آنچه از حضرت علی (ع) نیاموخته‌ایم و باید بیاموزیم + فیلم
کد خبر: 4121541
تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۵
در گفت‌وگوی ایکنا با عباس سلیمی تشریح شد

آنچه از حضرت علی (ع) نیاموخته‌ایم و باید بیاموزیم + فیلم

یک خادم و استاد قرآن با انتقاد از بی توجهی به کلام امیرالمؤمنین علی(ع) گفت:‌ منِ شیعه چند بار نهج‌البلاغه را خوانده‌ام؟ ما نهج‌البلاغه را نخوانده‌ایم چون فرصت نداریم! چراکه به خیال خودمان کار‌های مهم‌تری داریم. اما باید از همه مدیران سؤال شود آیا در طول عمر خود یک‌ بار هم که شده متن فرمان حکومتی حضرت علی(ع) به جناب مالک اشتر نخعی را به طور کامل خوانده‌اید؟ آیا شیوه ارتباط با مردم را در کلام امیر(ع) دیده و فهمیده‌اید؟

میلاد مولی‌الموحدین علی(ع) انگیزه مبارکی برای گفت‌وگو، بازخوانی و پرداخت رسانه‌ای به وجوه مختلف زندگی، کلام و فرامین امیرالمؤمنین علی(ع) است. فرصتی که به نظر می‌رسد در سایه روزی به نام گرامی «پدر» آغاز و خیلی زود پایان می‌یابد. شاید همین پایان زودهنگام اولین جفای شیعیان علی(ع) به ساحت سراسر نور اوست. اینکه فرصت شنیدن، گفتن، آموختن و پرداختن از کلام او را به یک روز، دو روز و سه روز در سال خلاصه کنیم و سپس روز همان و روزی همان... اینگونه است که فرصت بازخوانی و اندیشیدن به پیام‌ها و حکمت‌های «قرآن ناطق» را از خود می‌گیریم.

ایکنا به بهانه گستردن این «خوان رحمت» در ایام سالی که هر روزش نیازمند تذکر و تأثر از کلام امیر(ع) هستیم این سفره را همچنان باز نگه داشته است. در این مجال مهمان سخنان استاد عباس سلیمی، پیشکسوت و استاد قرآن هستیم. در اولین قسمت از گفت‌وگو با این چهره قرآنی که همزمان با میلاد امام علی(ع) تقدیم شما خوبان شد؛ به موضوعاتی چون نقش پدر در تربیت نسلی سالم و مؤثر، هماهنگی نقش‌آفرینی والدین در تربیت قرآنی، تأثیر لقمه حلال پدر و دامن پاک مادر در ساخت انسانی قرآنی، نقش نظم در زندگی و.... اشاره شد. دومین بخش از این گفت‌وگو با محوریت آموزه‌های علوی و نیاز انسان امروز به نهج‌البلاغه تقدیم شما عزیزان می‌شود. با ما همراه باشید.

آنچه از نهج البلاغه فهمیدیم

ایکنا _ برای آغاز سخن درباره نیاز انسان امروز به کلام امیرالمؤمنین علی(ع) لطفا درباره «آنچه از حضرت علی(ع) نیاموخته‌ایم» بفرمایید.

این بحث ابعاد و جوانب گوناگونی دارد؛ ما از حضرت علی(ع) درسی نیاموخته‌ایم؛ بلکه ادعای ما آسمان را به زمین نزدیک کرده است. مسئله بزرگی که در این رابطه صورت گرفته این است که ما دو واژه «حب و ولایت» را با هم اشتباه گرفته‌ایم و متوجه تفاوت ماهوی محبت با ولایت‌پذیری نشده‌ایم. ما هنوز معنای شیعه را درک نکرد‌ه‌ایم. شاید شنیده باشید که می‌گوییم تشییع جنازه؛ این به معنی «به دنبال جنازه راه افتادن» است، اما شیعه یعنی کسی که پیرو لفظی، قولی و عملی کسی باشد، این یعنی شیعه هرکسی که می‌خواهد باشد. اینکه امام حسین(ع) در گودال قتلگاه می‌فرماید: «ای شیعیان ابوسفیان» یعنی‌ ای پیروان ابوسفیان؛ حالا اگر ما می‌گوییم که شیعه حضرت علی(ع) یا شیعه جعفری اثنی‌عشری هستیم، همگی مسئولیت داریم و باید جوابگوی این شیعه بودن باشیم چراکه بعد‌ها از ما می‌پرسند که شما با چه مجوزی این عناوین را روی خود گذاشته‌اید و آن‌ها را یدک کشیده‌اید؟ و آیا واقعاً تو شیعه بوده‌ای؟

برای دوستان رسانه ملی این پیشنهاد را دارم که نترسند، نگران نباشند و برای گفت‌وگو‌های کارشناسانه در این زمینه برنامه‌ریزی کنند. مگر بیش از ۱۰ سال نیست که مقام معظم رهبری بر کرسی آزاد‌اندیشی تأکید کرده‌اند، حالا این کرسی‌ها کجا و چند بار تشکیل شده است؟در نهایت به این سؤال پاسخ دهند که آیا ما مطابق دیدگاه علوی و مهدوی حرکت می‌کنیم؟

شیعه علی(ع) بودن یعنی اینکه پا جای پای علی(ع) گذاشتن. هرکس که این ادعا را دارد بگوید که ما برویم و کف پایش را بوسه بزنیم. «در خانه اگر کس است یک حرف بس است» یکی از ذاکران اهل بیت(ع) تک بیتی دارد که انسان را به فکر عمیقی فرو می‌برد؛ ایشان می‌فرماید: «فرق بین یا علی و با علی یک نقطه است؛ اما یا علی گفتن کجا و با علی بودن کجا». ما فقط یا علی می‌گوییم، مثل همه وزنه‌برداران که می‌خواهند وزنه‌ای بلند کنند و یا علی می‌گویند؛ یا وقتی جسم سنگینی را بلند می‌کنیم یا علی می‌گوییم. حتی در برخی موارد می‌خواهیم از کسی خداحافظی کنیم یا علی می‌گوییم. اما آیا واقعا این یا علی که می‌گوییم از روی شیعه بودن است؟

ما زمانی می‌توانیم ادعا کنیم شیعه هستیم که هم یا علی بگوییم و هم با علی باشیم و این چیزی است که امروز کمتر شاهد تحققش هستیم؛ اگر ما به این مسائل توجه کنیم، متوجه می‌شویم که در حق نهج‌البلاغه خیلی جفا کرده‌ایم.

فراموش نکنیم ما با بهره‌مندی از نهج‌البلاغه انقلاب کردیم و پیروز شدیم، اما بعد از پیروزی انقلاب نهج‌البلاغه را بوسیدیم و کنار گذاشتیم! عملاً کسی هم نمی‌تواند ادعا کند که این اتفاق نیفتاده است. سال ۱۳۷۹ مقام معظم رهبری آن را به نام امام علی(ع) و سیره علوی نامگذاری کردند؛ ما نمی‌خواهیم حرفی بر خلاف مصالح نظام بگوییم، اما خیلی دوست دارم شرایطی فراهم شود که همه ما قرآنی‌ها، مدیران و مسئولان دور هم جمع شویم و توضیح دهیم که از سال ۷۹ تاکنون چند قدم در رابطه با تحقق سیره علوی در جامعه و محیط کارمان برداشته‌ایم؟ کدام یک از کار‌های ما نزدیک به کار‌هایی است که رنگ و مشی حضرت علی(ع) دارد؟

آیا تاکنون نهج‌البلاغه را خوانده‌ایم؟ اگر جناب استاد جرج جرداق مسیحی می‌گوید من نهج‌البلاغه مولا علی بن ابیطالب(ع) را بیش از ۲۰۰ بار محققانه مطالعه کرده‌ام، منِ شیعه چند بار آن را خوانده‌ام؟ ما نخوانده‌ایم، فرصت نداریم، چراکه به خیال خودمان کار‌های مهم‌تری داریم. اما باید از همه مدیران سؤال شود آیا در طول عمر خود یک‌ بار هم که شده متن فرمان حکومتی حضرت علی(ع) به جناب مالک اشتر نخعی را به طور کامل خوانده‌اید؟ آیا از این متن برای خود فیش‌برداری کرده‌اید؟ موارد مرتبط با مأموریت، مسئولیت، پست، مقام و جایگاهی که دارید را پیاده کرده‌اید؟ آیا خود را بر‌اساس آن محاسبه کرده‌اید؟ آیا اینگونه عملکرده‌اید و آیا به نکاتی که حضرت علی(ع) فرموده‌اند باور دارید؟ و به این مطلب از حضرت که در رابطه با مردم می‌فرمایند: «ای مالک قلب خویش را مملو از مهر و محبت نسبت به مردم کن»؛ آیا اینگونه هستیم؟ بعد امام دلیل آورده است، «می‌دانی که چرا این موارد را به تو می‌گویم؟ چرا که مردم دو گروه هستند؛ یا اینکه هم‌آیین و هم‌کیش تو و مثل تو مسلمان هستند و یا اینکه مسلمان نیستند، اما در آفرینش مانند تو و هم نوع تو هستند».

آنچه از نهج البلاغه فهمیدیم
آیا نگاه ما به مردم همین است؟ اگر در یک جایگاهی باشیم همین‌گونه رفتار می‌کنیم؟ اگر اینگونه هست آقایان برای چه و به چه دلیل هزاران میلیارد تومان از پول مردم را اختلاس و بعد ادعای مسلمانی می‌کنند؟ اگر در سایر موارد هم نگاه کنیم همین‌گونه است. امام علی(ع) در مقوله عدالت به محمد بن ابی بکر می‌فرمایند: «حتی نگاه خودت را بین مردم مساوی تقسیم کن»؛ یعنی فردا پای همه ما گیر است. چون علی(ع) قرآن ناطق و عدالت مجسم است، سخنش هم خروجی قرآن است، این حرف حضرت ریشه در قرآن دارد.

قرآن می‌فرماید: «وَلا تَقفُ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ، إِنَّ السَّمعَ وَالبَصَرَ وَالفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنهُ مَسئولًا» غیر از اینکه ما را در روز قیامت محاکمه و بازخواست می‌کنند، قرآن می‌فرماید که گوش، چشم، قلب شما و آنچه که نگاه می‌کنید و به نیت و قصدی که دارید، قلب و فکر شما هم مسئول هستند. دعایی که به ما یاد دادند: «اَللّهم عاِملنا بِفَضلِك وَ لا تُعامِلنا بِعَدلِك»؛ خدایا با عدالت خود با ما رفتار نکن؛ بلکه با فضل و کرمت با ما برخورد کن؛ برای اینکه ما هنوز یک بار هم نهج‌البلاغه را نخوانده‌ایم و به عنوان کتاب زندگی با آن کار نکرده‌ایم.

بحثی که ما در رابطه با روز پدر می‌گوییم و به آن اهمیت می‌دهیم در رابطه با پدران نسبی ماست؛ اما سؤال این است که آیا ما پدران معنوی هم داریم؟ پاسخ بله است. به استناد قول پیامبر اکرم(ص) که می‌فرماید: «انا و علی ابوا هذه الامة»، من و علی پدران معنوی این امت هستیم. این یعنی ما پدرانی غیر از پدری که برایمان شناسنامه گرفته‌اند، به نام پیامبر خاتم و حضرت علی بن ابیطالب(ع) داریم؛ لذا وظیفه فرزند در قبال پدر چیست؟ مگر نگفته‌اند که اطاعت است؟

فردی خدمت رسول گرامی اسلام رسید و به ایشان عرض کرد، یا رسول الله(ص) پدر من قصد دارد مال خودش را از اموال من جدا کند، کاری کنید که این کار را نکند؛ پیامبر فرمودند: تو و ثروتت مال پدرت هستی؛ تو چه کاره هستی که بخواهی حرفی بزنی؟ اگر ما این حرمت را برای پدرانمان قائلیم و حاضریم دست پدر را ببوسیم و کف پای مادر را بوسه بزنیم در رابطه با حضرت علی(ع) به عنوان پدر معنوی امت، چه باید کنیم؟ آیا نباید سخن او را گوش کنیم؟ رهنمود‌هایی که ایشان در زمینه‌های مختلف دارند و می‌فرمایند که کسانی که به این موارد گوش نکنند گرفتار می‌شوند.

حضرت می‌فرماید: «سوگند به خدایی که دانه را شکافت و انسان را آفرید، اگر نه این بود که آن جمعیت برای بیعت گرداگردم جمع شده و به یاری برخاستند و از این جهت حجت تمام شد و اگر نبود پیمانی که خداوند از علمای امت گرفته که در برابر پرخوری ستمگران و گرسنگی ستمدیدگان سکوت نکنند، من افسار شتر خلافت را رها می‌ساختم و از آن صرف‌نظر می‌نمودم و پایان آن را با جام آغازش سیراب می‌کردم»؛ این یعنی ایشان خلافت را نپذیرفتند تا پستی بگیرند و یا مطرح شوند، بلکه این خدمت را انتخاب کردند برای اینکه برای مردم خدمت کنند.

حضرت می‌فرمایند: «به خدا سوگند اگر اراده کنم از اموال شخصی خودم می‌توانم عسل مصفا و جوانه گندم تناول کنم، اما چون خداوند مقرر فرموده که زندگی مسئولان و زمامداران، مانند ضعیف‌ترین ملت باشد، من نان خشک و سرکه را با نمک می‌خورم»؛ این در حالی بود که حضرت توانایی بهترین خوراک و بهترین زندگی را داشتند.

درست است که امروز اقداماتی خوبی نسبت به قبل می‌شود و ما منکر آن نیستیم. اقداماتی که کمیته امداد حضرت امام خمینی‌(ره) و برخی مراکز مانند بهزیستی انجام می‌دهند، همه در راستای این حرکت و جهان‌بینی است، اما کافی و اساسی نیست؛ یعنی ما اگر نهج‌البلاغه را قبول داریم حتی باید در روش‌های کار هم تجدیدنظر کنیم. امام علی(ع) در رابطه با بحث فقر سخنی فرمودند که هیچ فیلسوفی در دنیا نزده است. ایشان می‌فرمایند: «اگر من فقر را به صورت یک مرد می‌دیدم هر آینه او را به قتل می‌رساندم»؛ این یعنی اگر ما پیرو حضرت هستیم تا نابودی فقر و ریشه‌کن‌ کردن آن و تا به قتل رسانیدن فقر و عوامل آن باید سر از پا نشناسیم.

نمی‌شود که یک نفر هم مدیر باشد و هم با حفظ سمت پنج - شش مسئولیت دیگر داشته باشد و همزمان هم به تحصیل ادامه دهد و در نهایت بخواهد کار و امور مسلمین را هم دنبال کنند. حتی همزمان در پیاده‌روی اربعین هم شرکت کند، سفر‌های شمال را هم داشته باشد و به کار‌های دیگر هم برسد و فرمولی برای خودش داشته باشد. مدیر در جامعه اسلامی نباید از خدمت کردن به مردم سر از پا بشناسد.

امام علی‌(ع) زمانی از مکانی عبور می‌کردند و بازدید داشتند. در این بازدید برخی افراد هم همراه ایشان بودند، پیرمردی فرتوت، ژنده‌پوش و نابینا را در یک‌ گذر دیدند که گدایی می‌کند. حضرت بی‌تفاوت رد نشدند و فرمودند او کیست؟ یک نفر از کسانی که همراه امام بود، گفت: این فرد یک نصرانی و مسیحی است؛ امام برآشفتند و فرمودند: چطور تا زمانی که جوان بود و انرژی داشت از او کار کشیدید، اما حالا که گرفتار شده است او را رها کرده‌اید و کمکش نمی‌کنید؟ «أنفِقُوا علَیهِ مِن بَیتِ المال». حضرت در این اتفاق دستور دادند که از بیت‌المال به این فرد مستمری دهند. این نگاه مولای شیعیان به یک انسان درمانده است. 

بنده در مسائل حقوقی به دوستان می‌گویم اولین کسی که در عالم بنای بحث تأمین اجتماعی، حمایت اجتماعی و برقراری مستمر را برقرار کرد مولای ما علی بن ابیطالب(ع) بود. ما زمانی می‌توانیم بگوییم که نهج‌البلاغه را خوانده‌ایم، باور داریم و به آن عمل می‌کنیم که در جامعه نبینیم زن یا مردی و دختر یا پسری تا کمر داخل سطل‌های زباله شهر شده است و به دنبال لقمه نان و غذای فاسدی برای سیر کردن شکم می‌گردد.

آنچه از نهج البلاغه فهمیدیم

نهج‌البلاغه چه می‌گوید

نهج‌البلاغه یعنی منشور حکومتی حضرت علی‌(ع)؛ ما سیمای حکومتی حضرت را باید ببینیم و نباید هم نگران آن باشیم. امروز وارد چهل و پنجمین سال پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی می‌شویم، درحالی که برای آن هزینه‌های بسیاری داده‌ایم. من هیچ‌ چیز از نعمات امروز را با بدبختی‌های گذشته مقایسه نمی‌کنم و به خوبی به عنوان یک سرباز این ملت می‌فهمم که ما امروز در اوج اقتدار هستیم. وقتی که آمریکا ناگزیر شده است تمام شناور‌های دریایی خود را دو هزار کیلومتر از ما فاصله بدهد و دور کند به خاطر این است که می‌داند اقتدار نظامی و موشک‌های نقطه‌زن ما اجازه نمی‌دهند کسی به این سرزمین تجاوز کند. این را می‌دانم که چقدر شرایط نسبت به قبل از انقلاب عالی است؛ با زمانی که شصت هزار مستشار و تفنگدار نظامی آمریکایی در آن زمان بالای سر ما بودند؛ لذا حاضر نیستم این شرایط را با آن زمان عوض کنم و قدردان این انقلاب هستم. این‌ها همه نمونه‌هایی از عنایات، پیشرفت‌ها و عظمتی است که برای ملت ما پیش آمده، اما بحث این است که آیا کافی است؟ ما می‌گوییم نه. آیا باید به همینجا بسنده کنیم؟ ما می‌گوییم نه. معتقدیم با توجه به امکاناتی که در کشور وجود دارد، اگر یک مدیریت قوی علوی مطابق همان سال ۱۳۷۹ که سال امام علی‌(ع) و سیره علوی معرفی شد اقدام کند، دیگر فقر و مفاسد اخلاقی نخواهیم داشت و اجازه نمی‌دهیم مدیر ناشایست سر کار برود.
باید به آن مدیر تفهیم کنیم که اینجا حق شما نیست چرا که حضرت علی(ع) به اشعث بن قیس والی آذربایجان می‌نویسد: «وَ إِنَّ عَمَلَک لَیْسَ لَک بِطُعْمَةٍ وَ لَکنَّهُ فِی عُنُقِک أَمَانَةٌ وَ...» و همانا شغل تو به منزله طعمه و خوراکی برای تو نیست بلکه امانتی است که بر ذمه و گردن تو نهاده شده است.

ابتدا این را باید به من تفهیم کنند و بعد به من بگویند تو برای فلان کار انتخاب شده‌ای؛ نهج‌البلاغه این را به ما می‌گوید که مدیریت علوی چیست.

وقتی ما سبک زندگی قرآنی را بیان می‌کنیم باید مطلوب ما در همه موارد باشد و در کنارش هم باید این فرمایش حضرت محمد (ص) را داشته باشیم که می‌فرمایند: «علِی مع القرآن، والقرآن مع علِی» یعنی اینکه علی(ع) خود قرآن و قرآن ناطق است. به تعبیر علما سه نوع قرآن داریم، یک قرآن صامت که وجود کتبی قرآن است، یک قرآن صاعد بالا رونده است یعنی دعا و یک قرآن ناطق یعنی وجود نازنین امام است که همان امام علی(ع) است. وقتی ایشان دستور می‌دهند که در فلان رابطه باید اینگونه حکومت کنید. باید در عدالت، صداقت، مردمداری، امانت، مقابله در برابر دشمن و... 

آنچه از حضرت علی (ع) نیاموخته‌ایم و باید بیاموزیم + فیلم

در جبهه مقاومت چه کسی می‌تواند از علی بهتر باشد؟ او تنها رزمند‌ه‌ای است که زره او پشت نداشته است. عنوان حیدر کرار هم که به علی(ع) می‌گویند یعنی شیری که مدام و پشت سر هم حمله می‌کند و اینگونه نیست که یک دفعه ضربه‌ای بزند و کنار برود. او می‌گفت که چشم فتنه را از حدقه درمی‌آورم. ما برای اداره صحیح و اخلاقی جامعه مسلمان باید همه ویژگی‌های حضرت علی(ع) را بدانیم، بفهمیم و با هم جمع کنیم، سپس بگوییم که مدیریت ما در جامعه اسلامی نیز باید اینگونه باشد.

در رابطه با بیت‌المال امام می‌فرمایند: «به خدا سوگند اگر به املاک و اموالی که فلانی به دیگر افراد داده است، دست پیدا کنم آن‌ها را به بیت‌المال بازمی‌گردانم حتی اگر به کابین زنانتان در آمده و مهریه آنان شده باشد». این یعنی اعاده حقوق بیت‌المال بدون تعارف از غارتگران و کسانی که به بیت‌المال دست‌اندازی کرده‌اند.

از سال ۱۳۳۷ قانونی را با عنوان محاسبه و بررسی حقوق مسئولان در کشور داریم که اصطلاحا به قانون از کجا آورده‌اید؟ معروف است. قانون می‌گوید از مسئول سؤال کنید که زمانی شما به حکومت رسیدید براساس مصاحبه‌های خود که آرشیو آن را پخش می‌کنیم در دو اتاق اجار‌ه‌ای زندگی می‌کردید و امروز چگونه است که خانه شما در منطقه‌ای با قیمت چند هزار میلیاردی است؟ سؤال ما این است که این را از کجا آورده‌اید؟ و با چه نبوغ و فرمول اقتصادی توانستید این مال حلال را به دست بیاورید که ما هم آن راه و فرمول را به جوانان یاد بدهیم؟

متأسفانه در اینکه بخواهیم سیره علوی را پیاده کنیم جدی نیستیم و نهج‌البلاغه این تبعات را دارد و به همین خاطر برخی افراد به روی خودشان نمی‌آورند که چنین کتابی هم وجود دارد.

ایکنا_ موانع پیاده‌سازی آن چیست؟

موانع آن، همان سخنی است که حضرت امام خمینی (ره) در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری اولین رئیس جمهور کشور یعنی بنی صدر ملعون گفتند: «بسم الله الرحمن الرحیم، حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَة». من تا زمانی که از دنیا دل نکنم و هم و غم من تجملات، رفاه، زیاده‌طلبی و ثروت‌اندوزی باشد نمی‌توانم فکر دیگران باشم. حضرت علی(ع) معتقد به توزیع عادلانه امکانات و سرمایه بودند و ما در این قضیه موفق نبودیم. حالا اگر کسی از این سخن بدش می‌آید برای اینکه ناراحت نشود، عذرخواهی می‌کنیم، ولی هیچ واهمه‌ای در بیان این کار نیست.

اگر فکر می‌کنیم تربیت قرآنی داریم باید به داد خودمان برسیم قبل از اینکه دیگران ما را تحلیل کنند. چرا باید اجازه بدهیم که بگویند فلانی اینگونه است؟ چرا باید فلان ساختمان کذایی در فلان خیابان ساخته شود و قیمت پایه آن متری ۲۵۰ میلیون تومان باشد؛ این چگونه است؟ آیا این اقتصاد علوی است؟ اگر ما معتقد به ظهور هستیم و معتقدیم فرزند حضرت علی(ع) می‌آید و سراسر دنیا را پر از عدالت می‌کند باید علوی رفتار کنیم. مگر اسم خودمان را منتظر نمی‌گذاریم؟ و این دعا را هر روز نمی‌گوییم که «اللهم عجل لولیک الفرج»؛ اما اگر همین فردا حضرت آمد، آیا خودمان را برای ظهور آماده کرده‌ایم؟ آیا اگر آقا بیایند، به تشکیلات خودشان دستور می‌دهند که فلان مدیر را ابقا کنید؟ آیا نمی‌گویند که زندگی‌اش را مصادره کنید؟ اگر امام آمد و من ایشان را به منزل دعوت کردم، آیا لقمه من را حلال و پاک می‌داند؟

ایکنا _ به نظر شما برای ترویج آموزه‌های علوی در جامعه چه اقدامات رسانه‌ای می‌توان تربیت داد؟

برای دوستان رسانه ملی این پیشنهاد را دارم که نترسند، نگران نباشند و برای گفت‌وگو‌های کارشناسانه در این زمینه برنامه‌ریزی کنند. مگر بیش از ۱۰ سال نیست که مقام معظم رهبری بر کرسی آزاد‌اندیشی تأکید کرده‌اند، حالا این کرسی‌ها کجا و چند بار تشکیل شده است؟ لذا باید این کرسی‌ها و مباحث تطبیقی را بگذارند و تبیین کنند. در حکومت چند رکن ازجمله سیاست، اقتصاد، فرهنگ خانواده و رسانه داریم که صدا و سیما باید در خصوص آن‌ها پژوهش و آن‌ها را با اقتصاد علوی و مهدوی مقایسه کند. اقتصاد امروز را به شکل صادقانه معرفی کند و بعد از معرفی صحیح، بحثی تطبیقی در این خصوص مطرح و فاصله موجود با «اقتصاد و سیاست علوی و مهدوی» را مشخص کند. در نهایت به این سؤال پاسخ دهد که آیا ما مطابق این دیدگاه حرکت می‌کنیم؟
حضرت علی(ع) می‌فرماید: این دنیا و مقامات شما پیش من از آب بینی یک بزغاله بی‌ارزش‌تر است. نهج‌البلاغه این‌ها را می‌گوید که برای برخی‌ها صرف نمی‌کند که آن را بخوانند.

اگر ما می‌گوییم روز میلاد حضرت علی(ع) و به استناد فرمایش پیامبر اکرم(ص) که می‌فرماید: «اَنَا وَ عَلِی اَبَوَا هَذِهِ الْاُمَّه؛ من و علی پدران این امت هستیم»، بیاییم و به موازات آذین‌بندی، جشن، سرود و تعطیلی رسمی کشور همه فعالیت‌ها را تعطیل کنیم.
امام علی(ع) در نهج‌البلاغه به عثمان ابن حنیف می‌فرماید: «امام شما از این دنیا به دو جامه‌ کهنه و دو قرص نان اکتفا کرده است. از شما توقع ندارم اینگونه باشید چراکه نمی‌توانید، ولی علی را در چهار رکن کمک کنید»؛ این چهار رکن ویژگی‌های اصلی یاران علی(ع) است. فرمودند: «به ورع و به تقوا، مجاهدت، تلاش و کار کردن و پرهیز از کمکاری و تنبلی، پاکدامنی، اخلاق و راستی و درستی علی(ع) را یاری کنید». اگر این ارکان را پیاده کنیم آن زمان می‌توانیم بگوییم در «جامعه علوی» زندگی می‌کنیم و ما می‌توانیم تمام خوراک‌هایی که رسانه‌های معاند شیطان صفت علیه ایران می‌گویند از دستشان بگیریم. به عنوان مثال وزیر محترم اقتصاد را می‌آوریم، در ابتدا دستشان را می‌بوسیم و بعد می‌گوییم توصیفی از اقتصاد فعلی داشته باشند و بعد از ایشان می‌پرسیم آیا اقتصاد مهدوی اینگونه است؟ لذا ارشاد بفرمایید چه کار‌هایی باید انجام دهیم که به این سمت حرکت کنیم؟ ما که این نمی‌شویم و باید خود حضرت بیایند تا به این نقطه برسیم، اما می‌توانیم سمت‌ و سوگیری خود در امور را تصحیح کنیم.


با رودربایستی و تعریف مدام از خود، لوح تقدیر،‌ تندیس، تشکر و... حتی یک گام کوچک هم به «سیره و حکومت علوی» نزدیک نخواهیم شد. امام با کسی شوخی ندارد، وقتی مسلم ابن عقیل از حضرت درخواست می‌کند که سهمیه و حقوقش را از بیت‌المال کمی بیشتر کنند، امام علی(ع) آتش سرخی را به سمت دست مسلم می‌برد، مسلم به حضرت عرض می‌کند،‌ ای برادر می‌خواهی من را بسوزانی؟ حضرت می‌فرماید: تو نیز با این درخواست همین کار را با من خواهی کرد و من را به آتش جهنم برده‌ای.

آنچه از حضرت علی (ع) نیاموخته‌ایم و باید بیاموزیم + فیلم

مبادا امروز در جمهوری اسلامی ایران که بیش از ۲۳۰ هزار شهید داده است، ادار‌ه‌ای باشد که به برخی از افرادش اضافه کاری فیکس بدهد، آن هم بدون اینکه فرد اضافه کار کرده باشد؛ این روال‌ها خلاف درس‌های نهج‌البلاغه است. مبادا رانتی بدهد که موجب بدبینی مردم شود. اگر ما در رابطه با روز پدر جدی باشیم کم کم برخی موارد را در دستور کارمان قرار می‌دهیم.

حضرت می‌فرماید: «به خدا سوگند شما را به هیچ کار خیری دعوت نکرده‌ام مگر اینکه قبل از شما آن را انجام داده‌ام و شما را از هیچ کار زشتی نهی نکرده‌ام مگر اینکه خود مرتکب نشده‌ام».

سؤال این است مدل‌های مطلوب و مؤثر انسانی را کجا باید تجزیه و تحلیل کنیم؟ عینیت ببخشیم و بعد برای آن برنامه بنویسیم؟ روشن است سیره حضرت علی(ع) برای همه این موارد پاسخ و برنامه محکم دارد. چه اشکالی دارد امروز در تشکیلات اداری و استخدامی کشور فرآیندهایی برای بازنگری در شرح وظایف اداری، سازمان‌ها، نهادها، ادارت و وزارتخانه‌ها وجود داشته باشد. امروز بسیاری از شرح وظایف در سیستم اداری انجام نمی‌شود باید این ایرادات را برطرف کنیم و به جای آن رویه مورد وثوق نهج‌البلاغه را وارد اداره کارها کنیم و مقابل خود قرار دهیم و ضمن تطبیق آنها، مقایسه کنیم که آیا به درستی کار خود را انجام می‌دهیم؟ آیا امروز تکریم ارباب رجوع علوی داریم؟ این تکریم کجاست؟

این درس‌ها را باید از حضرت علی(ع) بیاموزیم؛ زمانی که آن شیرزن بزرگ برای تظلم نزد امام می‌آید، حضرت مشغول نماز مستحبی بود و همینکه فهمیدند مراجعه کننده دارند، نماز خودشان را سرعت بخشیدند و بعد از نماز به او گفتند آیا تو حاجت و یا کاری داری؟ بعد به ایشان عرض می‌کنند که والی شما بر ما ظلم می‌کند. پس از شنیدن سخنان آن زن حضرت شروع به گریه می‌کنند و دستانشان را به آسمان برده و می‌فرمایند: «خدایا تو شاهدی که من به این افراد مسئولیت ندادم که به مردم ظلم کنند». بعد افرادشان را طلبیدند و دستور دادند که حقیقت را جویا شوند و زمانی که واقعیت احراز شد، فرمان عزل این مدیر خاطی را نوشتند. جالب اینجاست که حضرت فرمان عزل والی را با طبقه‌بندی سری نفرستادند، بلکه فرمان را به دست همان زن دادند و فرمودند بروید و این فرمان را ابلاغ کنید.

آیا ما اینگونه کار می‌کنیم؟ آیا مدیران نباید به خاطر خون پاک شهدا و پدران و مادران آسمانی آن‌ها که غصه‌های فرزندانشان را خوردند تا پیر شدند درست کار کنند؟ پس باید برای شادی دل آن‌ها هم که شده مقداری جدی‌تر عمل کنیم و برای پیاده‌سازی ارزش‌های دینی و اسلامی از حجاب تا اقتصاد اسلامی از مقابله با سیستم ربوی بانک‌ها و معاملات تا هرگونه بی‌عدالتی کوتاه نیاییم. اگر می‌گوییم تربیت اسلامی و پیروی از علی(ع) و شیعه علی(ع) بودن باید این مسائل را هم مدنظرمان داشته باشیم.

ایکنا_ مفاهیمی چون؛ مدیریت، عدالت و صراحت در نهج‌البلاغه مجموعه ارزشمندی است که در عرصه حکومت‌داری و مدیریت کلان باید محقق شود که منجر به تشکیل جامعه علوی شود و شاید بتوان گفت تحقق آن از دست فرد فرد جامعه انسانی خارج باشد؛ لطفا از آنچه انسان در حوزه فردی می تواند از کلام امیرالمؤمنین(ع) برای ساخت زندگی بهتر و انسانی بهتر بهره گیرد، بفرمایید.

این مسئله به یکی از ارکان تربیت قرآنی باز‌می‌گردد. خداوند در آیه ۴۶ سوره سبأ می‌فرماید: «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى؛ بگو من فقط به شما یک اندرز می‌دهم که دو به دو و به تنهایى براى خدا به پا خیزید»؛ این مصداقی از اخلاق عملی حضرت علی(ع) است. یعنی کارتان باید در جهت اقامه حق و خدایی باشد و دو به دو این کار را انجام دهید و اگر یک نفر هم از کار کنار کشید شما وظیفه دارید که به صورت فردی کار را ادامه بدهید. اگر خدای نکرده روزی شود که تمام عالم بر فرض محال راه را کج بروند، تکلیف انفرادی ما ساقط نمی‌شود.

ما باید مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، جناحی و رسانه‌ای را مورد توجه قرار دهیم؛ اما نمی‌توانیم مسائل را گردن دیگری بیندازیم؛ هرکدام ما در قیامت در جای خود باید پاسخگو باشیم. همانطور که خدا در آیات دیگر می‌فرماید: «وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادى»؛ همانگونه که شما تنها به دنیا آمدید شما را در قبر دیگری نمی‌گذارند و در محکمه الهی هم باید تنها حاضر شوید و پاسخگو باشید. این موارد به تربیت قرآنی بازمی‌گردد که برای تحقق آن توجه بیشتر به اقدامات فرهنگی و قرآنی در کشور ضروری است.
امروز بحث ساماندهی سازمان‌های امور قرآنی کشور جدی گرفته نشده است. یک روز می‌گویند واگذاری کار به مردم، بعد می‌روند مؤسسه ایجاد می‌کنند و همزمان چند سازمان مجوز می‌دهد و باطل می‌کنند و بعد اعتراف می‌کنند که آنچه که می‌خواستیم نشد و مجدد می‌گویند که این‌ها باید با هم ادغام شوند! اکنون بیش از ۵۵۰۰ مؤسسه قرآنی در کشور داریم که با زحمت بسیار فعالیت می‌کنند و بودجه کلانی هم برای فعالیتشان صرف می‌شود درحالی که سال‌ها پیش دولت یک ریال بودجه قرآنی به کسی نمی‌داد و فعالیت‌های قرآن به همت مردم، خانه‌ها، تکیه‌ها، هیئت‌ها و مساجد ترتیب و انجام می‌شد.

آنچه از نهج البلاغه فهمیدیم
ما حرف گوش نمی‌کنیم. فضل بن شاذان از بزرگان علم حدیث در روایتی می‌فرماید: «وقتی وجود نازنین حضرت عصر(عج) ظهور می‌کنند، پرچمداری دارد که در جلو حرکت می‌کند؛ روی این پرچم دو واژه نوشته شده است «اسْمَعُوا وَ أَطِیعُوا». یعنی بشنوید و اطاعت کنید. ما باید با قرآن این ارتباط را داشته باشیم. اگر این کار را کردیم حتی اگر محیط هم آلوده بود با راه عدالت و تربیت صحیح جلو می‌رویم.
در کنار این موراد باید به کلاس‌های آموزشی نهج‌البلاغه را رونق جدی بخشیده شود و نهضتی در این خصوص راه بیفتد. به عنوان مثال در بحث مدیریت می‌گویند وقتی حضرت امیر(ع) وارد عراق شدند می‌فرمایند: «یا اهل العراق، دخلتُ بلادکُم باشمالی هذهِ، و رحلتی و راحلتی‌ها هی، فان انا خَرجتُ من بلادکُم بغیرِ ما دخَلتُ، فاننی من الخَائنین» یعنی‌ ای مردم عراق، به سرزمین شما آمده‌ام با این جامه‌ها و بار و بنه‌ام همین است که می‌بینید، اکنون اگر از سرزمین شما با چیزی جز آنچه به آن آمده‌ام بیرون روم، از خیانتکاران خواهم بود.

ایکنا _ پیشنهاد شما برای عملی شدن این نهضت در سطوح مختلف اجتماعی چیست؟

آموزش در همه سطوح از ضروریات تحقق کلام امیرالمؤمنان(ع) است. اگر این موارد را در مدرسه و کلاس درس برای دانش‌آموزان، دانشجویان و کسانی که آموزش مدیریت می‌بینند ارائه کنیم حواسشان را جمع می‌کنند و با مفسدین در آینده برخورد می‌کنند. وقتی که مقام معظم رهبری در بند چهارم بیانیه گام دوم بر تحقق عدالت و مبارزه با فساد تاکید می‌کنند، دقیقا برگرفته از تربیت قرآنی و نهج‌البلاغه است، این آموزه‌ها را باید در کل جامعه پیاده کرد. ما حرف چه کسی را گوش می‌کنیم؟ خدا؟ پیامبر خدا؟ معصومین(ع)؟ علمای دلسوز؟ مقام معظم رهبری؟ همه این حرف‌ها یکسوست. عدالت، صداقت، امانت، خدمت به مردم، بی‌توقع بودن، لقمه حلال و همه این‌ها در قرآن و در نهج‌البلاغه آمده است و همچنین دلسوزان جامعه بارها و بارها بیان کرده‌اند و لذا در تربیت فردی خودمان هم باید مراقب باشیم این‌ مسایل را رعایت کنیم چراکه فردا نمی‌توانیم در پیشگاه خدا پاسخگو باشیم. اگر ما متوجه مسئولیت فردی خودمان باشیم حتی اگر همه دنیا هم کن فیکون شود، خلاف نخواهیم کرد، مال ناروا در خانه خود نمی‌بریم و با مردم مهربانانه عمل و رفتار می‌کنیم.

ایکنا_ از توضیحات روشنگر شما کمال سپاس را دارم. برای حُسن ختام این گفت‌وگو چند واژه عرض می‌کنم لطفا احساس و باور خود را پس از شنیدن آن واژه‌‎ها بیان کنید.

آنچه از نهج البلاغه فهمیدیم
«زندگی»

موهبت بزرگ الهی که در وصف آن فرمودند «دنیا مزرعه آخرت است»، هرکسی به دنبال درو کردن محصولات خوب است و باید از آخرت خودش استفاده کند و به یک چیز هم توجه داشته باشد که عمر کوتاه نیست ما کوتاهی می‌کنیم؛ لذا باید مراقبت کند که در زندگی‌اش کوتاهی نکند.

«وطن»

سرزمین پاکی که در هر وجب آن خون بهترین فرزندان شریف این ملت بزگ و نجیب بر زمین ریخته شده تا استقلال، عظمت، تمامیت ارضی و عزت این کشور و ملت و نوامیس ما تأمین شود.

«پدر»

نماینده خدا در کانون خانواده و سکاندار شجاع کشتی زندگی در امواج متلاطم روزگار.


«مادر»

ارزشمندترین گوهر اهدایی خداوند بزرگ به بشر. کسی که آنقدر عظمت دارد که پیامبر صادق القول در مورد او فرموده است: «بهشت با همه عظمتی که دارد زیر پای مادران است.»

«زندگی با قرآن»

حیات طیبه، زندگی منهای قرآن یعنی ویرانگری و بدبختی و نکبت. اگر کسی زندگی بر مدار و محور قرآن را انتخاب کند آن زمان است که مورد خطاب «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ» قرار می‌گیرد و خدا‌وند او را به ضیافت خویش دعوت می‌کند که «فَادْخُلی فی‏ عِبادی، وَ ادْخُلی‏ جَنَّتی.»

«مرگ»

از بزرگ‌ترین نعمات الهی است، اگر خدای ناخواسته بنابراین بود که ما نمیریم، یا الله. چه فجایعی رخ می‌داد. الان که می‌دانیم می‌میریم اینگونه هستیم وای اگر قرار بود نمیریم. خداوند مرگ ما را در قالب شهادت به ما عطا فرماید.

گفت‌وگو از معصومه صبور

انتهای پیام
captcha