به گزارش ایکنا؛ حجتالاسلام سروش محلاتی روز گذشته، 29 مردادماه، به مناسبت فرارسیدن عید غدیر در بنیاد امید شهر مشهد به سخنرانی درباره «چیستی و چرایی ولایت» پرداخت و اظهار کرد: ویژگی خاصی برای روز غدیر است و آن اینکه این عید عید ولایت است. موضوع صحبت من هم چیستی و چرایی ولایت است. در مذهب تشیع برخلاف مذاهب دیگر اسلامی، ولایت جایگاه ویژهای دارد و افتراق این مذهب از مذاهب دیگر بر اساس همین اصل ولایت است. لذا این فرصت برای ما مغتنم است که درباره این اصل مقداری بحث و گفتوگو داشته باشیم. البته در فرهنگ شیعی کلمه ولایت یک کلمه ریشهدار است؛ ولی در سه، چهار دهه اخیر یک اتفاقی در کشور ما افتاد و آن اینکه این واژه در ادبیات سیاسی ما بیشتر شناخته شد و کاربرد وسیعتری پیدا کرد. ما قبلاً ولایت را فقط در ارتباط با ائمه میشناختیم و تعریف میکردیم؛ اما بعد از انقلاب در ادبیات سیاسی کشور این مفهوم جایگاه خاصی پیدا کرد و به عنوان یک مبنا برای اداره کشور شناخته شد. لذا بحث ولایت یک بحث سیاسی هم تلقی میشود. بههر حال این بحث، بحث گستردهای است. سعی میکنم در این فرصت مسئله ولایت از دو منظر چیستی ولایت و چرایی ولایت مورد بحث قرار دهم.
دو معنای متفاوت واژه «ولایت»
وی افزود: به طور کلی ولایت در ادبیات دینی دو مفهوم کاملاً متفاوت دارد. مفهوم اول ولایت آخرین مرحله کمال انسان است. در واقع وقتی میگویم کسی ولی خداست یعنی همه مراتب کمال بشری را پیموده است و به نهایت درجه قرب الهی رسیده، اینجا ولایت یک کمال است. اینجا ولایت یک توصیفی است برای انسانی که حقایقی را درک کرده است. اینجا ولایت یک حقیقت است که به شخص میرسد. این ولایت، ولایت حقیقی است. علما در این زمینه بحثهای بسیاری داشتند مثلاً مرحوم علامه طباطبایی رسالهای دارد به نام «رساله الولایه». امام خمینی(ره) هم در این زمینه رسالهای دارند. اما معنای دوم ولایت عبارت است از یک سمت و مسئولیت و جایگاه حقوقی. وقتی میگوییم پدر بر فرزندان ولایت دارد، یعنی اختیاراتی دارد، یا حقی نسبت به آنها دارد. مثلاً میتواند در امور فرزند دخالت داشته باشد. این معنای دوم به تعبیر فلسفی مفهومی اعتباری است؛ یعنی حکایت از یک واقعیت نمیکند. تقریباً میتوان گفت این معنا نشاندهنده نوعی ریاست و تفوق برای اداره کار دیگری است. این ولایت میتواند در سطح خانواده مطرح باشد. باید توجه داشت که ولایت به این معنا نشاندهنده یک امتیازی برای شخص نیست، بلکه مسئولیتی است برای اداره امور دیگران.
مؤلف کتاب «فقاهت در عاشورا» تصریح کرد: نخستین سوال این است که وقتی درباره ولایت امیرالمؤمنین صحبت میکنیم هر دو معنای ولایت مورد نظر هست. البته از جنبه اول معمولاً با تعبیر «امامت» یاد میکنیم. از این جنبه دوم با تعبیر «خلافت» یاد میکنیم و در هردو مورد واژه ولایت را هم به کار میبریم. در عین حال، این تفاوت و امتیاز وجود دارد. در مفهوم اول، ولایت یک کمال است که شخص به آن متصف میشود؛ ولی در مفهوم دوم ولایت، اساساً کمال تلقی نمیشود. در روایت بیان شده است که ولایت بسیار مهم است و اگر شخص ولایت نداشته باشد عباداتش ارزش نخواهد داشت. این کدام ولایت است؟ آنچه از همه اعمال دیگر برتر است کدام ولایت است؟ ولایتی که پیامبر(ص) در غدیر خم بیان فرمودند کدام ولایت است؟ اینجا آنچه مورد اعتقاد شیعه است این است که پیامبر(ص) در غدیر خم علی(ع) را برای حکومت معرفی کرد. چرا؟ چون حضرت وقتی میخواست بفرماید: «من کنت مولاه فهذه علی مولاه»، قبلش از مردم یک سؤالی کرد که مبنای «من کنت مولاه» شد. آن سؤال این بود: آیا من بر خود شما اولویت ندارم بر شما؟ یعنی حق تصرف در شئون شما را ندارم؟ مردم پاسخ دادند: آری. حضرت ابتدا جایگاه خود را در رهبری جامعه به مردم گوشزد کردند سپس فرمود: «من کنت مولاه فهذه علی مولاه». پس اینجا بحث از کمالات مطرح نیست.
ارزش ولایت به «عدالت» است
وی در ادامه تأکید کرد: اینجا سؤالی مطرح میشود و آن اینکه اگر ولایت به معنای حکومت است چرا شما روی این مسئله حکومت اینقدر مانور میدهید و تأکید میکنید؟ خب این حکومت را خود مردم میتوانند اداره کنند. مگر در جوامع دیگر حکومت وجود ندارد؟ مگر سایر کشورها خلأ و کمبودی در اداره امور کشور دارند؟ چرا شما میگویید حکومت از ناحیه خدا برای علی(ع) تعیین شده است؟ اگر تعیین نمیشد چه میشد؟ بعد از تبیین چیستی ولایت، چرایی هم مطرح است. در مفهوم اول ولایت ما نیازمند به توجیه نیستیم چون آنجا ولایت، فضیلت است. اما وقتی بحث از حکومت و ریاست است آیا ریاست یک فضیلت است؟ خیر، ریاست فضیلت نیست. اگر فضیلت نیست، چرا اینقدر مهم است؟ این اهمیت ناشی از چیست؟ وقتی در ذات قدرت فضیلت و ارزشی وجود ندارد، چرا این جایگاه این قدر اهمیت دارد؟
استاد حوزه علمیه ادامه داد: با این توصیف باید ولایت یک پشتوانه ارزشی پیدا بکند. تفاوت این است که در ولایت به معنای اول خود ولایت ذاتاً فضیلت دارد، اما در معنای دوم، ولایت در ذات خودش فضیلت ندارد و اگر بخواهد ارزش داشته باشد باید از جای دیگری این ارزش به آن الصاق شود. آن پشتوانهای که به ولایت اعتبار میبخشد چیست؟ همه مسئله در اینجاست که چه چیزی به ولایت ارزش میدهد. در مکتب ما آنچه به ولایت ارزش میدهد «عدالت» است. اگر عدالت پشتوانه ولایت قرار گیرد، ولایت دارای ارزش میشود. به همین خاطر حضرت علی(ع) در ملاقات با ابنعباس فرمودند: «وَ اللَّهِ لَهِیَ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ إِمْرَتِکُمْ إِلَّا أَنْ أُقِیمَ حَقّاً أَوْ أَدْفَعَ بَاطِلا؛ به خدا سوگند، این لنگه کفش بیارزش نزد من از حکومت بر شما محبوبتر است، مگر بتوان با این حکومت حقی را اقامه کرد یا جلوی ظلمی را گرفت».
انتهای پیام