اصول چهارگانه آیت‌الله مصباح در ساماندهی فلسفه سیاسی اسلام
کد خبر: 3953293
تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۰:۴۰

اصول چهارگانه آیت‌الله مصباح در ساماندهی فلسفه سیاسی اسلام

حجت‌الاسلام داود مهدوی‌زادگان با اشاره به کتاب «ولایت فقیه» آیت‌الله مصباح بیان کرد: در این کتاب چهار اصل موضوعه مطرح شده که عبارت از ضرورت حکومت، عدم مشروعیت ذاتی فرد یا گروه خاص برای حکومت، انحصار ذاتی مشروعیت در خداوند و عدم جدایی دین از سیاست هستند و به طور کلی علامه مصباح بر اساس اصول موضوعه، پله‌پله تا جایی می‌روند که به یک فلسفه سیاسی ناب اسلامی می‌رسند.

حجت‌الاسلام داود مهدوی‌زادگان، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

به گزارش ایکنا، نشست «فلسفه سیاسی آیت‌الله مصباح یزدی»، شامگاه سه‌شنبه، ۲۱ بهمن‌ماه، با سخنرانی جمعی از اندیشمندان به صورت مجازی برگزار شد. حجت‌الاسلام داود مهدوی‌زادگان، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در این نشست با موضوع «فلسفه حکومت از دیدگاه آیت‌الله مصباح با تأکید بر عصر غیبت» به ایراد سخن پرداخت و بیان کرد: همه پیروان و دغدغه‌مندان انقلاب اسلامی، قطعاً خود را مدیون مجاهدت‌های علمی مرحوم آیت‌الله مصباح می‌دانند. آثار و برکات علمی که از ایشان برجای مانده، کاملاً پیداست و نشان می‌دهد که چقدر ایشان نقش مهمی در این زمینه داشته است.

وی افزود: در کار ایشان ویژگی‌هایی وجود دارد که از جمله آن مسئله عمومی‌سازی فلسفه سیاست در جامعه اسلامی و دیگری کاربرد زبان فلسفه و زبان استدلال در فلسفه سیاسی اسلام است که از این حیث می‌بینیم که گفتمان انقلاب اسلامی و فلسفه سیاسی آن، با مجاهدت علمی ایشان، بسیار پُربار و غنی شده است. بحث بنده در اینجا تبیین فلسفه سیاسی و یا فلسفه حکومت از دیدگاه آیت‌الله مصباح نیست و چنین بحثی در این فرصت کم میسور نیست بلکه می‌خواهم بحثی را از مطالب علامه استنباط و به عنوان یکی از مسائل فلسفه سیاست مطرح کنم.

نقطه تمایز در معرکه آرای سیاسی

مهدوی‌زادگان تصریح کرد: می‌دانیم که فلسفه سیاسی، بحث از مطلوبیت و عدم مطلوبیت دولت و حاکمیت می‌کند و در این رشته، گروهی در عدم ضرورت حکومت بحث می‌کنند و گروهی دیگر، در اثبات مطلوبیت حکومت استدلال می‌کنند، لذا در فلسفه سیاسی، معرکه‌ای از آرا و نظریات مختلف را شاهد هستیم. اینجا پرسش مهمی که مطرح می‌شود این است که تمایز فلسفه سیاسی یا این نظریه‌های سیاسی به چه چیزی است و با تکیه بر چه اصلی می‌توانیم فلسفه‌های سیاسی را از یکدیگر تفکیک می‌شوند و مرزهای این تفکیک بر چه اساسی است. پرسش من تمایز فلسفه‌های سیاسی است که ملاک آن به چه چیزی است و این را با توجه به یکی از آثار علامه مصباح مطرح می‌کنم.

وی افزود: مرحوم علامه مصباح در حوزه فلسفه سیاسی آثار متعددی دارند که از جمله کتاب نظریه سیاسی، کتاب حقوق و سیاست در قرآن کریم و نگاه گذرا به نظریه ولایت فقیه است. همچنین کار ارزشمند دیگری نیز دارند که آقای شعبان‌نیا گردآوری کردند که به تأیید مرحوم علامه نیز رسیده و بحث‌های ایشان را در یک کتاب جمع کردند. اما پرسش خود را بر اساس کتاب نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه مطرح می‌کنم. ایشان این کتاب را به یک زبان ساده در تبیین فلسفه سیاسی اسلام نوشته‌اند ولی قوت استدلال، چیزی از سایر آثارشان کم ندارد. مرحوم مصباح در ابتدای این کتاب، اصول موضوعه‌ای را مطرح می‌کنند و بعد از بیان هر اصل به این مسئله می‌پردازند که با این اصل از چه تفکری جدا می‌شویم؛ لذا از همین نکته استفاده می‌کنم که مرحوم علامه مصباح تمایز فلسفه‌های سیاسی و نظریات سیاسی را بر اساس اصول موضوعه قرار می‌دهند؛ یعنی گزاره‌های پایه موجب تمایز آن نظریه سیاسی از سایر نظریات می‌شود.

مهدوی‌زادگان بیان کرد: ایشان در این کتاب، چهار اصل را مطرح می‌کند؛ اولین مورد ضرورت حکومت است و در این ضرورت وقتی ایشان بیان می‌کند که تردیدی در آن نیست و یک بیان فلسفی نیز از آن دارند، خود را با تفکرات آنارشیستی جدا می‌کنند، اما می‌گویند که در اینجا با سایر مکاتب سیاسی یک اشتراک داریم. اصل دوم عدم مشروعیت ذاتی فرد یا گروه خاص برای حکومت است و می‌گویند که هیچ فرد یا گروهی در امر حکومت مشروعیت ندارد و هیج کسی نمی‌تواند مدعی شود که حکومت از آن من است. اصل سوم اینکه، خدا تنها منبع ذاتی مشروعیت است و با این نظریه، با تفکرات مدرن فاصله می‌گیرند. اصل چهارم نیز عدم جدایی دین از سیاست است. به طور کلی علامه مصباح براساس اصول موضوعه، پله‌پله تا جایی می‌روند که به یک فلسفه سیاسی ناب اسلامی می‌رسند.

التفات به علوم انسانی اسلامی

در ادامه، حجت‌الاسلام محمدجواد نوروزی، استادیار گروه اخلاق و تربیت دانشگاه باقرالعلوم(ع) با موضوع «آیت‌الله مصباح و فلسفه انقلاب اسلامی» به ایراد سخن پرداخت و بیان کرد: عنوان بحث یک نگاه درجه دوم به فلسفه سیاسی است و لذا تلاش می‌کنم از نگاه درجه دومی به این بحث توجه کنم. سؤال اینجاست که نسبت آیت‌الله مصباح به عنوان یک متفکر با فلسفه انقلاب اسلامی چیست؟ قاعدتاً اعتقاد داریم هر انقلابی در ورای خودش، یک ایدئولوژی یا فلسفه سیاسی دارد که آن هسته مرکزی، نظریه مشروعیت است. زوال یک نظام سیاسی و برآمدن نظام سیاسی دیگر، در واقع زوال نظریه رژیم پیشین و ظهور نظریه جدید است. در انقلاب اسلامی، نظریه وراثت که از دیدگاه ما غیرعقلانی است، زوال می‌یابد و فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی با پشتوانه نظری اسلام و دانش‌های اسلامی برمی‌آید. لذا می‌توان از منظر این دانش‌ها نظریه مشروعیت نظام برآمده از انقلاب را بررسی کرد.

وی افزود: نقش علامه مصباح و ارتباطش با فلسفه انقلاب اسلامی را می‌توانیم با توجه به نقاط عطفی که در انقلاب وجود دارد و یا فراز و فرود زندگی ایشان بررسی کنیم. آیت‌الله مصباح از متفکران بزرگی است که هم سابقه شاگردی امام را داشتند و هم بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب مسئولیت‌هایی را بر عهده گرفتند که مهم‌ترین مسئولیت پرداختن به علوم انسانی اسلامی بود. پس از پیروزی انقلاب این جریان‌های التقاطی تلاش می‌کنند تا نظریه انقلاب اسلامی را که برآمده از فلسفه و نظام فکری است، مورد چالش قرار دهند.

آثار آیت‌الله مصباح در دوره‌های مختلف انقلاب

نوروزی بیان کرد: در عرصه علوم انسانی اسلامی نیز اقدامات پیشگامانه ایشان مورد توجه است، اما انقلاب اسلامی با توجه به نقاط عطفش باید مورد بررسی قرار گیرد. آیت‌الله مصباح در سنگرهای مختلفی به تبع نیازهای فکری انقلاب حضور پیدا می‌کند و این حضور با توجه به جایگاه آیت‌الله مصباح بیشتر به عنوان یک فیلسوف شناخته می‌شود و به طور طبیعی در این مصاف با رویکرد فلسفه سیاسی وارد می‌شود. در دوره آغازین انقلاب و بالندگی آن، به ویژه در دهه اول انقلاب، شاهد نگارش اثرهای متعددی از آیت‌الله مصباح بودیم که از جمله آن‌ها حقوق و سیاست در قرآن بود. این کتاب، به صورت گفتاری در سال 1365 ارائه شد. اگر این بحث‌ها را با آثار دیگری که در این زمینه هست مقایسه کنیم، برجستگی اثر آیت‌الله مصباح مشخص می‌شود. 

وی تصریح کرد: در مقطع بعدی شاهد فضاهایی هستیم که نظریه حقوقی اسلام در دو جلد در این باره تولید می‌شود. اگر نگاه درجه دومی به مباحث این کتاب داشته باشیم، بیشتر نقد دیدگاه‌های لیبرالی و نقد دیدگاه‌های بازتولید شده سکولاریزم در این مقطع است. این دیدگاه‌ها در رویکرد فلسفی از سروش شروع می‌شود و شامل نگاه‌های دیگری در درون این رویکرد سکولار می‌شود. مهم‌ترین متفکری که در مصاف با این اندیشه‌ها حضور پیدا می‌کند و در فضای سنگین دوم خرداد حضور می‌یابد آیت‌الله مصباح است. از دهه هشناد به بعد نیز تحلیل و تصورم از حضور آیت‌الله مصباح در میدان فلسفه انقلاب اسلامی این طور است که شاهد شاخ و برگ‌ها و ثمرات فلسفه انقلاب اسلامی هستیم؛ یعنی مباحث نویی مطرح می‌شود که ایشان در همه آنها ورود پیدا می‌کند.

نوروزی بیان کرد: نظریه‌ای که این حرکت انقلاب را پشتیبانی می‌کند از سوی امام(ره) ارائه شده و خود امام این را تبیین می‌کند، اما متفکری که تلاش می‌کند از منظر دانشی اینها را مورد پردازش قرار دهد، آیت‌الله مصباح است. ایشان در ساحات پردازش اولیه، تبیین نظریه و مواجهه با دیدگاه‌های رقیب در دهه 70 ورود پیدا می‌کند. همچنین نظریه‌های جدیدی از رهبر معظم انقلاب مورد توجه قرار گرفته که ایشان در آنها نیز وارد می‌شود.

انتهای پیام
captcha