به گزارش ایکنا، حسین حجتپناه، دبیر گروه جامعهشناسی کشورهای اسلامی، شامگاه 23 شهریورماه در نشست علمی «تعدد زوجات از منظر آموزههای اسلامی تا ساحت اجتماع» که از سوی انجمن ایرانی مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی برگزار شد، با بیان اینکه امر تاریخی زمانمند، مکانمند و غیرقابل تعمیم است برعکس امر فراتاریخی گفت: شاید سؤالی برای اکثریت پیش آید و آن، این است که آیا اصولا بحث چندهمسری بحثی اخلاقی است؟ به خصوص وقتی بخواهیم از منظر قرآن نسبت به این مسئله سخن بگوییم، زیرا معارف قرآنی، اوج اخلاق است. بحث چندهمسری دو ساحت درون و برون دینی دارد و ما با دو نوع مخاطب سروکار داریم، یکی مؤمنان که معتقدند هر چیزی در قرآن آمده بدون چون و چرا حقیقت است و دسته دوم افرادی که مؤمن نیستند.
وی با بیان اینکه هر جامعهشناسی خواه ناخواه براساس پیشفرضهای خود به یک موضوع میپردازد، افزود: ماکس وبر برای حل این مشکل، به عنوان جامعهشناس و روانشناس میگوید یک محقق حق دارد برای تحقیق در یک موضوع بر اساس پیشفرضها انتخاب کند، ولی حق ندارد این پیشفرضها را در داوری، دخیل کند.
حجتپناه با بیان اینکه از منظر درون دینی، اسلام دو الگو یعنی قرآن و سنت نبوی را دارد، افزود: شیوه قرآن و پیامبر(ص) طوری است که خودشان را طرف دعوی با عامه مردم میدانستند و نوع استدلالشان طوری است که میخواهند عموم مردم را قانع کنند. چندهمسری از مقولاتی است که خانواده و فرزندان را تحت تاثیر قرار داده و آثار آن تا چند نسل باقی میماند و نمیتوان گفت ما میخواهیم دستوری برای چندهمسری دهیم که صرفا در دایره تنگ فقهی قرار میگیرد.
حجتپناه با بیان اینکه نباید صرفا از منظر فقهی به چندهمسری پرداخت و باید از معرفتهای دیگر هم استفاده شود، افزود: جنس استدلال انبیاء متناسب با شرایط زمانی بوده است، ولی جنس تفاسیر و اجتهادات فقهی ما متناسب با زمان نیست، مثلا به لحاظ جامعهشناسی ما با نگرش مخالفت با حجاب اجباری مواجهیم و در حال ازدیاد است ولی فقه میگوید حجاب باید در هر شرایطی حفظ شود. هنوز هم کسانی که در دفاع از حجاب اجباری سخن میگویند به سخنان شهید مطهری و شریعتی و ... ارجاع میدهند در صورتی که آنها اصلاً شرایط زمانه ما را درک نکردهاند.
حجتپناه بیان کرد: عمده استدلال طرفداران چندهمسری استناد به آیه سوم و 129 سوره نساء است؛ در آیه سوم «وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْيَتَامَى فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلَّا تَعُولُوا» ترس از عدم اجرای عدالت مطرح است. در آیه 129 «وَلَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّسَاءِ وَلَوْ حَرَصْتُمْ فَلَا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوهَا كَالْمُعَلَّقَةِ وَإِنْ تُصْلِحُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا» هم فرموده است که شما هرقدر هم دنبال عدالت باشید ولی هرگز نمیتوانید از نظر علاقه و میل قلبی بین زنان عدالت ورزید و پس طوری نباشد که به این دلیل زنی را سرگردان سازید(تعبیر کالمعلقه آمده است) و اگر سازش کرده و تقوا را رعایت کنید مورد آمرزش خداوند قرار خواهید گرفت. وقتی دو آیه را در کنار یکدیگر قرار دهیم، ترس، عدالت، صلح و تقوا و مغفرت الهی کلیدواژههای آن است.
این جامعهشناس تصریح کرد: در آیه بیان شده زن را به صورت سرگردانی و بلاتکلیف رها نکنید، اشاره هم نشده این بلاتکلیفی از جهت اقتصادی یا جنسی و عاطفی و ... است یعنی شخصیت زن در تعدد زوجات بلاتکلیف میشود. بنابر این اصولا سخن از چندهمسری با اخلاق در منافات است و مگر میشود دین کاملی که آمده تا به انسان شخصیت بدهد شخصیت انسانی نیمی از جمعیت انسانها را در نظر نگیرد؟ در روایت بیان شده که ابوذر در آسمانها شناختهشدهتر از زمین است و همین ابوذر دو جا استخوان شتر بر سر دو نفر کوبید، اول ابوجهل که ابوالحکم دوره قبل از اسلام بوده و به هزاران مغلطه دست میزده تا چیزی را از روی بدذاتی توجیه و تفسیر کند، ولی جنس استدلال ابوذر برخاسته از فطرت پاک درونی او بود. جای دیگر هم در حمایت از امام علی(ع) استخوان بر سر کعبالاحبار کوبید. ابوذر به کرامت انسانی احترام میگذارد ولی کعب و ابوجهل از گوهر درونی دور هستند.
وی با بیان اینکه در ایران باستان و حتی اعراب قبل از اسلام، چندهمسری بوده ولی رایج نبوده است، اضافه کرد: برخی ازدیاد جمعیت دختران نسبت به پسران را مطرح میکنند ولی طبق مطالعات جامعهشناسی کنونی، به طور متوسط به ازای تولد هر صد دختر، 103 تا 105 پسر متولد میشود و جمعیت مردان بیشتر است یا حمایت از زنان بیسرپرست و ... مطرح میشود ولی جنس بیشتر آنها توجیه است نه استدلال.
حجتپناه با بیان اینکه از نگاه بروندینی، چندهمسری جنبه بیاخلاقی و غیرعقلانی دارد و به جایگاه اسلام ضربه میزند، گفت: اسلام بیش از هر چیزی از دوستان نادان ضربه میخورد، مثلا استدلال میکنند مردان نانآور خانه هستند ولی امروز در جامعه ما فرصتهای کاری برای زنان بیشتر از مردان بوده است و چه بخواهیم و چه نخواهیم باید تفاسیر بهروز داشته باشیم و از جنبه درون و برون دینی این بحث را مورد توجه قرار دهیم و بدانیم با عقل و منطق سازگار نیست.
وی اضافه کرد: البته باید بین قاعده و استثنا تفاوت قائل شویم، قاعده براساس تکهمسری است و خداوند با ازدواج بین زن و مرد مودت و رحمت ایجاد میکند ولی متخصصان علوم انسانی به خصوص کسانی که به شیوه تفسیری علاقه دارند معتقدند نمیتوانیم یک قانون را برای زندگی به صورت کامل و سخت اجرا کنیم. اسلام با تیزهوشی راه چندهمسری را بازگذاشته است و فقط و فقط برای برخی شرایط خاص است.
دبیر گروه جامعهشناسی کشورهای اسلامی بیان کرد: نکته دیگر باید بین امر حلال و امر خیر تفکیک قائل شویم، نسبت بین این دو عموم و خصوص مطلق است، یعنی هر آن چیزی که خیر است حلال هم هست ولی همه حلالها، خیر نیستند و دایره حلالها بزرگتری از دایره امر خیر هستند، مثلا طبق نظر احادیث بدترین نوع حلال که به شدت از آن بیزاری جسته شد طلاق است؛ طلاق حلال است اما خیر نیست و چندهمسری هم امر حلال است ولی به معنای اخلاقی بودن و خیر بودن آن نیست. اسلام نگاه اجتماعی دارد و این نگاه به شدت مقدم بر نگاه فردی است.
وی افزود: یکی از مشکلاتی که علوم حدیث و تفسیر سنتی ما دارد و در مواجهه با جهان امروز با مشکل مواجه شده است چون امر فردی را بر امور اجتماعی ترجیح دادهاند، در صورتی که اسلام میخواهد وجهه افراد را حفظ کند. در مسئله زنا میبینیم وجود چهار شاهد آن هم با نوع شهادت و دیدن خاص مورد تاکید است، زیرا میخواهد حتیالمقدور وجهه اجتماعی افراد حفظ شود و انگ به افراد نخورد زیرا کسانی که به آنها انگ میخورد جرئت بیشتری در سرایت جرم خود به اطرافشان دارند، ولی اسلام ما در 1400 سال قبل چنین نگاه مترقیانه داشته است.
حجتپناه اظهار کرد: آنچه گفته میشود که چندهمسری جزء ذات و طبیعت مرد است، درست نیست، بلکه جامعه ما این خلا ذهنی را بازتولید میکند، لذا جزء مسائل اجتماعی شده است ولی جزء فطرت فرد نیست. به لحاظ فیزیولوژیکی و روانشناسی میتوان ثابت کرد که این مسئله جزء فطرت مردان نیست.
وی افزود: یک مرد و زنی با هم ازدواج میکنند و در طول 20 سال سرمایه مرد به تدریج افزوده میشود و همسر اول او به تدریج فرسوده میشود و همین عاملی برای گزینش همسر دیگر از سوی مرد است ولی از نظر اسلام این موضوع اخلاقی و خیر نیست و اسلام به دلیل شرایط اجتماعی آن را حلال کرده تا برچسبی بر آن مرد و زن دوم و فرزندان احتمالی نخورد و آنها را حرامزاده نخوانند، ولی حلیت دال بر خیر و اخلاقی بودن نیست و آنچه خیر اصلی است و به صورت فطری هر انسانی آن را درک میکند، احترام به وجود انسانی دیگران است.
وی افزود: تا زمانی که ما جوهره انسانها را ذاتا متفاوت ببینیم هیچ صلحی که دقیقا در قرآن به آن اشاره شده وجود نخواهد داشت و مسئله اصلی این است که بیندیشیم جوهر انسانها اعم از زن و مرد با هم برابر و یکسان است در این صورت احترام به شخصیت زن و مرد را هم برابر خواهیم دید و تعدد زوجات یک امر اخلاقی خواهد شد، یعنی نباید تعدد زوجات داشته باشیم مگر جز در موارد اضطراری و شرایط خاص.
حجتپناه در پاسخ به این پرسش که ایجاد محدودیت برای تعدد زوجات مردان را به سمت ارتباطات پنهانی سوق داده است، بیان کرد: این مسئله بیشتر ناشی از تربیت نادرست است، بحث تنوعطلبی امروز فقط برای مردان مطرح نیست و برای زنان هم مطرح است و شاهد افزایش خیانت زنان هستیم و همه اینها ناشی از تربیت ناصحیح است و قانونی کردن تعد زوجات یا ازدواج موقت هم راه حل نیست و باید ریشه اصلی را بجوییم و درمان کنیم.
انتهای پیام