به گزارش ایکنا؛ نشست ادبی «حکمت دیدار» به مناسبت بزرگداشت مقام شمس و مولانا ساعات پایانی جمعه هفتم مهر با حضور شاعران و پژوهشگران حوزه ایران فرهنگی با مدیریت علیرضا قزوه و اجرای سیدمسعود علوی تبار به میزبانی گروه بینالمللی هندیران برگزار شد.
مولانا؛ اقیانوس حکمت و معرفت
در ابتدای این مراسم رضا اسماعیلی در طی سخنانی با عنوان «شمس و مولانا؛ از افسانه تا حقیقت» با اشاره به این موضوع که بزرگانی مانند شمس و مولانا پیش از اینکه شاعر باشند، از عالمان دینی بودهاند، گفت: مولانا یک عالم برجسته دینی بود و نظراتش در حوزه دین و آیین بسیار ارزشمند است. متاسفانه ما مولانا را که اقیانوس حکمت و معرفت است، بیشتر به عنوان شاعر معرفی کردهایم و از پرداختن به سایر ابعاد شخصیتی وی ازجمله سیمای دینی و عرفانیاش غافل ماندهایم.
این شاعر افزود: عارف واقعی انسانی است که به ذات اقدس پروردگار معرفت دارد و در چارچوب جهانبینی دینی و توحیدی حرکت میکند. انسانهای بزرگی چون شمس، مولانا، عطار، سعدی و حافظ، قلههای اندیشه بشری و از عالمان برجسته دینی هستند که در حوزه دین و جهانبینی دینی میتوانیم به نظراتشان استناد کنیم ولی متاسفانه به علت تعلل و کوتاهی در معرفی شایسته این چهرهها، آنها را فقط به عنوان شاعر میشناسند که جفای بزرگی در حقشان است.
دبیر سابق جشنواره شعر فجر با تاکید بر لزوم معرفی مناسب مشاهیر و مفاخر ادبی کشور برای از بین بردن تصورات غلطی که درباره آنها وجود دارد گفت: تصوراتی از قبیل اینکه مولانا جزء فرقه ضاله صوفیه بوده کاملا غلط و نادرست است.
شمس و اندیشههای قرآنی و وحیانی
وی در ادامه به شمس تبریزی به عنوان عارف و حکیمی بزرگ به معنای درست کلمه اشاره کرد و توضیح داد: شمس انسانی متدین و شریعتمدار بود و با کسانی که دینداری و عرفان را در تقابل هم قرار میدهند مخالف بود. یادداشتها و مقالاتی که از شمس تبریزی به یادگار مانده است نشان میدهد او با معارف دینی، نهجالبلاغه و ادعیه اصیل توحیدی آشنا بوده و اندیشههایش رنگ و بوی قرآنی و وحیانی دارد. اینکه گفته میشود شمس تبریزی یک صوفی لاقید بوده که به شعائر دینی پایبند نبوده، حرف نادرست و غیر مستندی است که نباید پذیرفت. اگر منابع معتبر علمی و تاریخی ا مد نظر قرار دهیم، او را عارفی فرهیخته، عالمی روشناندیش و انسانی متدین و شریعتمدار می بینیم.
اسماعیلی ادامه داد: در مورد بزرگان دینی نیز به نحو مضاعف شاهد این افسانهپردازیها و خیالبافیها هستیم. برای مثال در بعضی از مقاتل غیر معتبر و نوحهها و مرثیهها مسائلی درباره بزرگان دینی ازجمله اباعبدالله الحسین (ع)، حضرت زینب (س) و حضرت ابوالفضل (ع) مطرح میشود که هیچگونه استناد علمی و تاریخی ندارد. مردم کوچه و بازار نیز به دلیل که به اهل بیت(ع) دارند، این داستانها و بزرگنماییها را چون به ذائقهشان خوش آمده و برایشان جالب بوده است، بیهیچ چون و چرایی پذیرفتهاند. اما درستتر آن است که برای شناخت این ذوات مقدس به منابع اصیل و کتابهای عالمان روشناندیش دینی و پژوهشگران آگاه مراجعه کنیم. قدر مُسلم آن است که هر قدر یک شخصیت تاریخی بزرگتر باشد، جاذبهاش هم بیشتر است و مردم درباره او بیشتر حرف میزنند و افسانه میبافند.
موفق در انتقال مفاهیم
سید مهدی طباطبایی؛ سخنران دیگر این محفل در رابطه با راز ماندگاری اندیشه مولانا بیان داشت: در درجه اول باید به دغدغههای مولوی که در اشعارش نمایان است توجه کنیم. برای اینکه مولوی بتواند اندیشه خودش را در اختیار دیگران قرار دهد، از زبان بسیار ساده، روان و گاه عامیانه استفاده میکند و همین مسئله باعث میشود که مولوی در انتقال مفاهیمی که در ذهن دارد بسیار موفق باشد.
این پژوهشگر ادبی ادامه به نکاتی دیگر در اشعار مولوی نظیر پذیرش ادیان آسمانی و احترام گذاشتن به این ادیان، دعوت تمام مردم به صلح و وحدت همگانی و نگرش عرفانی به مسائل زمینی اشاره کرد.
سوار بر بال معنویت
سید مسعود علویتبار در رابطه با نفوذ اندیشه مولوی در غرب و شرق عالم عنوان کرد : آوازه مولوی در شرق گویا از همان دوران او آغاز شده است به ویژه در هندوستان، بهگونهای که شاعر، عارف و مبلغ اسلام، بوعلی قلندر پانی پتی شاعر هندی معاصر وی را میبینیم که اشعار او کاملا متأثر از آثار مولاناست و میتوان اظهار داشت اندیشه موجود در اشعار بوعلی قلندر، شکل ساده شده اندیشه مولانا در مثنوی است.
این شاعر و کارشناس تاریخ و تمدن ملل اسلامی افزود: در قرن پانزدهم میلادی شدت تاثیرگذاری آثار مولوی در هند بهگونهای بوده که یک واقعنگار هندو میگوید: «برهمن مقدس هم مثنوی معنوی را مطالعه میکند» و این اثرگذاری روزافزون بهگونهای است که در قرن ۱۷ و ۱۸ میلادی، تقریبا تمامی آثار فارسی شبهقاره با الهام و الگوبرداری از اندیشهی مولانا در مثنوی نوشته میشدند. به طور مثال در قرن ۱۸, بزرگترین شاعر سندی زبان، شاه عبدالطیف بتائی که شعر او را ادامه سنت شعر عارفانه پارسی میدانند را میبینیم که با وجود اینکه اشعار او صبغهای بومی و محلی دارند اما به وضوح میتوان به استشهاد اندیشمندانی همچون هربرت سلی روح اشعار مولوی را در کالبد اشعار او مشاهده کرد. و همچنین در همین قرن بحرالعلوم محقق هندی را داریم که نیکلسون مترجم انگلیسی مثنوی او را مفسر توانمند مثنوی میداند.
علویتبار افزود: در قرون حاضر و با فاصلهای به بزرگی هفت قرن تاگور و پدر او را میبینیم که عاشق و دلداده تصوف و عرفان اسلامی هستند بهنحویکه پدر تاگور در لحظه مرگ خود کتاب مثنوی شریف مولانا را بر بالین داشت. در غرب برای نخستین بار خاورشناس، تاریخشناس و دیپلمات اتریشی بارون فون هامر پورگشتال بود که ترجمهای از اشعار و اندیشه مولانا را به زبان آلمانی ارائه داد که بسیار مورد توجه قرار گرفت. به عقیده فون هامر« مولانا سوار بر بال معنویت توانست تا بالاتر از زمان و مکان و به ساحت ماقبل ابدیت اوج بگیرد».
وی در پایان اظهار کرد: از میان دانشمندان غربی در عرصه مولاناپژوهی کسی به پایه رینولد نیکلسون دانشمند انگلیسی در سی سالگی ترجمه منتخب اشعار مولوی را منتشر ساخت. این ترجمه بزرگترین خدمت در شناساندن اندیشه مولانا به غرب به شمار میآید. همچنین نسخه مثنوی به تصحیح وی تا هنوز از نسخههای معتبر مثنوی در جهان به شمار میرود. استقبال از مولوی و اندیشههای عرفانی او در غرب به آن اندازه است که در چند سال متوالی در غربیترین کشور یعنی آمریکا ترجمه مثنوی معنوی مولانا پرفروشترین کتاب ادبی بوده است و از این حیث بالاتر از کتابهای انگلیسیزبانی مانند آثار ویلیام شکسپیر و دیگر ادیبان نامی انگلیسیزبان قرار دارد.
انتهای پیام