به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، استاد بسيوني در سال 1330 هجری شمسی در كشور مصر به دنيا آمد و با كمك پدر از كودكي به فراگیری علوم قرآني پرداخت. او در سن 10 سالگي حافظ کل قرآن شد. سرانجام پس از آموزش ابتدايي وارد دانشگاه الازهر شده و در دانشكده علوم دين به تحصيل پرداخت و پس از فارغالتحصيل شدن در همان جا به تدريس علوم ديني همت گماشت.
بسیونی یکی از بزرگان عرصه تلاوت در مصر، جهان اسلام و یکی از قدیمیترین قاریان رادیو و تلویزیون است. فردی که محبان وی عنوان قاری آسمانی به او دادهاند و برخی نیز او را قاری نخست مصر توصیف میکنند، اگرچه خود از این که ملقب به «قاری نخست مصر» باشد، راضی نیست.
استاد بسیونی با صدای دلنشین و جذاب خود، جایگاه ویژه در جهان تلاوت کسب کرده و صدایی صاف، واضح، وزین و روان دارد که موجب گشایش سینه و خشوع قلب میشود. ادای مخارج حروف وی چنان واضح است که هیچ تردیدی در آن راه نمییابد. استاد الحان و نغمات و مدرس وقف ابتدا و انتقال در مقامات... است و این گونه این مرد توانست جای خود را در قلب هزاران تن از محبان نغمات و عاشقان کتاب خدا در مصر و دیگر کشورهای عربی و اسلامی بازکند.
او در سال 1368 به همراه مرحوم راغب مصطفي غلوش براي نخستین بار به ايران مسافرت كرد و در شهرهاي مختلفي به تلاوت پرداخت. استاد بسیونی همواره با عشق و علاقه و به نیکی مردم ایران یاد میکند و خاطرات سفر به ایران را از بهترین خاطرات خود میداند.
پایگاه خبری الیوم الجدید مصر به تازگی گفتوگویی با این قاری بنام مصری انجام داده که مشروح آن از نظرتان میگذرد:
در ارتباط با خانواده خود و آغاز ورودتان به فضای قرآن بفرمائید؟
به فضل خدا من در خانوادهای به دنیا آمدم که پدر، مادر و برادرانم همه حافظ قرآن بودند. همه ما، در الازهر درس خواندیم. پدرم شیخ احمد، استاد آموزش حفظ قرآن بود و بیشتر اهالی شهرک «سبربا» در استان غربیه مصر نزد او قرآن را حفظ کردند. من نیز نزد مرحوم پدرم حافظ قرآن شدم و علم قرائات را در مسجد «الاحمدی» شهر «طنطا»(مرکز استان غربیه) آموختم ... پدرم قاری برجسته و مسلطی بود و بدون اغراق صدای او از من زیباتر و دلنشینتر بود. او مرا نذر قرآن کرد با این آرزو که من به عنوان فرزند بزرگ او بتوانم در این راه توفیقی به دست آورم. من در سن 10 سالگی نزد او حفظ قرآن را به پایان بردم. مرحوم پدرم خیلی اصرار داشت در مراسمهای قرآنی که دعوت میشد، مرا نیز به همراه خود ببرد. پدرم همچنین شاعر و مبتهل بود و همین امر موجب شد او نغمههای صوتی را نیز به من بیاموزد که در ادای ترتیل و رعایت احکام تجوید آیات کتاب خدا به من کمک می کرد.
پس از آنکه قرآن را آموختید، چه کردید؟
زمانی که قرآن را آموختم، پدرم مرا به الازهر فرستاد. آنجا علوم دینی را در کنار علوم قرآنی فرا گرفتم. در نهایت به فضل خدا از دانشکده اصولالدین دانشگاه الازهر فارغالتحصیل شدم و همان سال نیز به رادیو ملحق گشتم.در همان دانشکده به عنوان استاد انتخاب شدم، اما این کار را رها کردم و مسیر تلاوت قرآن و پیوستن به رادیو را انتخاب کردم.
چرا تدریس در دانشکده را رها و تلاوت قرآن در رادیو را انتخاب کردید؟
راستش من آرزو داشتم در دانشگاه الازهر تدریس کنم بهویژه بعد از این که به عنوان مدرس در دانشکده اصولالدین انتخاب شدم، اما قرآن را بیشتر دوست داشتم. خصوصا این که پیش از این که در دانشگاه انتخاب شوم به رادیو ملحق شده و همکار قراء بزرگ رادیو همچون محمود علی بنا، عبدالباسط عبدالصمد، مصطفی اسماعیل و محمد عبدالعزیز حصان بودم .من جوانی بیست و چهار ساله بودم و آنها وارد دهه پنجاه زندگی خود شده بودند. فکر کردم تدریس در دانشگاه من را از قدم برداشتن در مسیر قرآن باز میدارد به همین دلیل من قرآن را انتخاب کردم و چه راه زیبایی است.
در میان قاریان قرآن چه کسی را الگوی خود میدانید؟
الگوی من شیخ بزرگ محمود علی بنا است. من با همه وجود او را دوست دارم و بسیار از این قاری بزرگ تاثیر پذیرفتهام. زمانی که پدرم در روزهای جمعه مرا به همراه خود به مسجد «الاحمدی» شهر طنطا میبرد، شیخ بنا، قاری آن مسجد بود. ما قرائت روز جمعه او را از دست نمیدادیم. در آن زمان یکی از آرزوهای من این بود که قاری مسجد «الاحمدی» شوم و خدا را شکر که این آرزوی بزرگ محقق شد.
چه کسی به شما پیشنهاد داد که به رادیو ملحق شوید؟
خیلیها . از زمانی که من کوچک بودم مردم برای گوش دادن به تلاوت من در اطرافم جمع میشدند. آنها مرا دوست داشتند و بیشترشان به من توصیه میکردند خیلی زود وارد رادیو شوم. من هم نصیحت آنها را گوش کرده و پیش از آن که درسم در الازهر تمام شود، به رادیو رفتم و در امتحان آنجا شرکت کردم و توانستم با موفقیت از این امتحان بیرون آیم. آنها به من مهلت دادند تا درسم که شش ماه دیگر از آن باقی مانده بود، تمام شود. به یاد دارم استاد احمد صدقی، عضو کمیته داوری و متخصص در مقامات به من توصیه کرد در این فرصت انتقال نغمهها را خوب یاد بگیرم. من هم به توصیه او عمل کردم و مقامات صوتی را به خوبی آموختم هر چند که پدرم پیش از آن به صورت شنیداری به من آموخته بود.
یادتان هست زمانی که برای نخستین بار صدای شما از رادیو به صورت زنده پخش شد، چه احساسی داشتید؟
طبعا، چطور فراموش کنم؟... نخستین بار که صدای من از رادیو پخش شد سحرگاه از مسجد امام حسین(ع) قاهره بود. زمانی که مجری مرا معرفی کرد احساس کردم دهانم خشک شده و نگران و مضطربم. این اتفاق در 15 می سال 1976 میلادی اتفاق افتاد و من در آن زمان خیلی کم سن و سال بودم. آن روز بخشی از سوره قصص را تلاوت کردم. خیلی زود نگرانی من از بین رفت و آرام شدم و به لطف خدا تلاوت خوبی انجام دادم که همه مردم به آن گواهی می دادند.
گوش دادن به تلاوت کدامیک از قاریان را دوست دارید؟
همه قراء قدیم استادان بزرگ ما هستند. من عاشق استاد بزرگ شیخ محمد رفعت و عبدالفتاح شعشاعی هستم که واقعا قرآن را به معنای کامل کلمه تنها برای خداوند تلاوت میکردند. من همچنین گوش دادن به تلاوت مرحوم شحات محمد انور را نیز دوست دارم. همچنین به تلاوت قراء دیگری همچون شیخ جلیل محمد بدر حسین، مرحوم محمد عبدالوهاب طنطاوی، وداعد حجاج هنداوی و شیخ محمد خشت نیز علاقه زیادی دارم.
بیشتر در کدامیک از استانها قرآن تلاوت کردید؟
خیلی از استانها مرا دعوت کردند و گوش دادن به تلاوت مرا دوست دارند. اما استان «منوفیه» بیشترین دعوت را از من به عمل آمده است. به طور کل ساکنان استان منوفیه عاشق کتاب خدا هستند و اهل قرآن را تکریم میکنند.همچنین ارتباط دوستانهای میان من و قراء منوفیه از جمله شیخ خضر مصطفی، فاروق ضیف عزب سالم، احمد سالمان برقرار است.
آیا در ایران به سبک شیعی اذان گفتهاید؟
من بیش از 15 بار به ایران سفر کردهام. زمانی که در یکی از سفرها من خواستند به سبک مذهب شیعی اذان بگویم، با وجود این که من این موضوع را نپذیرفتم، اما آنها این دیدگاه من را پذیرفتند و به اعتقاد و نظر من احترام گذاشتند و مرا مورد تکریم قرار دادند.
نظر شما در ارتباط با بحث اجرت تلاوت که هرچند وقت یک بار مطرح میشود، چیست؟
مرحوم شیخ محمد متولی شعراوی، (1911-1998 م) از علمای بزرگ الازهر، به اختصار به این مسئله اشاره کرده، بهطوری که وی در این زمینه گفته است: «آنچه قاری دریافت میکند در حقیقت مزدی است برای عشق و علاقه بیشتر به قرآن نه مزد قرائت قرآن».
البته متاسفانه باید بگوییم که برخی از قراء امروزه در این مسئله زیادهروی میکنند. من شخصا این مسئله را دوست ندارم و در گرفتن دست مزد زیادهروی کنم، این در حالی است که من در برخی مواقع پیش از عصر برای قرائت قرآن به مراسم سوگواری میروم و نیمه شب به خانه خود باز می گردم.
چرا لقب قاری آسمان را به شما دادهند؟
داستان این است که یک روز جمعه در سال 2013 میلادی پس از این که من تلاوت خود را در مسجد «الاحمدی» شهر طنطا پس از نماز به پایان بردم پیرمری درویش از کسانی که آنها را أهل الله میخوانند، نزد من آمد و از من پرسید: تو شیخ محمد بسیونی هستی؟ ..گفتم : بله من محمد بسیونی هستم ..گفت: من گوش دادن به تلاوت تو را دوست دارم و در خواب دیدهام که روح من به سوی آسمان رفت و در آنجا صدایی شنیدم که قرآن میخواند. از یکی از اهل آسمان درباره این صدا سوال کردم آنها به من گفتند، این شیخ محمد بسیونی است و ما در آسمان دوست داشتیم به این صدا گوش دهیم. بشارت این مرد و رؤیای او موجب شد به من «قاری آسمانی» بگویند و من از خداوند میخواهم شایستگی این را داشته باشم.
نظرتان در مورد کسانی که شما را قاری نخست مصر مینامند، چیست؟
برای نخستین بار زمانی که به همراه یکی از همکارانم در رادیو در یک مراسم سوگواری شرکت کرده بودم، یک نفر این را به من گفت. من به او گفتم: تو دروغگویی بیش نیستی، چرا که من اولین و آخرین کسی نیستم که به تلاوت قرآن میپردازم، بلکه همه ما در تلاوت آیات خداوند تلاش می کنیم و هرکس تلاش میکند در حد توان و استعداد خود بهرهای را به مردم برساند.
چه توصیهای برای نسل جدید قاریان دارید؟
بدون شک نسل جدید قاریان اهل تلاش و دوستدار قرآن کریم هستند و در میان آنها استعدادهای درخشانی وجود دارد. من به آنها توصیه میکنم صوت و لحن عربی را به کار بگیرند و از نغمههایی که به غنا(موسیقی) نزدیک است، دوری کنند. من همچنین قاریان جوان را به رعایت احکام تجوید و حرکات مد، عدم تنفس در حین تلاوت توصیه میکنم، زیر این اشتباه بزرگی است. من همچنین به نسل جدید قراء توصیه میکنم که از صدای خود برای قرآن استفاده کنند نه این که از قرآن برای نشان دادن صدای خود.