به گزارش ایکنا، دوم اسفندماه یادآور سالروز درگذشت آیتالله خوشوقت، استاد اخلاق و عرفان است.
عزیز الله خوشوقت متولد ۱۰ مهر ۱۳۰۵ مجتهد و از روحانیون اخلاقی معاصر بود. او در حکمت و عرفان از شاگردان علامه طباطبایی و در فقه از شاگران آیتالله بروجردی و امام خمینی(ره) بود. همچنین سالها امام جماعت مسجد امام حسن مجتبی(ع) در شهر تهران بود.
آیتالله صفایی بوشهری شخصیت علمی ایشان را چنین توصیف میکند: «مرحوم آیتالله خوشوقت در همه ابعاد معارف اسلامی -چه نظری و چه عملی و کاربردی- دارای قدرت بالای اجتهاد بودند. در معارف نظری مثل کلام، فلسفه، ادبیات، حدیث، لغت، صرف، نحو و منطق تبحر بسیار ویژهای داشتند. در صحیفه سجادیه و نهجالبلاغه کمنظیر بودند. در عرفان نظری صاحبنظر و در عرفان عملی صاحب سبک بودند. در فقه مجتهد مسلّم و دارای نوآوری بودند. در اصول متبحر بودند. در تاریخ بسیار موشکافانه مسائل را بررسی میکردند و در تفسیر بینظیر بودند. از کسانی بودند که واقعاً قرآن را بیان، تفسیر و مصداقیابی میکردند.
آقای خوشوقت از اساتید بزرگی مانند مرحوم علامه طباطبایی، حضرت آیتاللهالعظمی بروجردی، حضرت امام خمینی و مرحوم حائری استفاده کرده بودند. برای اساتیدشان و بهویژه حضرت امام و علامه طباطبایی احترام بسیاری قائل بودند. ایشان فقه حضرت امام را فقه اهل بیت(ع) در شرایط معاصر و فقهی میدانستند که بهدرستی موضوع را درک کرده، مبانی فقهی را بر موضوعات منطبق کرده و راه را برای فقاهت دینی در صحنهی عمل باز کرده است.»
آیتالله ممدوحی که سابقه پنجاه سال آشنایی با آیتالله خوشوقت را دارد در توصیف شخصیت علمی او چنین میگوید: «ایشان از بهترین شاگردان مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی بود. یعنی از کسانی بود که وقتی سر درس میرفت، صددرصد درس را میفهمید. همچنین درس اصول امام خمینی را هم رفته بود. ایشان در فقه و اصول قطعاً مجتهد بود. گاهی وقتی صحبتی میشد، آراء و نظرات خود را میگفت و نظراتشان بسیار دقیق و عمیق بود. آقای خوشوقت معتقد بود اگر کسی فلسفه نخوانده باشد، در فقه و اصول دچار اعوجاج ذهنی خواهد شد. خودش هم در درس فلسفه بسیار خوب بود. درس مرحوم علامه طباطبایی را رفته بود. علاوه بر این، آقای خوشوقت با علامه طباطبایی جلسات خصوصی تربیتی دو نفره داشتند. ایشان دستپرورده علامه بود و در شاگردی علامه در عرفان عملی، به قله آن رسیده بود. وقتی ما از علامه طباطبایی سؤال کردیم که آیتالله خوشوقت چطور آدمی است، ایشان فرمود: «انصافاً آدمی است که بر کارهای خود مسلط است و انسان مسلطی است.» واقعاً هم ایشان همینطور بود. در اراده و در عزم، بینظیر بود. یادم هست گاهی تابستانها که به منزل ما تشریف میآورد، از اول شب تا صبح نماز شب را دو رکعت دو رکعت میخواند و بین نمازها استراحت میکرد. یعنی خواب پیوسته نداشت.»
سخن را با نصیحتی از آن مرحوم به پایان میبریم. ایشان در پاسخ به پرسشی در رابطه با راه مقابله با ضعف ایمان چنین پاسخ میدهد: «ضعف ایمان معلول گناه کردن و عدم پایبندی عملی به اسلام است. کسی که از آزادی خود سوء استفاده میکند و مرتکب گناه میشود، خود را در وضعیت خطرناک قرار میدهد و دچار ضعف ایمان میشود. هر یک گناهی که انجام شود، ایمان را پایین میآورد، اما هر مراعات قانون اسلام، ایمان را بالا میبرد. برای اینکه ایمان مردم بالا برود، ابتدا باید احکام اسلام را در جامعه پیاده کرد، آن وقت کارها درست میشود. تا زمانی که احکام اسلامی در جامعه پیاده نشود و ایمان مردم ضعیف بماند، رشوه میگیرند یا نماز نمیخوانند یا هر کار بدی را ممکن است مرتکب شوند. در این صورت اخلاق جامعه هیچوقت اصلاح نمیشود. رکن اخلاق، ایمان در مرحلهی بالا است. راه رسیدن به این ایمان هم این است که جلوی گناه گرفته شود و مردم گناه نکنند. گناه ضد ایمان است. اگر ایمان در افراد وجود نداشته باشد، وقتی که در معرض دید پلیس نباشند، تخلف میکنند. ایمان پلیس باطنی است. افراد باایمان در خانهی خودشان هم تخلف نمیکنند. باید ابتدا از گروههای بالا و از خواص شروع کرد، زیرا جهت حرکت جامعه دست آنها است.»
انتهای پیام