به گزارش ایکنا، مراسم سوگواری شهادت امیرالمومنین(ع) شب گذشته 22 فروردینماه با سخنرانی حجتالاسلام و المسلمین مهراب صادقنیا استاد دانشگاه ادیان و مذاهب به همت انجمن اندیشه و قلم در کانون توحید برگزار شد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
در بحث مربوط به دینداری و میزان دینداری در جامعه ایران، نوعی غفلت از توجه به تعریف دقیق نهاد دین و دینداری دیده میشود و به همین خاطر برخی خطاها را در ارزیابی روند دینداری در جامعه ایران شاهدیم. اینکه ما دین را به مناسک تقلیل دهیم یا دین را در حد کمیت و با میزان تقویم و ایام دینی در سال یا با میزان اماکن دینی و امامزادهها تعریف کنیم، نتیجهاش این میشود که بگوییم جامعه دینیتر شده و میزان دینداری در جامعه افزایش یافته است اما اگر معیار دینداری را تحقیق روح و اهداف دین بدانیم، باید ببینیم شاخصهایی نظیر حضور امر قدسی در زندگی مردم یا پایبندی به اخلاق، اعتماد و وفای به عهد یا عدالت در جامعه افزایش یافته است یا خیر.
از نگاهی دیگر میتوان کیفیت دینداری را در جامعه با نفوذ و تاثیرگذاری نهاد دین مانند مرجعیت و روحانیت در زندگی مردم سنجید؛ آیا محبوبیت، نفوذ، اثرگذاری، اعتبار و اعتماد به مرجعیت و روحانیت افزایش یافته یا کاهش یافته است و بر این اساس داوری کرد.
در عصر روشنگری، کلیسا با این چالش مواجه شد که آیا هدف از دینداری، ظاهر و پوسته دین و مناسک و کمیت فعالیتهای دینی است یا هدایت و پیرایش و اخلاقی کردن جامعه است. روایات و قرآن کریم، تاکید فراوان دارند که هدف از ظواهر و کمیت دینداری، رسیدن به روح دینداری و معنویت است و چه بسیار دیندارانی که به شریعت و ظواهر پایبند بودند اما رستگار نشدند.
هافستد به عنوان یک مردمشناس، دو فرهنگ مردانه و زنانه را در جامعه تعریف و از یکدیگر تفکیک میکند. از نظر او فرهنگ مردانه مبتنی بر عقلانیت و قاعدهمند و تلاش برای تغییر است و فرهنگ زنانه مبتنی بر عواطف، نرمخویی و تلاش برای راضی کردن دیگران به خصوص بالادستیها. هافستد در ارزیابی فرهنگهای ملل، ژاپن را در رتبه نخست و ایران را در رتبه ۷۳ یعنی نزدیک به یک فرهنگ زنانه قرار میدهد.
به نظر میرسد در جامعه ایران میتوان از این مفاهیم بهره جست و کیفیت دینداری را توصیف کرد. به این معنا که دینداری خصوصیاتی نظیر گریز از عقلانیت، گریز از رقابت و تلاش، گریز از پیگیری و استمرار، و در یک کلام خصلتی عاطفی دارد؛ یعنی این که دینداران بجای آنکه براساس قواعد و رفتارها و تلاش برای رفتار اخلاقی و تغییر خود و دیگران عمل کنند؛ با کنشهای عاطفی، عزاداری و گریستن یا شرکت در فلان مراسم و راهپیمایی رستگار میشوی. این یعنی به جای طی کردن مسیری سخت و تلاش برای نجات خود و دیگران، با یک گریه نتایج یک عمر عمل غیراخلاقی جبران میشود.
در منطق قرآن، دینداری یک امر ورزیدنی است نه داشتنی. یعنی ایمان ورزیدن نه ایمان داشتن. ایمان ورزیدن نیاز به تلاش دائمی، مراقبت و زحمت دارد. ایمان ورزیدنی، ایمانی تعهدآور و مبتنی بر تلاش مستمر است و ایمان عاطفی؛ ایمانی داشتنی است و نیاز به تغییر ماهیتی و رعایت اخلاق و زحمت دایمی ندارد. بلکه با یک توسل و گریستن؛ بدون تلاش چندان، میتوان به راحتی رستگار شد.
مرحوم ملااحمد نراقی، یک روز از حمام نیمه عریان خارج شد و خوشحالی کرد؛ علتش را پرسیدند، گفت: پس از سی سال مبارزه با نفس و مراقبه امروز فهمیدم حسود نیستم. به تعبیر پیامبر(ص)، مراقبه و محاسبه نفس و تلاش، نباید لحظهای و برچشم به هم زدنی تعطیل شود.
در جامعه ایران به جای تمرکز بر تغییر تدریجی و تلاش مستمر، بر تغییر ناگهانی و تحول آنی توجه میشود و استثنائاتی نظیر فضیل عیاض یا بشر حافی یا توبه ناگهانی فلان گناهکار به عنوان قاعده معرفی میشود اما در دینداری مورد نظر قرآن، برای رستگاری تلاش گسترده و رقابت صورت میگیرد.
رستگاری امری یکباره و ناگهانی نیست بلکه با زحمت و عمل صالح و مرارت بدست میآید. مدل کلیسا و کشیشیان مسیح، مبتنی بر رستگار کردن و پاک کردن توسط کلیساست نه تلاش فرد؛ با یک اعتراف و حضور در کلیسا فرد بخشیده میشود نه با تلاش و جبران اشتباه و عمل صالح.
در دینداری عاطفی بر مفاهیم التیام بخش تمرکز میشود؛ یعنی گریستن را به معنای رستگاری میگیرند در حالیکه گریه موجب آرامش میشود اما لزوما موجب رستگاری و تغییر نمیشود؛ یعنی فرد، فردای عزاداری ممکن است همان رفتار و اشتباهات قبلی خود را تکرار میکند.
عشق به اهل بیت(ع) اگر واقعی باشد موجب تغییر در عمل و شبیه شدن عاشق به معشوق میشود؛ نه اینکه فرد خود را عاشق اهل بیت معرفی کند اما در عمل پایبند به توصیهها و سیره اهل بیت نباشد. در عشق واقعی، سویههای اخلاقی پررنگ میشود اما در عشق عاطفی، فقط بر عواطف تاکید میشود و در رفتار فرد تغییر دیده نمیشود.
در دینداری عاطفی تمرکز بر ستایش خدا و بزرگان دین است به جای طی کردن مسیر رستگاری و تقرب و همراهی با بزرگان؛ مدح و ستایش خدا و ائمه بدون عمل ما و نشان دادن راه رستگاری به مردم، کاری ساده و کم زحمت است اما شیعه واقعی به رفتن راه و مسیر علی توجه و تلاش میکند و فقط به مدح او بسنده نمیکند. پرهیز از تفکر انتقادی و عقلانیت و زیر سوال بردن رفتار و وضعیت موجود در دینداری عاطفی است.
دیگر آسیب آن، خیابانی شدن دینداری است؛ یعنی عمق دینداری از مسجد به حسینیه و از حسینیه به خیابان کشیده میشود و به جای تفکر و پژوهش دینی، سطحیگرایی در منبر و مداحی باب میشود. در اروپا و آمریکای جنوبی و شرق آسیا هم شاهد هزارهگرایی هستیم؛ فرقههای فراوانی با همین ماهیت به خشونت و حمله به مردم پرداختند.
انتهای پیام