به گزارش ایکنا، اکرم مهراندشت، مدرس و پژوهشگر مرکز تحقیقات سلامت معنوی دانشگاه علوم پزشکی قم، شامگاه 29 خردادماه در نشست علمی «بررسی کاربردی اخلاق اطلاعات و شبکه مفهومی آن در قرآن» با بیان اینکه همه انسانها در حدی تجربه معنوی ارتباط بین خود و خدا را دارند و الهامات و القائاتی را تجربه میکنند، گفت: کشف و شهود به این معناست که پرده جهالت و غفلت از چشم حقیقتبین انسان برداشته شود؛ اولین گام برای اینکه انسان چه کند تا الهامات و کشف و شهودها را بر قلب خود درک کند و به مقام خلیفة اللهی برسد، شناخت خود است، زیرا انسان تا خود را نشناسد و درگیر نیازهای کاذب باشد مانند ماهی کوچکی درون انسان است که بوی تعفن آن انسان را متعفن میکند. اگر این شناخت حاصل نشود، انسان نمیتواند به کشف و شهود برسد و اطلاعاتی از این دست را تجربه کند؛ ما برای این به دنیا آمدهایم که خلیفةالله باشیم و برای همین باید تلاش کنیم؛ انسان قابلیتهای زیادی دارد و درصدد ساخت گیرنده و فرستنده سیستم تلهپاتی است که فعلاً موفق به آن نشده است.
مهراندشت با بیان اینکه چگونه غیب بر حضرات معصومین آشکار شده است، اظهار کرد: پیامبر اکرم در حالی مبعوث شدند که فقط 17 نفر انسان با سواد در جزیره العرب وجود داشت و بقیه امی و بیسواد بودند؛ آنقدر ایشان با فصاحت و بلاغت و سادگی و در عین حال سدیدبودن با مردم حرف زدند که رفتارهای آنها ناگهان تغییر کرد و انقلابی درون مردم ایجاد شد؛ بنابراین اصل قضیه خودآگاهی و خودشناسی است و تا زمانی که این رخ ندهد خداشناسی هم رخ نخواهد داد؛ باید پرده مادیگرایی و غفلت از انسان زدوده شود و خیلی راحت میتوان با دورشدن از غفلت و تنبلی به این جایگاه دست یافت.
وی افزود: اگر ما انسانها به عنوان گیرنده پیام پیامبر و خدا از غفلت دست برداریم به هدف خواهیم رسید، زیرا فرستنده پیام خود را در نهایت فصاحت و بلاغت و ریزبینی و دقت ارسال کرده و پیام به درستی به مخاطب منتقل شده است. تا ما به عنوان گیرنده تا زمانی که چشم حقیقتبین خود را فعال نکنیم نخواهیم توانست به ادراکاتی برسیم که خداوند برای ما میفرستد؛ هرقدر نیازهای کاذب کمتر شود و مراقبه و حضور و محاسبه نفسانی روزانه داشته باشیم درک بهتری از پیام دین و خدا خواهیم داشت.
مدرس دانشگاه علوم پزشکی قم با بیان اینکه اطلاعات تلهپاتی به این شکل است که فرد گیرنده و دریافتکننده ممکن است از هم دور باشند، ولی از لحاظ ذهنی با هم مرتبط میشوند، تصریح کرد: فرد فرستنده تمام انرژی خود را میگذارد و مفاهیمی را از ذهن خود به گیرنده منتقل میکند و بر ذهن گیرنده مینشیند و این نوع تلهپاتی جهانی است؛ بنابراین تلهپاتی دو نوع است؛ یکی اینکه دو فرد همدیگر را نمیبینند و فقط از طریق ذهن بر هم اثر میگذارند و نوع دیگر دیداری و چشم در چشم هم است و وقتی روبهروی هم نشستهاند اطلاعات را منتقل میکنند. اگر ذهن گیرنده چه دور باشد و چه نزدیک خاموش و غافل باشد، نمیتواند اطلاعات را بگیرد بنابراین هر دو باید تمرکز داشته باشند و انرژی و وقت کاملی را صرف کنند.
مهراندشت با اشاره به اینکه ماجرای حضرت موسی(ع) نوعی کشف و شهود بود، اظهار کرد: داستان ابراهیم و ذبح اسماعیل هم مکاشفه است. همچنین ماجرای حضرت مریم و به ویژه سخن گفتن حضرت سلیمان با مورچه که امری دلی است؛ داستان یعقوب و یوسف هم بحثی کاملاً دلی است و بهترین داستان درباره الهام و عشق و معشوقی است، بحث قلب و دل به وفور در قرآن وجود دارد یا در ماجرای خضر و موسی کشف و شهود کاملا متفاوتی را شاهدیم. ماجرای اویس قرنی و پیامبر(ص) هم نوعی رابطه عاشق و معشوق است که از راه پاکسازی دل و ذهن انجام میشود. بیشتر افراد قدیم، از تلهپاتی بهره میبردند؛ انسانهای اولیه فارغ از حضرت آدم، عمدتاً از راه ذهن میتوانستند با هم مرتبط شوند. لذا ذهن بسیاری قوی داشتند؛ کسانی که روی تمرکز ذهنی کار میکنند قدرت ذهنی بالاتری دارند و بر یکسری از مسائل غلبه پیدا میکنند.
وی با بیان اینکه وقتی عقل انسان کامل شد وارد مرحله عشق خواهد شد، افزود: اگر کسی قبل از تکامل عقل وارد مبحث عشق شود درگیر مشکلات خواهد شد زیرا هر چیزی در عالم عشق وجود دارد قبل از آن باید از عالم عقل عبور کرده باشد. گفته شده است که علی(ع) عقل کل عالم و حضرت زهرا(س) نفس کل عالم و همه اینها وجه الله هستند و هر دو در عشق به خدا ذوب هستند. براساس آیات قرآن مرحله به مرحله تکامل موسی(ع) را شاهدیم، از ابتدایی که در گهواره قرار داده شد و بعد وارد خانه فرعون شد و تا زمانی که به نبوت میرسد و در طور با خدا تکلم دارد شاهد رابطه عاشقانه موسی و خدا هستیم. البته این رابطه عاشقانه توام با عقلانیت کامل است.
مدرس و پژوهشگر دانشگاه علوم پزشکی قم با اشاره به الگوها و چارچوب اخلاق اطلاعات، اظهار کرد: در زمینه اخلاق اطلاعات 171 آیه داریم که به روشنی به این مسئله پرداخته است؛ آیات بسیاری در مورد حقگویی و جوینده حق بودن داریم یعنی هر کسی که دنبال بیان اطلاعات است باید حقطلب و حقگو باشد و هر اطلاعاتی را که به دست آورد نباید بر آن صحه بگذارد و نیازمند کشف و تحلیل است. باید حقجویی را در درون خود تقویت کنید.
مهراندشت تصریح کرد: آیات متعدد دیگری داریم که بر ادب به عنوان اخلاق اطلاعات تأکید میکنند، یعنی انسان هر وقت اطلاعات کلامی و غیرکلامی را منتقل میکند، باید ادب را رعایت کند، زیرا گاهی انسان با یک حرکت چشم ممکن است بر کار بد دیگری صحه بگذارد. همچنین، صداقت در کلام و رفتار بسیار مهم است.
مدرس دانشگاه علوم پزشکی قم با بیان اینکه بلاغت و فصاحت در انتقال اطلاعات خیلی مهم است، اظهار کرد: شیوایی و رعایت آداب سخن، فن بیان و جدال احسن و بیان براهین دقیق نقش مهمی در انتقال اطلاعات دارد؛ بنده بر پادکستسازی در کلاس خیلی تأکید دارم؛ اینکه شاگردان بنده روزانه صدای خود را ضبط کنند و آن را بشنوند و ایرادات سخنی خود را مورد تحلیل قرار دهند؛ ما خودمان، خودمان را میسازیم و باید اشکالات را هم خودمان برطرف کنیم. چند درصد ما جلوی آینه میایستیم و سخن گفتن خودمان را نگاه میکنیم و تغییرات چهره خود را در هنگام سخن گفتن مشاهده میکنیم. اگر چنین کاری را انجام دهیم، اشراف بیشتری به تکلم و فن بیان خود خواهیم داشت و درصد موفقیت ما بیشتر میشود؛ هر روز حدود چند دقیقه این کارها را انجام دهید؛ یعنی صدای خود را ضبط کنید زیرا شما و دنیایی از هدف و انرژی هستید؛ انسان دنیایی از مفاهیمی است که باید منتقل شود. با یک خنده کوچک ممکن است زندگی یک نفر شادابتر شود و در تصمیمات زندی کمک بیشتری به او بکند.
مهراندشت با بیان اینکه انسان آمده است تا خلیفة الله باشد، اظهار کرد: هر چه در عالم وجود دارد زیباست و اگر چیزی را ما زیباتر میبینیم این سلیقه و مزاج ما است که با دیگری تفاوت دارد، اگر ما کاری در مقابل دیگران انجام دهید دیگران ما را با رفتارمان قضاوت میکنند بنابراین باید خودمان را از بالا نظارت کنیم و مراقب رفتارمان باشیم.
وی با تأکید بر خوشبینی، خوشخویی و خوشخلقی در پایان گفت: این کار نیازمند ریشهشناسی است؛ یعنی وقتی نسبت به چیزی ترس و استرس دارید آن را ریشهیابی کنید، مثلا ممکن است کسی قدرت نه گفتن نداشته باشد و به همه چشم بگوید با این که خودش کارهای زیادی دارد؛ این ریشه باید استخراج شود که آیا این کار به سبب از دست رفتن محبوبیت و یا منفعتی است یا از کمبود عزت نفس است. راه حل این است که انسان عزت نفس و قدرت نه گفتن خود را بالا ببرد و به تدریج میتواند بر این مسئله غلبه کند. انسان آینه تمامنمای خداست و باید قضاوتکردنها را کم کنیم و عقلانیت را به جای آن بنشانیم، زیرا گاهی ساخت ذهنی و فکری انسان براساس قضاوتهایی است که خودش و دیگران از او دارند و این قضاوتها باید اصلاح شود.
انتهای پیام