«شهد شهود شهادت در تجلی قلم و ادب» عنوان سلسله مطالبی درباره کتب نثر عاشورایی است که در ایام محرم در ایکنا منتشر میشود.
ادبیات عاشورایی، روایت حماسهاى مقدس، اما خونین است که دو جبهه را تصویر مىکند: یکى مسیر «سقوط» را طى مىکند و دیگرى «صعود» به سوى عرشیان و قدسیان را پیش گرفته است. نبردى در آن ترسیم مىشود که در یک سوی آن شجاعت، ایمان و فداکارى قرار مىگیرد و در طرف مقابل همه تزویرها و شقاوتهاى شیطان، قامت راست مىکند. سرانجام این روایتها و قلمیهای تصویر ذهنی و عقلی صاحب قلم «پیروزى خون بر شمشیر» را به مخاطبان عرضه میکند و در راستای آموزش این مؤلفه مهم و الگویی مقدس همت میگمارد.
زبانِ ادبیات سرخ عاشورایی، زبانِ آراسته تمدن ایرانی یعنی «ذات ادبیت ادبیات و شکوهِ تکامل معنای واژگان» است. متن ادبی سرخ هر چند با ذوق و هنر در بدو حیات و تولدش در قرون گم شده در سیر تطور تاریخ برخی نویسندگان گمنام و خوشقریحه به سوی خلق تصاویر ادیبانه و بهرهگیری از ترکیبات و صنایع دقیق متنی در هر عصر و زمانهای حرکت کرده است اما به طور کلی متن و ادبیات سرخ و برگرفته از نهضت حسینی و مکتب عاشورایی، حتی پس از دوره تحول و تکامل معروفترین نویسندگان و شاعران ادبیات حسینی را باید در قلمرو شعر و ادبیات عامیانه مورد بررسی قرار داد.
چراکه به تعبیر استاد شفیعی کدکنی «تمامفهمی» (فراگیری معنایی) و ارتباطگیری مخاطب، به ویژه مخاطب عام با مفاهیم ادبی آثار ادبیات سرخگو بسیار در این فرهنگ و هنر مورد تأکید بوده است.
تجلی معنای هویتمند ادبیات حسینی و عاشورایی که بازتاب آن را در روایتهای کهن، داستان و رمانهای حالِ اکنون این فرهنگ آئینی از هزاره پیش تا امروز میتوان رصد کرد، مترکز بر این مهم است که «روایت ادبیات عاشورایی، حکایت ازلی مظلوم و ظالم، دلیر و ترسو، زاهد و فاسد، آخرت و عالم مادی، بهشت و جهنم و حکایت خیر و شر است.»
بخش چهارم این سلسله مطالب به کتاب «کتاب آه»؛ ترجمه و بازنویسیای آراسته و بیپیرایه از مقتل معتبر «نَفَسُ المَهموم» علامه شیخ عباس قمی به قلم یاسین حجازی تعلق دارد که توسط انتشارات جام طهور منتشر شده است.
ستارهباران سپهر ادبیات ایران با روایت قهرمانان کربلا
در گذار و گذر از فراز و فرود خلق آثار ادبی با قلم بزرگان ادبیات ایران؛ نثر ادبی از آن دست تولیداتی است که همسو با قدمت و درازنای ادبیات ایران نه تنها سابقه و جایگاه درخشانی را به خود اختصاص داده است که عرصه سپهر فرهنگ ادبیات ایران را نیز ستاره باران خود کرده است.
تلالو این درخشش تا جایی بوده که حتی با پاقدم فرزند خَلَف نثر ادبی که از آن به گونه ادبیات داستانی یاد میکنیم نیز حتی با وجود متر، معیار و چارچوبهای غربیاش باز هم در منقاش قلم نویسندگان ایرانی بازتابدهنده همان شکوه، جلال و فرهی پیشینیان ادبیات ایران در حوزه نثر ادبی است.
رسایی سخن، بلاغت قلم، شیوایی اندیشه و شیرینی زبان؛ همه و همه چارچوبیست که نثر ادبی ایران را شکل داده و به خود مزین کرده است و حال بر قامت ادبیات داستانی کشورمان نیز خوش نشسته است.
در میان تمامی موضوعاتی که به عنوان محور قلم بزرگان ادب فارسی، نثر ادبی را برای روایت اندیشه خود درنظر گرفتهاند همراهی با تاریخ اسلام، به ویژه جهان تشیع و قافلهسالار آن یعنی همان «حماسه حسینی»، واقعه عاشورا و قهرمانان دشت کربلا از مهمترین موضوعاتی است که به قلم طبعآزمای نویسندگان در نثر ادبی و در ادامه در ادبیات داستانی معاصر کشورمان به امتحان نشسته است.
تولد «کتاب آه»
در سدهها و سالیان دور گذشته به سبب آنکه مساله دانش و سواد در مواجهه با آثار مکتوب به شکل امروزی میان تمامی مردم فراگیر نبود، علمای شیعه و محققان اصول فقهی، فصل مهمی از کار پژوهش و تحقیق را بر عهده داشتند. آن بزرگان عصاره و چکیده پژوهشهای خود را با زبانی ساده در اختیار مردم قرار میدادند.
به همین سبب است که در مواجهه با مقتلهای قابل اعتنا و اعتماد در جریان چیستی و ماهیت شکلگیری نهضت قیام عاشورا و دیگر موارد تاریخ صدر اسلام، همواره با آثاری بنیادین از نگاه مفهومی-محتوایی و البته ثقیل و سنگین در زبانِ روایت مواجه هستیم.
دو مقتلی که اهل تشیع بر آنها به سبب روایت تحریف نشده و وجود کمترین خطا در بازتاب حقیقت عاشورا تاکید داشته و دارند، نخست مقتل «لُهوف» سیدابن طاووس و دیگری مقتل «نَفَسُ المَهموم» اثر علامه شیخعباس قمی است.
هر دوی این آثار به اعتنا و اعتقاد بسیاری از علما و فقهای شیعه، دو مقتل ماندگار از سیر تطور حوادث و اتفاقاتی است که در سال ۶۰ و ۶۱ هجری قمری بر امام حسین(ع) و یاران باوفایش گذشت.
اما مخاطبان این آثار حتی در زمان حال که فراگیری علم، سواد و دانش در همراهی با آثار میان عموم مردم فراگیر شده است نیز در مقایسه با زبان ادبی این مقاتل و درک مفاهیم آن با فراز و فرودهای متعددی مواجه هستند.
همین مهم بود که سبب شد تا یاسین حجازی منتقد ادبی، نویسنده و پژوهشگر نامآشنای متون دینی با بازخوانی مقتل «نفس المهموم»، روایت ادبی و زبان سنگین این مقتلِ حادثه عاشورا را به شکل روان، ساده و مختص عموم مخاطبان در قامت «کتاب آه» قلمی کند.
روایت روان و متقن یاسین حجازی از «نفس المهموم»
مقتل معتبر «نفس المهموم» به همت علامه شیخعباس قمی قریب به شش دهه گذشته به زبان فارسی برگردانده شده و همین عامل باعث شده است که ترجمه فارسی این اثر نیز در مواجهه با عموم مخاطبان به دلیل ادبیات سنگین و ثقیل آن برای ارتباط گیری سخت باشد.
اما جایگاه اهمیت و ارزش مقتلها به گونهای است که همواره عموم علاقهمندان برای درک و بازیافت حقیقت قیام اباعبدالله(ع) و نهضت عاشورا مهمترین مراجع و منابع خود را در پی همراهی با مقتلها جستوجو میکنند.
«کتاب آه» به قول یاسین حجازی نویسنده کتاب؛ «مقتلی برای اهالی امروز است». در حقیقت یاسین حجازی در مواجهه با متن چند پاره، متکثر و گاه روایت زمانی متخلل مقتل «نفس المهموم»؛ تلاش کرده است تا با چینش دقیق روایتهای درهم تنیده آن مقتل برای مخاطب امروزی، خط سیر داستانی از مرگ معاویه تا وقایع بعد از عاشورا، طی بازه زمانی مشخص از بیعت مردم با یزید بن معاویه تا بازگشت خاندان حسین بن علی(ع) به شهر مدینه را به مخاطب ارائه کند.
آنچنان که شرحش رفت؛ « کتاب آه» حاصل بازخوانی و ویرایش مقتل «نفس المهموم» است. کتابی که اغلب نقلهای صحیح، مقاتل و کتب تاریخ را در خود گرد آورده و جزء به جزء حادثه شهادت اباعبدالله(ع) را از شش ماه پیش از روز حادثه عاشورای حسینی ثبت کرده است.
«کتاب آه» برگرفته از حدیث امام جعفر صادق(ع) است
یاسین حجازی خود درباره این کتاب و ویژگی هایی که باعث شد او کتاب را به رشته تحریر درآورد این گونه آورده است که: «کتاب آه» برگرفته از حدیث امام جعفر صادق(ع) است که در ابتدای کتاب «نفس المهموم» ذکر شده است. وقتی با «نفس المهموم» آشنا شدم متوجه شدم که چقدر این نثر شیوا است. مثل گفتن داستان؛ داستانی که مطمئنم سراسر حقیقت است.
نویسنده «کتاب آه» در بخش دیگری از نوشتار خود یادآور شده: من در این کتاب تحلیلها، حاشیهنویسی و توضیحات یا همه آنچه که کتاب را از پیشینه روایی داستانی دور میکند، کنار گذاشتم و به اصل قصه پرداختم. من در «کتاب آه» به حوادث بعد از خروج امام از مدینه پرداختم و کوشیدم خط حادثه را پررنگ کنم. در این کتاب همه تصاویر، نامهها و خطبهها را بیرون آوردم تا باعث شود یک کتاب ناشناخته شاید خوانده شود. «کتاب آه» سرشار از ایماژ و دیالوگ است که طبیعتا این عناصر دراماتیک جوهره داستان را تقویت میکند. به همین دلیل، شباهت زیادی به رمان دارد.
حجازی در پایان خطاب به خوانندگان «کتاب آه» خاطرنشان کرده: در آخر کتاب هم نقشهای وجود دارد که شامل همه مکانهایی است که نامی از آن در کتاب برده شده است. این اثر همچنین دارای واژهنامهای از کلمات دشوار کتاب و معنای آن است.
خدایا! حکم کن میانِ ما و مردمی که ما را خواندند، آنگاه کشتند
در پایان این نوشتار برای آشنایی بیشتر با قلم، زاویه نگاه و روایت «کتاب آه»؛ به مرور یکی از روایت های آن میپردازیم:
صدای زنان به شیون بلند شد. حسین روی بگردانید. صدای طفلی شنید که از تشنگی میگرید، طفلی از آنِ خویش بود. شیرخواری بود، نامش عبدالله. او را بگرفت و گفت: ای مردم! اگر بر من رحم نمیکنید، بر این طفل ترحم کنید.
«حرمله ابن کاهلِ اسدی» تیری بیفکند که در گلوی طفل آمد و او را ذبح کرد. حسین بگریست و میگفت: خدایا! حکم کن میانِ ما و این مردمی که ما را خواندند تا یاری کنند، آنگاه ما را کشتند.
دو دست زیر گلوی او گرفت و چون پُر شد، به آسمان پاشید و گفت: چون چشمِ خدا میبیند، آنچه بر من آمد سهل باشد. و خون او بر زمین ریخت و گفت: ای پروردگار! اگر نصرت را از آسمان بر ما بستهای، پس بهتر از آن نصیب ما کن و از این ستمکاران انتقام ما را بگیر.
از اسب به زیر آمد و با غلاف شمشیر، قبری کند و طفل را به خون بیاغشت و دفن کرد.
گزارش و روایت از امین خرمی
انتهای پیام