از تجربه تلخ تبعیض در کودکی تا جلب همدلی جهانی با بانوان محجبه + فیلم
کد خبر: 4119001
تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۸:۱۶
روایت بنیانگذار روز جهانی حجاب

از تجربه تلخ تبعیض در کودکی تا جلب همدلی جهانی با بانوان محجبه + فیلم

«ناظمه خان» بنیانگذار روز جهانی حجاب، تجربیات تلخ خود از تبعیض و زورگویی در دوران مدرسه تا دانشگاه و تلاش برای کاهش رنج و درد دیگر بانوان محجبه در گوشه و کنار جهان را انگیزه خود برای نامگذاری این روز دانست.

به گزارش ایکنا، در روز اول  فوریه 2013، ناظمه خان  روز جهانی حجاب را بنیان گذاشت. وی  یک بانوی محجبه اهل نیویورک  است که معتقد بود پوشیدن روسری از سوی زنان پیرو ادیان مختلف در یک روز خاص می‌تواند همزیستی بین ادیان و درک غیرمسلمانان از فلسفه حجاب را افزایش دهد.

خان به دلیل اینکه سر کلاس روسری به سر می‌کرد، به‌ویژه در پی حملات 11 سپتامبر، تبعیض‌های زیادی را به عنوان یک دانش‌آموز در شهر نیویورک تحمل کرد. او با ایجاد این روز، قصد داشت این نوع تعصب را یک بار برای همیشه از بین ببرد. تا سال 2017، تقریباً 190 کشور روز جهانی حجاب را گرامی داشتند.

در سال 2017،  «ترزا می» نخست‌وزیر وقت بریتانیا در مراسم این روز شرکت کرد. این روز  به طور رسمی توسط ایالت نیویورک به رسمیت شناخته شده و مجلس نمایندگان فیلیپین برای ارتقای آگاهی و همزیستی بیشتر با پیروان دین اسلام، در سال 2021، اول فوریه را به عنوان روز ملی حجاب تعیین کرد.

در ادامه روایت نظمه خان از تجربیات کودکی تا دوران دانشگاه و چگونگی روند نامگذاری این روز را از زبان خود او مشاهده می‌کنید.

«من هنوز اون لحظه را به یاد می‌آورم وقتی مادربزرگم هنگام خداحافظی من را بوسید؛ 28 سال پیش بود. من فکرش را هم نمی‌کردم که ممکن است آخرین روزی باشد که او را می‌بینم. می‌دانید پدر و مادرم همه چیز را در بنگلادش رها کردند و در سال 1994 به آمریکا آمدند.

ما تنها ده دلار داشتیم و به امید یک آینده بهتر برای کودکان، شش عضو خانواده من در یک اتاق کوچک هفت در ده متری با یک تخت دو نفره در نیویورک زندگی می‌کردند. ما حتی نمی‌توانستیم یک تکه پیتزا بخریم اما پدرم خیلی سخت کار کرد و در خیابان‌های نیویورک روزنامه می‌فروخت تا اینکه بلاخره توانست یک واحد یک خوابه را به قیمت 600 دلار در ماه در برونکس اجاره کند. ما از خانه جدید خود خیلی خوشحال بودیم و من برای شروع شدن مدرسه هیجان زده بودم.

پیش از رفتن به مدرسه می‌خواستم خوب به نظر برسم درست مثل مادربزرگم. بنابر این روسری بر سر کردم مثل همین روسری که الان به سر دارم. بگذارید سوالی از شما بپرسم. کدامیک از شما با کلمه حجاب آشنایی دارید و می‌دانید چه اهمیتی دارد؟ لطفا دست خود را بلند کنید. ممنونم.

خوب به زبان ساده حجاب، روسری اسلامی است که زنان مسلمان برای پوشاندن سر و گردن و سینه و گاهی صورت خود همراه با یک لباس بلند از آن استفاده می‌کنند. به عنوان یک دختر کوچک یازده ساله من باید هر روز  15 تا 20 دقیقه پیاده به مدرسه می‌رفتم و برمی‌گشتم؛ در حالی که روسری بر سر داشتم و همه آن نگاه‌های عجیب را تحمل می‌کردم. به محض اینکه به مدرسه رسیدم دیدم که تنها کسی که روسری به سر دارد من هستم من یک کلمه انگلیسی نمی‌توانستم صحبت کنم. اما درک می‌کردم دیگران چه احساسی در باره من دارند. نیازی به دانستن زبان نبود. همه چیز با احساسات مشخص بود من همه خیره شدن‌ها و نگاه‌های سنگین آنها را حس می‌کردم و اینکه پشت سرم حرف می‌زدند و به من می‌خندیدند.

 به تدریج بدرفتاری‌ها فیزیکی و غیرقابل تحمل شد. من دیگر در هنگام رفتن به مدرسه احساس امنیت نمی‌کردم. اما خودم را مجبور به رفتن کردم زیرا یاد گرفتن را دوست داشتم و نمی‌خواستم به پدر و مادرم بی‌احترامی کنم و رؤیاهای آنها برای یک زندگی بهتر را خراب کنم. این تبعیض تا زمان دبیرستان همراه من بود در آن زمان من را بتمن، نینجا یا مادر ترزا صدا می‌کردند. یک بار گروهی از دانش‌آموزان بیرون مدرسه من را دوره کردند که هیچ دلیلی به جز پوشیدن روسری نداشت. یک بار هم یک دانش‌آموز بیرون کلاسم ایستاده بود تا روسری را از سرم بکشد. من که جدیدالورود بودم ترسیده بودم اما وحشتناک‌ترین لحظه در اتاق کمدها بود که من را به سمت کمدها هل دادند و من را با اسم‌های ناجوری صدا می‌کردند.

این نوع قلدری‌ها چهار سال ادامه پیدا کرد و من قصد داشتم ترک تحصیل کنم اما ادامه دادم زیرا می‌خواستم والدینم با رفتن من به دانشگاه به من افتخار کنند پس از رفتن به دانشگاه حادثه یازده سپتامبر رخ داد و من خودم را در خیابان‌های نیویورک مورد تهدید یافتم. مردم ما را  تروریست و اسامه بن لادن صدا می‌زدند. یک بار در حالی که روسری بر سر داشتم برای خرید خمیر دندان به داروخانه رفتم یک پیرزن به من خیره شد و من را اسامه بن لادن خطاب کرد؛ من شوکه شدم.

پس از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه هیچوقت برای مصاحبه استخدامی دعوت نشدم بنابر این یک کسب و کار آنلاین را آغاز و شروع به فروختن روسری کردم بدون اینکه هیچ سابقه فروشندگی داشته باشم. راستش را بگویم من در فروختن محصول بسیار بد بودم اما ارتباط با مردم را دوست داشتم و از آن لذت می‌بردم. بنابر این از زنان خواستم تا تجربه حجاب داشتن خود را در صفحه فیسبوک کاری من مطرح کنند.

یک روز پیامی از یک دختر 14 ساله در انگلیس دریافت کردم. او گفت که همکلاسی‌هایش به زور روسری را از سرش برداشتند و به صورتش تف کردند. داستان او مرا تکان داد و دوران دبیرستان خودم را به یادم انداخت. در همان لحظه دریافتم که من تنها کسی نیستم که به خاطر حجابم تبعیض را تجربه می‌کردم بلکه خواهرانم در نقاط مختلف جهان هم به خاطر حجاب داشتن چه به صورت لفظی یا چه به صورت فیزیکی با تبعیض روبرو می‌شدند. تصمیم گرفتم به آنها کمک کنم اما نمی‌دانستم چطور. بعدا به این فکر افتادم که چه می‌شود اگر از زنان سنین مختلف بخواهم تنها یک روز تجربه پوشیدن روسری داشته باشند. شاید دنیا بتواند درک بهتری از تجربه تبعیض علیه ما داشته باشد.

این فکر سه سال در ذهنم بود یک بار نیمه شب از خواب بلند شدم و به خودم گفتم باید کاری در این باره بکنم. اما بسیار می‌ترسیدم چون یک فرد تنها بودم که هیچ کمکی نداشتم. یک روز همه توان و جسارت خود را جمع کردم و همه تردیدهایم را کنار گذاشتم. یک صفحه فیسبوک درست کردم به اسم روز جهانی حجاب و از زنان جهان دعوت کردم تا در روز اول فوریه 2013 روسری به سر کنند.

در عرض یک هفته زنانی از 67 کشور جهان پیام من را شنیدند. به خاطر دارم که یک خبرنگار بی بی سی با برای مصاحبه با من تماس گرفتم اما من نمی‌دانستم چه باید بگویم چون قبل از آنکه بفهمم یک جنبش جهانی آغاز شده است خیلی استرس داشتم. در سال 2014، حدود 44 میلیون نفر صفحه من را دنبال می‌کردند تا اینکه در سال 2015 روز جهانی حجاب در شبکه‌های اجتماعی به عنوان یک ترند مطرح شد.

انتهای پیام
captcha