو بخش تقدیم مخاطبان میشود، بخش اول این گفتوگوی تفصیلی را در ادامه میخوانید؛
آقای خانچی با اینکه بسیاری از مخاطبان با شما آشنایی دارند، اما در ابتدای این گفتوگو مختصری از زندگی خود بفرمائید؟حسن خانچی هستم، سال 1360 در تهران متولد شدم، اما اصالتاً خرمشهری هستم. به واسطه جنگ تحمیلی به تهران مهاجرت کردیم، تا سن شش سالگی در تهران ماندیم و بعد از آن نیز به یزد رفتیم، چندین سال هم در شهر اردکان اسکان داشتیم. تا کلاس چهارم ابتدایی در آنجا بودم و یک سال بعد از پایان جنگ، مجدد به خرمشهر برگشتیم. به واسطه اینکه پدرم در بخش کشتیرانی بندر امام(ره) شاغل بود.
*پشت صحنه ضبط نماهنگ سورههای سرخ*
دستاورد شما از مهاجرت و جنگ، فراگیری تلاوت قرآن و تمرین در آواهای دینی بوده است؟از جنگ تنها آواره شدن، از این شهر به آن شهر شدن، اعزام اقوام به جبههها و بعد هم رسیدن خبر شهادتشان را به یاد دارم. دیدهها و داشتهها و آوردههای من از جنگ همینها بود، البته خرمشهر الان هم جنگزده است.
در این مدت سفر به شهرهای مختلف، فرصتی برای آشنایی با قرآن و ورود به این عرصه به صورت حرفهای فراهم شد پس میتوان در فهرست بلند بالایی که به عنوان آوردههای خودتان از جنگ عنوان کردید، تلاوت و ابتهال را هم اضافه کرد؟ورود من به عرصه تلاوت قرآن کریم به صورت رسمی و حرفهای از همان زمان شکل گرفت، در ماهشهر مجتمعی پشت منزل ما بود و از قضا یکی از مجتمعهای فرهنگی بسیار فعال استان خوزستان بود که مدیریت آن را «سیدشریف حسینی» بر عهده داشت.
برحسب علاقهای که وجود داشت در این مسیر حرکت کردم. در ابتدا خجالتی بودم و نمیتوانستم قرائت داشته باشم تا اینکه به زور وادار شدم تا در جلسات قرائت حضور داشته و به مرور هم قرائت داشته باشم. به یاد دارم که در یکی از جلسات، استاد سیدشریف حسینی از صدای من بسیار تعریف کرد و ایشان نیز از من خواست تا آیاتی را تلاوت کنم، همان تلاوت باعث شد تا ایشان صدای من را بپسندد و امیدوار به ادامه فعالیت شوم.
پس در واقع، اولین قدمهای ورود به عرصه تلاوت قرآن در زمانی برداشته شد که شما بعد از پایان جنگ به شهر و استان خودتان بازگشته بودید؟ امکانات در آن روزها که هنوز همه جا رنگ و بوی جنگ را داشت به چه صورت بود؟ استاد حسینی، امکانات خوبی در اختیار ما قرار داد. آن زمان تهیه امکانات برای یادگیری تلاوت به سادگی حال حاضر نبود و برای تهیه کردن یک ضبط صوت سختیهای بسیار زیادی را متحمل میشدیم. ایشان همه این امکانات را در اختیار ما قرار داد و البته پدرم نیز تا جایی که میتوانست از من حمایت کرد.
همه ما شما را به عنوان یک خواننده آواهای دینی میشناسیم تا قاری قرآن، در صورتی که شما حرف از تلاوت میزنید، ورود شما به عرصه آواهای دینی به چه صورت بود، اتفاق خاصی باعث این کار شد یا علاقه شخصی خودتان بود؟یادم هست که در سال چهارم ابتدایی که تابستان سال 1373 بود، برای اولین بار در مسابقات دانشآموزی شرکت کردم و رتبه اول را در استان به دست آوردم. به همراه کاروان برگزیدگان استان خوزستان راهی مسابقات سراسری شدیم. در آن کاروان از اعضای گروه ثقلین اهواز، ناصر و عبدالرزاق دغاغله و برخی دیگر نیز بودند، این فرصت بسیار خوبی را برای من فراهم کرد، در مسیر رسیدن اتوبوس به محل برگزاری مسابقات اعضای گروه تواشیح ثقلین تمرین تواشیح داشتند، اولین باری که احساس کردم به مدیحهسرایی و تواشیح علاقه دارم همان زمان بود.
گروه ثقلین همان سال در مسابقات کشوری که در سمنان برگزار شد، اول شد. اتفاق خوبی بود که من در یک سفر با اساتید برجستهای آشنا شوم که در بحث تواشیح و همخوانی در کشور نخبه بودند و این لطف خدا بود که با این افراد آشنا شدم. بعد از آن سفر رفت و آمدهای من با این افراد ادامه پیدا کرد.
همان سال که با گروه تواشیح ثقلین آشنا شدم، یک گروه تواشیح تشکیل دادیم که از ابتکارات «سیدشریف موسوی» بود. فلسفه تشکیل این گروه این بود که باید برای برنامهای که قرار بود از صدا و سیما نیز پخش شود، حضور مییافتیم. در آن برنامه قرار بود یکی از آیتمها تواشیح باشد که گروه ما شکل گرفت، ما نیز زیاد در پی تداوم این گروه تواشیح نبودیم و تنها برای آن برنامه تشکیل شد، چند جلسه تمرین داشتیم تا روز اجرا که اجرای خوبی داشتیم و مسئولان مسجد، زمانی که دیدند گروه خوبی شده است، تصمیم بر ادامه فعالیت گروه گرفتند.
در مورد تلاوت چیزی نگفتید؟شروع فعالیتم در عرصه تلاوت هم با شنیدن صدای مرحوم استاد شحات و نوار صوتیای که عمهام از استاد شحات در اختیار م قرار داد، بود. تلاوت بسیار خوب و فاخری که من را ترغیب به حضور در این عرصه کرد. چون شروع فعالیت من با تلاوت شحات بوده است، قاعدتاً بسیار متأثر از تلاوت ایشان هستم اما به لحاظ لحنی بعدها اینگونه شد که اتفاقاتی در قرائت من ایجاد شد که زیاد موردپسند اهالی فن نبود. ذهنیتی که نزد اساتید در بحث تلاوت وجود دارد، ذهنیتی است که در تلاوت مصر وجود دارد، یعنی هرچه قدر تلاوت داشته باشیم این نگاه وجود ندارد که ابداع شده است و مبتکر هستیم، بلکه آن را رد کرده و میگویند که خارج از تلاوت است.
در واقع این قید و بندها باعث شد تا از قرائت قرآن وارد آوهای دینی شوید؟هر چند در مسابقات اوقاف در رشته قرائت قرآن عنوان دارم و اگر ادامه میدادم در مسابقات بینالمللی هم صاحب رتبه میشدم و استعداد و توان آن را نیز داشتم. با اینکه بسیار به تلاوت علاقه دارم و حتی از ابتهال هم بیشتر، اما چون در تلاوت دست قاری بسته است و از بسیاری از امور منع میشود و حرمت تلاوت قرآن نیز اجازه تجاوز از حد و حدودی را نمیدهد، فکر کردم در عرصه آواهای دینی جای نوآوری بسیار است.
اولین تواشیحی که کار کردید همین تواشیحی بود که در همان برنامه اجرا کردید یا قبل از آن هم اجرا داشتید؟اولین تواشیحی که به صورت حرفهای کار کردیم و البته خودم هم آهنگسازی کردم در سن 14 سالگی بود. تواشیحی بود که برای مسابقه در نظر گرفته بودیم. بعد از اجرا داوران من را صدا زدند و در مورد آهنگسازی آن صحبت کردند. زمانی که گفتم خودم ساختهام هیچ کدام باور نمیکردند. یکی از عادتهایی که از آن زمان داشتم این بود که هیچ تواشیحی را به صورت مطلق تقلید نکردیم و همیشه سعی بر دستکاری تواشیحها داشتیم.
چند مدت بعد به فکر حضور در مسابقات افتادید؟از همان موقع دوست داشتم که کار ما کار جدید باشد و فعالیت ما فعالیت خاصی باشد. در یکی از روزها که گروه جا افتاده بود، «استاد عباس حزباوی»، از شعرای مطرح تواشیح کشور که تمام سرودهای گروه فاخر ثقلین از سرودههای ایشان است، برای ضبط یک برنامه آمده بودند. به آقای موسوی گفت گروه بسیار خوبی دارید و اجازه دهید تا در مسابقات شرکت کند، ما تا آن موقع آنقدر به خودمان ایمان نداشتیم که توان حضور در مسابقات را در وجود خودمان احساس کنیم.
دقیقاً چه سالی بود؟ سال 1378 بود، یعنی گروه ما در سال 1373 تشکیل شد و در سال 1378 وارد مسابقات شد. اولین تواشیح حرفهای ما در آن سال ساخته شد. آهنگ خودمان را برای استاد حزباوی بردیم تا شعر بنویسد، همان تواشیح را در مسابقات استانی که بسیار هم سخت بود اجرا کردیم و موفق به کسب رتبه برتر شدیم. مسابقات در استان خوزستان بسیار سخت و نفسگیر است؛ چرا که همه گروههای فاخر و قوی بودند، ما در میان این گروهها صاحب رتبه شدیم و وارد مرحله کشوری شدیم. در مسابقات کشوری نیز نگاههای زیادی را به سمت خودمان جلب کردیم، هرچند رتبه برتر را کسب نکردیم اما حائز یکی از رتبههای برتر شدیم. از شانس ما سال بعد که میتوانست سکوی پرتاب ما باشد این مسابقات تعطیل شد.
و این باعث شد تا گروه شما چندان مطرح نشود؟ تازه داشتیم دیده میشدیم که این مسابقات به تعطیلی کشیده شد و این یک بدشانسی بسیار بزرگ برای ما بود.
ادامه دارد...
تیمور کاکایی