به گزارش ایکنا، سازمان قرآنی دانشگاهیان کشور با همکاری مدرسه دانشجویی قرآن و عترت(ع) دانشگاه تهران، سلسله نشستهای «چهرهای بر بوم آیات» را در ده جلسه و با حضور کاظم رجبعلی، استاد تدبر در قرآن کریم برگزار کرده است.
بخش هشتم این نشستها با موضوع «حضرت عبدالله بن الحسن» را در ادامه میخوانید:
اگر انسان برای مدتی در قرآن وقوف داشته و ذهن وی درگیر مضمون سورهها باشد میتواند از دریچه آنها به موضوعات مختلف نگاه کند. حادثه کربلا و واقعه عاشورا، مخصوصا تمام روضههایی که خوانده میشود میتواند از این زاویه باشد و غنای آن را به میزان بیشتری نشان دهد چراکه همه اینها تلاوتگر قرآن بودهاند و قرآن را به عمل درآوردند لذا هیچ چیزی، نزدیکتر از عاشورا به قرآن نیست بنابراین عجیب نیست که تصادفاً یک سوره را انتخاب کنیم و با این واقعه منطبق باشد.
بنده سوره مبارکه فجر را انتخاب میکنم. در این سوره آمده است: «هَلْ فِي ذَٰلِكَ قَسَمٌ لِذِي حِجْرٍ؛ آیا در این امور که (قسم به آنها یاد شد) نزد اهل خرد لیاقت سوگند نیست؟» (فجر/ 5) این قسمها برای کسانیکه عاقل باشند باید خیلی تکان دهنده باشد یعنی کسانیکه مرزها و تمایزات را خوب میفهمند. خداوند به فجر قسم میخورد در حالی که افراد، کمتر فجر را میبینند چراکه در خواب هستند. فجر آن سپیدی است که نوید روز را میدهد و ممکن است گاهی اوقات با مهتاب اشتباه گرفته شود. این تمایز فجر با روز برای برخی آدمها مهم است و از مقدسات آنهاست.
سوره درباره اقوام مختلفی که طغیان کردند و خداوند آنها را مجازات کرد صحبت میکند. سپس درباره یک نکته کلیدی یعنی آرامش و اطمینان انسان صحبت میکند. در این سوره آمده است: «فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ؛ اما انسان (کم ظرف ضعیف بی صبر) چون خدا او را برای آزمایش و امتحان کرامت و نعمتی بخشد در آن حال (مغرور ناز و نعمت شود و) گوید: خدا مرا عزیز و گرامی داشت. و چون او را باز برای آزمودن، تنگ روزی کند (دلتنگ و غمین شود و) گوید: خدا مرا خوار گردانید» (فجر/ 15 و 16) انسان موجودی است که خیلی زود انگیزه سوء ظن به خدا پیدا میکند یعنی وقتی خداوند نعمتی را به وی میدهد میگوید خدا من را تحویل گرفته است اما وقتی رزق وی کم میشود میگوید خدا من را کنار گذاشت بنابراین انسان این استعداد را دارد که به خدا سوء ظن داشته باشد اما خداوند میگوید اینگونه نیست بلکه چنین انسانی از قیامت غفلت کرده است.
خداوند میفرماید اصل حیات این است که انسان در کنار این ناملایمات باید آرامش و اطمینانی داشته باشد که با حسن ظن به خداوند به وجود میآید و این آرامش باید تا لحظه مرگ همراه شما باشد چون در زندگی تلاطم زیاد است ولی باید مسیر را ادامه دهید تا وارد بهشت خدا میشوید.
پسر ده سالهای که از وقتی چشم باز کرد پدر را بالای سر خود ندید چراکه حضرت حسن بن علی به شهادت رسیده بود. این پسر تند و تیز و چاپک است. وی در کنار عمهاش زینب(س) در گودال قتلگاه مشاهده میکند که بدن نیمه جان امام حسین(ع) روی زمین افتاده و دشمنان شمشیر کشیدهاند و میخواهند به او تعرض کنند لذا به زحمت خودش را از دست عمه که وی را گرفته رها میکند و خودش را بالای سر حسین بن علی(ع) میرساند. وی به دشمن نهیب میزند و با دستش از عمویش دفاع میکند لذا شمشیر دشمن فرود آمد و دست این پسر به پوست آویزان شد. حسین او را به سینه میفشارد و او را آرام میکند تا با اطمینان نفس، جان به جان آفرین تسلیم میکند.
بنده وقتی سوره فجر را میخوانم و به آیه «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبادِي وَ ادْخُلِي جَنَّتِي» میرسم نتیجه میگیرم تنها علاج حسین بن علی(ع) برای آرام کردن برادرزادهاش یادآوری اهل بیت(ع) است و اثر این ماجرا در وجودم خیلی پررنگتر و قویتر میشود. انشاءالله قرآن در همه زندگی ما جاری باشد.
انتهای پیام