به گزارش خبرنگار ایکنا؛ همایش یادواره علامه محمدحسین طباطبایی و معرفتافزایی اساتید، صبح امروز چهارشنبه 23 آبانماه توسط نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه علامه طباطبایی در کتابخانه مرکزی آن دانشگاه برگزار شد. آیتالله محمدباقر تحریری از شاگردان علامه طباطبایی در این همایش به تبیین نظام اخلاقی علامه طباطبایی پرداخت و عنوان کرد: بنده لایق نیستم خود را از شاگردان این بزرگمرد معنویت و تفکر و صاحب مبانی فلسفی و تفسیری و تربیتی بدانم. با این وجود خداوند توفیق عنایت کرد و چندین سال در جلسات سوال و جواب این استاد بزرگوار شرکت میکردم و از رویت ایشان بهره میبردم. همچنین نزد شاگردان ایشان، چه شاگردان علمی و چه شاگردان معنوی و تربیتی ایشان بهرههایی بردم.
وی افزود: چهارچوب نظام اخلاقیای که علامه طباطبایی در تفسیر قیّم المیزان مبدع آن هستند، تا آن مقداری که علم ناقص حقیر ایجاب میکند، در میان عالمان مسلمان سابقه نداشته است. همانطور که مستحضر هستید، این نظام اخلاقی بر روش تفسیری ایشان تکیه دارد. اساس روش تفسیری ایشان به این قرار است که اولا قرآن کریم، خودش مبیّن خود است. به تعبیری بیانگری قرآن ذاتی است و بیانگری ذات قرآن، ما را به تدبر در معارفش راهنمایی میکند.
مدیر حوزه علمیه مروی ادامه داد: راهنمایی به تدبر در بیان ذاتی قرآن کریم، ما را به این نکته رهنمون میکند که در مباحث بینشی با یک روش منطقی و عقلانی که تکیه بر بدیهیات عقلی میکند، پیش برویم و در مباحث ارزشی نیز به سیره عقلا تمسک کنیم. به این ترتیب، یکی از دلالتهای ذاتی قرآن، حجیت عقل است که لازم است با این مبنا وارد تحلیل معارف قرآن شویم. به همین دلیل، علامه طباطبایی در استخراج معارف قرآن در هر زمینهای با این پیشفرض مسلم پیش میرود که باید در بحثهای بینشی بر مبانی عقلی تکیه کنیم و در مباحث غیربینشی که عمدتا ارزشی است، به اصول پذیرفتهشده نزد عقلا رجوع کنیم.
وی یادآور شد: علامه طباطبایی بر همین اساس، بحث تفسیر قرآن به قرآن را از خود قرآن کریم استفاده میکند. مقصود قرآن از دستور به تدبر نیز همین است: «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا؛ آيا به آيات قرآن نمىانديشند يا [مگر] بر دلهايشان قفلهايى نهاده شده است»(محمد/24). بر این اساس، استخراج یک نظام اخلاقی بر اساس بیانات قرآن نیازمند این است که بیانات قرآن را به طور مناسب تحلیل کنیم.
آیتالله تحریری ادامه داد: عمیقترین بحث اخلاقیای که علامه طباطبایی به طور خاص مطرح میکنند، ذیل آیه 155 سوره بقره است: «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ؛ و قطعا شما را به چيزى از [قبيل] ترس و گرسنگى و كاهشى در اموال و جانها و محصولات مىآزماييم و مژده ده شكيبايان را [همان] كسانى كه چون مصيبتى به آنان برسد، مىگويند ما از آن خدا هستيم و به سوى او باز مىگرديم». ایشان بحث اخلاقی خود ذیل این آیه را تحت دو عنوان مطرح میکنند: بحث اخلاق و بحث اخلاقی. این دو عنوان با هم ارتباط دارد که در ادامه بدان اشاره میکنم.
استاد حوزه علمیه در ادامه اظهار کرد: علامه طباطبایی در بحث اول خود به این موضوع اشاره میکنند که اخلاق در چه حیطهای از وجود انسان شکل میگیرد. اخلاق در اثر تکرار عمل برای انسان تحقق پیدا میکند، منتهی به ادامه عمل بستگی دارد. هر مقدار عمل ادامه پیدا کند، این حالات به همان مقدار در جان انسان منقش میشود. اساسا اخلاق لایه وسطی وجود انسان است. در اینجا باید به طور دقیق به یک نکته توجه کرد و آن اینکه مبنای علامه طباطبایی تحقیق واقعیات است، بدون داوری قبلی. در بحث اخلاق، چون مباحث ناظر به انسان است، لذا مبنای علامه تحقیق واقعیات وجود انسان است، بدون داوری قبلی.
وی افزود: تحقیق واقعیات وجود انسان مبتنی بر این است که وجود انسان را در سه لایه ارزیابی کنیم: لایه اول که لایه رویین است، همان اعمال و رفتار انسان است. این اعمال و رفتار از یک انگیزههایی در وجود انسان نشأت میگیرد که آن انگیزهها همان لایه وسطی است. اگر این اعمال و رفتار تداوم پیدا کند ملکه میشود. مضاف بر این دو، انسان یک لایه نهایی در وجود خود دارد که لایه بینشی و عقلانی است. لایه عقلانی انسان در همه فعالیتهای انسان مخفی است و به نوعی بر تمام قوای او حاکمیت دارد؛ منتهی روشن بودن و مخفی بودن این حاکمیت در وجود انسان مختلف است.
استاد اخلاق حوزه علمیه تأکید کرد: در یک برههای از زمان این لایه عقلانیت اندکی ظهور و بروز میکند. آن برهه زمانی دوران بلوغ است که خداوند در آن دوره انسان را مکلف میکند. انسان یکسری فطریات و تمایلات فطری دارد که اگر به آنها پاسخ بدهد، این لایه از خفا ظهور پیدا میکند. به همین خاطر در نظامهای دینی انسان را ترغیب کردهاند که دنبال کسب علم باشد تا بُعد مخفی وجود او روشن و ظاهر شود. علم از مبادی و مبانی رسیدن به تفکرات صحیح بینشی و اخلاقی است.
وی تصریح کرد: علامه طباطبایی بر این نکته تصریح دارد و در لابلای مطالبی که در المیزان ذکر میکنند به این نکته اشاره میکنند که اخلاق به واسطه عمل شکل میگیرد. وقتی از ایشان درخواست شد جلسه اخلاق برگزار کنند فرمودند اخلاق همان عمل است و بدین شیوه از برگزار جلسه اخلاق امتناع کردند. نتیجه سخن اینکه چون عمل انسان به قوای گوناگون او مربوط میشود، در اینجا مسلکهای اخلاقی شکل میگیرند که علامه طباطبایی به سه مورد از این مکاتب اشاره میکنند.
تحریری در ادامه به معرفی قوای وجودی انسان پرداخت و اظهار کرد: یکی از تمایلات انسان جذب امور نافع است که از آن با عنوان قوه شهوانی یاد میشود. دومین تمایل وجودی انسان، دفع امور ناگوار است که از آن با عنوان قوه غضبیه یاد میشود. از آنجا که انسان میخواهد واقعیات را درک کند، تمایل دیگری در وجود او به ودیعت نهاده شده است که همان قوه عقلانی است. اگر ما این قوا را به صورت تعادل به کار بگیریم و تعادلی در این قوا ایجاد شود یک صفتی با نام عدالت در وجود انسان شکل میگیرد.
وی در ادامه گفت: مبنای درونی وجود انسان در شکلگیری اخلاق، همین قوایی است که بدان اشاره کردم. این قوا مبدأ فعالیتهای اوست. انسان یا میخواهد چیزی را جذب کند یا از امری دوری میکند و یا اینکه درصدد درک واقعیات است. تفاوت وجود انسان و حیوان در این نکته است که حیوانات به نوعی دارای صفات هستند و مبادی درونی دارند اما از قوه عاقله محروم هستند. این قوه عاقله به طور خاص درکهای بینشی و ارتباط انسان با مبدأ و منتهی را شکل میدهند. از این منظر، فرق مکاتب اخلاقی به تفاوت در غایتهاست چراکه این مسالک برآمده از مبانی درونی است. امتیاز علامه طباطبایی این است که ریشه مباحثی که مطرح میکنند، مباحث معرفتی است، آن هم معرفت توحیدی.
آیتالله تحریری در ادامه سخنان خود به مبانی بینش توحیدی از منظر علامه طباطبایی اشاره کرد و گفت: ما مملوک مطلق خداوند هستیم و خدا مالک حقیقی همه شئون ماست. مالک حقیقی هیچگاه از مملوک و شئون مملوک خود جدا نمیشود. در روابط دنیایی، مالکیت حقیقی وجود ندارد و مالکیت اعتباری برقرار است. مالک حقیقی این است که مالک بر وجود مملوک احاطه دارد و مملوک از حیطه اختیار مالک خارج نیست؛ مانند مالکیت انسان نسبت به قوای وجودی خود.
وی در ادامه بیان کرد: مالکیت حقیقی دو گونه است. یکی مالکیت حقیقی استقلالی که فقط مربوط به خداوند است. دیگری، مالکیت حقیقی غیر استقلالی که ناظر به مالکیت نفس نسبت به قوای وجودی است؛ یعنی فعالیتهای انسان قائم به وجود خود اوست: «وَكُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كِتَابًا يَلْقَاهُ مَنْشُورًا؛ و كارنامه هر انسانى را به گردن او بستهايم و روز قيامت براى او نامهاى كه آن را گشاده مىبيند بيرون مىآوريم». این آیه درباره مالکیت حقیقی انسان نسبت به اعمالش هست.
آیتالله محمدباقر تحریری در پایان سخنان خود اظهار کرد: وقتی این دیدگاه برای انسان حاصل شد و بینش او نسبت به مبدأ و غایت تصحیح شد، اساسا ریشه رذایل در وجود او خشکیده میشود. ویژگی اولیای الهی این است که مالکیت تمام شئون وجودی خود را به خداوند دادهاند و خداوند، ولایت شئون وجودی آنها را در دست گرفته است: «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ؛ خداوند سرور كسانى است كه ايمان آوردهاند آنان را از تاريكيها به سوى روشنايى به در مىبرد» (بقره/257). از اختصاصات علامه طباطبایی در حیطه مباحث اخلاقی این است که ایشان یک نظام فکری و اخلاقی جدیدی طراحی کردند و برای نظاممند شدن این طرح، فرمایشات دیگری را در تفسیر المیزان بیان کردند.
یادآور میشود، در پایان همایش، سیدمهدی طاهری، مدیر کتابخانه مرکز دانشگاه علامه طباطبایی به معرفی خدمات جدید کتابخانه دیجیتال دانشگاه پرداخت و از فراهم آمدن امکانات پژوهشی ویژه برای محققین در آثار و اندیشههای علامه طباطبایی در کتابخانه این دانشگاه خبر داد.
لازم به ذکر است نشستهای روز دوم این همایش فردا پنجشنبه از ساعت 8:30 صبح تا 16:30 با حضور حجج اسلام بهجتپور، اسلامی و همچنین شهریار زرشناس برگزار میشود.
انتهای پیام