نگاه متفاوت مطالعات کلاسیک و نواندیشی دینی به متن قرآن
کد خبر: 4178490
تاریخ انتشار : ۰۷ آبان ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۴
عبدالمجید مبلغی بیان کرد؛

نگاه متفاوت مطالعات کلاسیک و نواندیشی دینی به متن قرآن

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی ضمن اشاره به رویکردهای متنوع در نواندیشی دینی تصریح کرد: معیار نواندیشی دینی شکستن اقتدار ناشی از رویکرد روش‌شناختی مدرسی است، یعنی نواندیشی دینی اساسا این رویکرد گزاره‌پایه‌ای مطرح در روش‌شناسی مطالعات کلاسیک را می‌شکند.

به گزارش ایکنا، چهاردهمین پیش‌نشست همایش ملی مرجعیت علمی قرآن کریم با عنوان «قرآن به مثابه ظرفیت تاریخی نواندیشی دینی» با سخنرانی عبدالمجید مبلغی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، یکشنبه 7 آبان در پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن برگزار شد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید؛

بحث من دارای سه سطح است؛ ابتدا توضیح مبناشناختی از نواندیشی دینی عرض خواهم کرد، آنگاه بررسی سنخ‌شناسانه معطوف به شناسایی جریانات نواندیشی دینی خواهم داشت و در انتها نقدی روش‌شناختی نسبت به درک جریان‌پژوهانه خواهم داشت.

من فکر می‌کنم برای اینکه نواندیشی دینی را دریابیم باید ابتدا درکی از آنچه نواندیشی دینی نیست به دست بیاوریم. برای اینکه چنین درکی حاصل شود مهمترین راه پیش روی ما تمرکز بر وجوه روش‌شناسانه تاملات اسلامی است که در تاریخ درازدامن اسلام ظهور و بروز پیدا کرده است. روش‌شناسی که به شناخت اندیشه کلاسیک اسلامی کمک می‌کند روش‌شناسی مدرسی است. وقتی به جریان‌های مختلف در مطالعات تاریخی برآمده از تمدن اسلامی نگاه می‌کنیم به رغم تنوع رویکردها آنچه اینها را به منطق کلاسیک سنتی مرتبط می‌کند بهره‌مندی از منطق روش‌شناسی مدرسی است. این منطق آنگاه بهتر دانسته می‌شود که جان‌مایه درونی آن را بشناسیم. آن جان‌مایه در پایان همه سخن‌ها شیوه رویکرد زبان‌شناسانه اینها است یعنی رفتار زبان‌شناسانه در مطالعات کلاسیک به شما شانس تشخیص آنچه به جهان کلاسیک اسلامی مربوط است می‌دهد.

اگر به این رویکرد زبان‌شناسی آکویناسی که به صورت نظام‌مند و سیستماتیک در سلول‌ها و ژنوم تاملات کلاسیک وجود دارد بنگریم خواهیم دید هسته رویکرد آکویناسی گزاره اندیشی است. این رویکرد گزاره پایه یک بنیاد نظری دارد که می‌گوید متن کارکردی دالانی نسبت به معنا دارد یعنی معنا مستقل از متن وجود دارد و متن چون دالانی باید این معنا را به ما منتقل کند. این امر تاملات اسلامی را از هرمنوتیک جدا می‌کند چون در هرمنوتیک معنا را مستقل از متن در نظر نمی‌گیریم. اگر متن دالان انتقال آگاهی باشد به میزانی که حجم معنای پشت دالان بزرگتر باشد این دالان در معرض نارسایی بیشتری قرار دارد یعنی احتمال اینکه از پس انتقال معنا برنیاید بیشتر می‌شود. مثلا اگر پشت آن خداوند باشد، قرآن باشد، احتمالا این متن نارسا به نظر برسد ولی اگر معنا برای من باشد مفاهمه انجام می‌شود.

ساختار هرمی در مطالعات کلاسیک اسلامی

ذیل چنین درک زبان‌شناسانه‌ای نوع خاصی از هژمونی در اندیشه کلاسیک شکل گرفته که ساختار هرمی به اندیشه‌های اسلامی داده که درون آن با سه متن مواجهید؛ متن پایه که همان متن قرآن است؛ متن پیرو که متن سنت و احادیث است؛ متن پیرامون که دانش پیرامون آن است مثل دانش فقه. بر اساس منطق دالانی شیوه ظهور و بروز آگاهی و مکانیسم تولید نظام آگاهی، بر اساس انتقال از متن راحت‌تر به متن دشوارتر است یعنی اگر نمی‌توانید متن قرآن را دریابید باید به حدیث مراجعه کنید و اگر حدیث دشوار است متن پیرامون شکل می‌گیرد تا متن پیرو را بفهمد. به میزانی که در هرم اقتدار متن دینی به سمت بالا می‌رویم امکان تفسیری ما ارتقا پیدا می‌کند و هرچه پایین‌تر می‌آییم غلظت معنا کاهش پیدا می‌کند و متن ما راحت الحلقوم و در دسترس می‌شود و از اعتبار قدسی آن کم می‌شود و در واقع متون پایین‌تر راهکار فهم متون بالاتر می‌شوند. درون متن لایه سوم که متن پیرامونی است نیز با یک هژمونی مواجهیم و در آن متنی که فضل تقدم و تقدم فضل دارد تبدیل به مرکز پیرامون می‌شود یعنی برای آنکه راهی به پیرامون پیدا کنید باید مرکزش را ببینید.

معیار نواندیشی دینی شکستن اقتدار ناشی از این رویکرد روش‌شناختی مدرسی است یعنی نواندیشی دینی اساسا این رویکرد گزاره‌پایه‌ای مطرح در روش‌شناسی مطالعات کلاسیک را می‌شکند، برای چه می‌شکند؟ برای اینکه نواندیشی دینی از جنس دانش هرمنوتیک است که متن را دالانی نمی‌بیند و برای متن چگالی قائل است. دانش هرمنوتیک متن را آیینه‌ای می‌بیند و فکر می‌کند متن خودش هم وجود دارد و فقط جای انتقال نیست. به دلیل آیینه‌ای بودن، دشواری حجم بزرگ معنا را در اینجا نداریم. رویکرد نواندیشی اساسا چنین نگاهی را نمی‌پذیرد و هژمونی برنمی‌تابد.

دشواری نواندیشی در این است که منطق آیینه‌ای مواجهه ما را به معنایی که قرار است از دل متن بیرون بیاید تحت تاثیر قرار می‌دهد و در اینجا بحث می‌شود چقدر این آینه تمام است یا خرد و شکسته و کدر است. در این رویکرد به میزانی که حجم متافیزیک پشت متن بزرگ باشد امکان شناختی ناشی از متن توسعه پیدا می‌کند چون دینامیسم پشت آن این آیینه را برای مطالعه جدی‌تر می‌کند، یعنی ظرفیت تفسیرپذیری بیشتر در چنین متنی وجود دارد. به عبارت دیگر متنی که قرار است متن خداوند باشد پیچیدگی بیشتری دارد لذا ظرفیت تفسیرپذیری بیشتری دارد. به دلیل این ظرفیت آغازگاه نواندیشی دینی رجوع به متن مقدس است.

بر این اساس می‌خواهیم برنامه‌های پژوهشی نواندیشی دینی را بررسی کنیم. رویکردهای نواندیشی دینی را می‌شود به اقتضای نکته‌ای که عرض کردم یعنی هرمنوتیک نهفته در بطن آنها در دو گروه مدرن و پست مدرن دنبال کرد. یکبار نگاه ما مدرن است که متن پایه را به مثابه آینه کامل می‌بینند، یکبار نگاه ما پست مدرن است و متن را قطعات شکسته می‌بینیم و به حقایق متکثر باور داریم.

سه رویکرد نواندیشی مدرن

رویکردهای نواندیشانه مدرن سه گونه هستند: اثبات‌گرا، ابطال‌گرا و انتقادی. رویکرد اثبات‌گرا یعنی نگاه‌هایی که علاوه بر تاملات دکارتی_ کانتی یک درک آگوست کنتی از علم اثبات‌گرایانه و علم تجربی دارد. بر اساس درک اثبات‌گرایانه با چند گروه نواندیشی دینی مواجه شویم از جمله تجربی علمی که باید در مرحوم بازرگان سراغ گرفت. رویکرد نواندیشانه دیگر اجتماعی_ حقوقی است که می‌توان تفسیر آیت‌الله طالقانی را در این رده قرار داد. این دو رویکرد اجتماعی_ حقوقی و رویکرد تجربی_ علمی ذیل اثبات‌گرایی قرار می‌گیرد. در نگاه ابطال‌گرایانه عمدتا تاملات دکتر سروش نخست را داریم. برخلاف اثبات‌گرایی در ابطال‌گرایی، پذیرش گزاره را تابع امکان ابطال‌شدنش می‌دانیم. رویکرد سوم رویکرد انتقادی است. نگاه انتقادی نگاهی است که اصل را می‌پذیرد ولی به اصل هم تعدیل وارد می‌کند و آن را جرح و تعدیل می‌کند. در مورد رویکرد پست مدرن هم عرض کردم که در این رویکرد متن مثل آینه شکسته است و هر کس تصویر خودش را در آینه می‌بیند که در آن با دو نگاه مواجهیم: نگاه تاویلی و نگاه گفتمانی.

یک نقدی که در آخر می‌خواستم عرض کنم این است که وقتی شما به پروژه‌های نواندیشی نگاه می‌کنید به سبب نگاه انتقادی به روش مدرسی، در سرشت‌مایه آنها امر کلامی نشسته و پروژه آنها پروژه کلامی است و به همین خاطر برنامه پژوهشی نواندیشی به تولید نظام آگاهی ویژه‌ای می‌انجامد. به عبارت دیگر وارونه‌سازی امر مدرسی پروژه اینها را کلامی کرده است و این کلامی‌سازی دست اینها را از امر ملموس بیرونی کوتاه کرده است.

انتهای پیام
captcha