به گزارش ایکنا، مجید معارف، استاد گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه تهران، شب گذشته، 29 فروردینماه، در نشست «جایگاه قرآن در نهجالبلاغه» به ایراد سخن پرداخت که در ادامه متن آن را میخوانید؛
اگر بخواهیم نمودار و ساختاری برای جایگاه قرآن در نهجالبلاغه ترسیم کنیم، باید بگویم که قرآن از چند جهت در نهچالبلاغه یک حضور جدی دارد؛ محور اول آن، اوصاف و ویژگیهای قرآن کریم در نهجالبلاغه است که نامش را گزارههای توصیفی از قرآن در نهجالبلاغه میگذارم؛ یعنی در بسیاری از خطبهها، نامهها و کلمات قصار، حضرت امیر(ع) یک وصفی در مورد قرآن کرده است و اینها گزارههای توصیفی هستند؛ لذا میتوانید تعریف قرآن را به صورت جامع و مانع از طرف امام علی(ع) داشته باشید.
محور دوم، تفسیر قرآن در نهجالبلاغه است که این دومین محور از جایگاهشناسی قرآن در نهجالبلاغه محسوب میشود که امام علی(ع) به مناسبت، یک نکته تفسیری بیان میکنند. بدون تردید مفاهیم تفسیری متعددی از آیات قرآن در نهجالبلاغه وجود دارد و یکی از اساتید دانشگاه پردیس قم، یک کتاب در این زمینه نوشتهاند که پیرامون اصول تفسیر قرآن در نهجالبلاغه است. این محور نیز خود دو بخش دارد؛ یکی اصول و روشهای تفسیری و دوم تفسیر آیاتی از قرآن کریم.
محور سوم عبارت از کاربردهای قرآن در نهجالبلاغه است. به عبارتی کاربردهای قرآن در سخنرانیهای امام علی(ع) است و در اینجا، قرآن، کاربردی میشود و امام(ع) بحثی میکنند و میگویند: چنانکه خدا میفرماید و سپس نص آیهای از آیات را به عنوان شاهد خود ذکر میکنند. البته محورهای دیگری هم وجود دارد و بنده به سه محور ملموس اشاره کردم که نمیتواند موجب شک و تردید باشد.
امام علی(ع) از قرآن اوصاف بسیار زیادی را به زبان آوردهاند. این اوصافی که امام(ع) به زبان آوردهاند، خودش از یک تنوع ویژهای برخوردار است که اگر بخواهم در مورد گزارههای توصیفی امام علی(ع) از قرآن گزارش دهم، میتوانم از یک دوگانهای صحبت کنم و بگویم امام(ع) در بخشی از اوصافی که در مورد قرآن یاد میکنند، اوصاف ناظر به اعجاز را مطرح میکنند؛ یعنی از نظر امام(ع)، قرآن معجزه است و وجوهی بر اعجاز قرآن مترتب است. یک بخش دیگر از اوصاف قرآنی امام علی(ع)، ناظر به شأن هدایتی قرآن است. بیمناسبت نیست که سخنی را از مرحوم علامه طباطبایی مطرح کنم که ظاهراً در ابتدای قرآن در اسلام نوشته است که قرآن سند نبوت پیامبر(ص) و کتاب هدایت است.
امام علی(ع) وقتی اوصاف قرآن را مطرح میکنند، احساس میکنیم قابلیت طبقهبندی دارد که اوصاف ناظر به اعجاز و شأن هدایتی قرآن را مطرح میکنند و باید از هرکدام نمونهای را ذکر کنم؛ مثلاً به مسئله اعجاز اشاره میکنم. وقتی دانشمندان علوم قرآنی وجوه اعجاز قرآن را مطرح میکنند، میگویند یکی از این وجوه، اختلافناپذیری قرآن است و این وجه با الهام از آیه 82 سوره نساء ذکر میشود که میفرماید: «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا»، امام علی(ع) در خطبه 18 نهجالبلاغه همین مطلب را میگوید. در این خطبه، میفرمایند خدای تبارک و تعالی در مورد قرآن حرفهایی زده است و امام(ع) با استناد به خود قرآن به آن تصریح میکند یا مثلاً اخبار از غیب، یکی دیگر از وجوه اعجاز قرآن است و غیب دارای سه مرحله است؛ غیب ماضی، غیب آتی و غیب حاضر؛ یعنی زمانی که آیهای از ما فی الضمیر خبر میدهد که در قرآن آیاتی داریم که از ما فی الضمیر منافقین پردهبرداری میکرده و امام علی(ع) در این ماجرا که میخواهد اوصاف ناظر بر این وجه از اعجاز را بگوید، میفرماید که قرآن جامع حقایق اولین تا آخرین است و این به معنای اخبار از غیب است.
مسئله جامعیت قرآن نیز یکی دیگر از مسائل است. بدین معنا که هرچه از قرآن برداریم تمام نمیشود و این نیز یکی از ابعاد اعجاز قرآن کریم است که کتابی با یک محدوده مشخصی است، اما جامع حقایق اولین و آخرین است و نور هدایتی آن هرگز خاموش نمیشود. امام علی(ع) از قرآن به دریایی تعبیر میکنند که کسی به عمق آن نمیرسد، کما اینکه فرمودند ظاهر قرآن زیبا و باطنش عمیق است و نمیتوان به قعر آن رسید. این ناظر بر بُعد جامعیت قرآن بر حقایقی است که هرچه ما بکاویم، به انتهایش نمیرسیم.
اما بُعد دوم، گزارههای توصیفی از قرآن ناظر به شأن هدایتی قرآن کریم است. قرآن کتاب هدایت و شفای دردهای روحی و روانی و بهار دلهاات و این را امام علی(ع) در مواضع بسیاری از نهجالبلاغه اعلام فرمودند که از جمله تأکید میکنم که یکی خطبه 110 از دست داده نشود، چون در این خطبه یک تیتری وجود دارد با نام قیمت و ارزش قرآن و فرمود قرآن را بیاموزید و در آن تفقه کنید که بهار دلهاست، اما به شرط اینکه تدبر شود و در ادامه فرمود به نور آن شفا بگیرید که شفای صدور است و تلاوتش را به صورت زیبا انجام دهید که سودمندترین سرگذشت است؛ لذا یکی خطبه 110 جای تأمل دارد.
یکی هم خطبه 176 نهجالبلاغه است که در این خطبه که در حد یک پاراگراف بزرگ است، میفرماید: آگاه باشید که این قرآن، ناصحی است که در آن غَل و غش نیست و هدایتگری است که گمراه نمیکند و محدثی است که دروغ نمیگوید و بعد تعبیر زیبایی دارد که هیچ کسی با قرآن نشست و برخواست نکرد، مگر اینکه وقتی برخواست، یک چیزی از او کم شد و یا چیزی به او اضافه شد. کوریهای درونیاش کم و هدایتهای اخلاقی و دینی و علمیاش افزوده شد. بعد فرمود که با وجود قرآن هیچ ثروتی ثروت نیست و بدون قرآن هیچ سرمایهای سرمایه نیست و کسی که با قرآن است، فقیر نیست. بعد میفرماید که دردهای خود را با آن دردمان کنید که شفای بزرگترین درد است که عبارت از کفر و نفاق و گمراهی است و قرآن این امراض را معالجه میکند.
این محور از جایگاه قرآن در نهجالبلاغه به اوصاف قرآن در این کتاب برمیگردد که بیان شد. امام(ع) گاهی اوصاف ناظر به بعد اعجاز و گاهی اوصاف ناظر به شأن هدایتی قرآن را مطرح میکنند و فلسفه نزول قرآن نیز همینهاست که سند نبوت و کتاب هدایت انسان است. امام علی(ع) در نهجالبلاغه قرآن را تفسیر کردهاند که این نهجالبلاغه به مثابه تفسیری بر قرآن است، اما نه تفسیر رسمی، اما به لحاظ محتوایی و خصوصیات درونی، نهجالبلاغه سخنان کسی است که مضامین قرآن در وجودش حک شده است. کسی که مضامین قرآن در وجودش حک میشود، وقتی حرف میزند حرفهای او تبیین آیات قرآن میشود و گاهی هم ممکن است تفسیر ظاهری برخی از آیات قرآن بشود. یعنی در این جهت بعید نیست که امام علی(ع) گاهی اوقات برخی از آیات قرآن را تفسیر ظاهری کنند.
بنابراین این کتاب، خدمتی به قرآن کرده است که میتواند روشنگر برخی از مضامین قرآنی به شمار آید. همچنین زمانی که امام(ع) میخواهند آیههایی را تفسیر کنند، هم از تفسیر قرآن به قرآن استفاده میکنند، چون در خطبه 18 میگویند قرآن به گونهای است که بعضی از آیاتش شاهد آیات دیگرش است و گاهی هم با تأکید بر سنت به تفسیر میپردازد و یا با از عرف کمک میگیرند؛ لذا با یک تنوعی در این تفسیرها مواجه هستیم.
انتهای پیام