صباح زنگنه، کارشناس و تحلیلگر مسائل منطقه، در گفتوگو با ایکنا، درباره تداوم جنگ در غزه پس از آتشبس موقت و برخی تصورها مبنی بر طولانی شدن جنگ از سوی صهیونیستها گفت: کسانی که پیشبینی میکردند رژیم صهیونیستی نمیتواند جنگ را طولانی کند و ناگزیر به متوقف کردن جنگ خواهد شد از یک جهت درست و از یک جهت اشتباه تحلیل کردند.
وی افزود: جهت درست این است که اگر شرایط، متعارف و عادی بود، اسرائیل بنا به تجربه جنگهای گذشته به واسطه محدودیتهایی به محض رسیدن به یک سقف مشخص، ناگزیر به پذیرش آتشبس میشد و این به طور مکرر در همه جنگهای قبل با مقاومت فلسطین و حزبالله لبنان دیده شد اما تفاوت کار این بار در این است که نتانیاهو سرنوشت خود را با کل سرنوشت رژیم صهیونیستی گره زده و لذا این جنگ در واقع جنگ نتانیاهو با حماس و مقاومت فلسطین و با هدف فرار از سرنوشت محتومش است.
زنگنه اظهار کرد: نتانیاهو به خوبی میداند با توقف جنگ، محاکمه میشود و به زندان خواهد افتاد و در مجموع سرنوشت شومی خواهد داشت و لذا سعی دارد سرنوشت کل موجودیت اسرائیل را با سرنوشت خودش گره بزند و از همه فشارهای داخلی خود را نجات دهد.
این تحلیلگر مسائل منطقه درباره امکان ادامه حمایت آمریکا از اسرائیل با توجه به نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری در این کشور گفت: آمریکا محدودیت خاصی قائل شده که آن هم حداکثر تا دو ماه آخر امسال است زیرا سال جدید، سال انتخابات در آمریکا است و لذا نتانیاهو بیش از این فرصتی ندارد.
وی ابراز کرد: از سوی دیگر طبق آمار منتشره، بیشترین سودی که در جهان از جنگها حاصل شده در همین جنگ غزه است. شرکتهای تولیدکننده تسلیحات و مهمات در آمریکا به حدود 240 میلیارد دلار سود دست پیدا کرده اند و این شرکتهای آمریکایی بزرگترین حامیان ادامه جنگ هستند و به سناتورها امکانات میدهند و تطمیع میکنند تا از ادامه جنگ با وعده دروغین نابودی حماس حمایت کنند و به بایدن و دولت وی فشار میآوردند تا رژیم صهیونیستی دچار کمبود تسلیحات نشود و لذا ورود این عناصر تا این سطح یکی از مؤلفههای جدید و تأثیرگذار در جنگهای اسرائیل است که تا پیش از این سابقه نداشته است و همین امر موجب طولانی شدن جنگ برخلاف جنگهای قبلی شده است.
زنگنه درباره اینکه آیا نابودی حماس به زعم صهیونیستها و آمریکاییها، در صورت وقوع، به معنای نابوی مقاومت است، گفت: تحلیل اشتباه صهیونیستها و آمریکاییها این بود که با ترور یک یا چند نفر از سران حماس میتوانند یک تشکیلات را از بین ببرند، زیرا اصل موضوع و مشکل اساسی همچنان لاینحل باقی مانده است و آن هم مسئله وجود اشغالگران و برقراری حالت اشغالگری در فلسطین است و هیچ فلسطینی حاضر نیست این وضعیت اشغالگری را بپذیرد و تسلیم آن شود.
این تحلیلگر مسائل منطقه یادآور شد: فلسطینیها تجربه ناکام سازشهای قبلی را دیدند و به تصرف سرزمینهای بیشتر فلسطین و محدودیتهای بیشتر در زندگی فلسیطینیان منجر شده است. ولذا چه حماس چه جهاد اسلامی چه هر نام دیگری از بین برود، اصل موضوع که مقاومت در برابر اشغالگری است، از بین نخواهد رفت. در واقع تا زمانی که اشغالگری هست، مقاومت هم هست، حال ممکن است نام آن گروه مقاومت تغییر کند، هر چند بسیار بسیار بعید است که صهیونیستها و آمریکاییها موفق به نابودی و اضمحلال حماس و جهاد اسلامی شوند.
وی افزود: حماس تشکیلاتی است که براساس یک تفکر، ایده و ایدئولوژی ایجاد شده و به روندهای سیاسی ورود پیدا کرده و در یک انتخابات آزاد و علنی هم پیروز شده است. بنابراین حماس هم از بعد ایدئولوژی و هم از بعد سیاسی دارای یک جایگاه ویژه و مشخص است و این طرحها و ادعاها تنها برای پنهان کردن یک مسئله دیگر است و آن هم تلاش رژیم صهیونیستی برای پاکسازی نژادی فلسطینیها است وگرنه حماس یا غیر حماس به مانند یک درخت نیست که آن را به راحتی قلع و قمع کرده و کار تمام شود.
زنگنه در پاسخ به این سؤال که شکل گرفتن یک فضای ضد صهیونیستی در غرب فرصت را برای انتشار گسترده طرح ایران برای حل مسئله فلسطین؛ همهپرسی، در فضای عمومی جهانی فراهم نکرده است، گفت: راه حل همهپرسی یک راه حل معقول و دموکراتیک است اما سؤال اصلی این است که همهپرسی قرار است میان چه کسانی برگزار شود؟ میان خود فلسطینیها یا میان فلسطینیها و موجودیت رژیم صهیونیستی یا میان همه فلسطینیها از جمله آوارگان خارج از فلسطین. وقتی دو ادعا وجود داشته باشد که هر دو ادعا ساختارهایی برای خود درست کردند، این ساختارها را به راحتی نمیتوان حول یک محور گذاشت.
این تحلیلگر مسائل منطقه بیان کرد: یکی از این ساختارها راه حل دو دولت است در حالی که مفهوم اصلی که از آن غفلت شده این است که یک جمعیتی با هر دین و گرایش و مذهبی و نژادی باید روی اصول مشخصی اجماع پیدا کنند؛ این اصول مشخص عبارت از کرامت انسانی و برابری حقوق انسانها است.
وی ابراز کرد: وقتی صهیونیستها خود را برتر از سایر نژادها و ادیان و تفکرات معرفی میکنند نه تنها مانع اصلی راه حل همهپرسی میشوند بلکه حتی تن به راه حل دو دولت هم نمیدهند کما اینکه ناکنون هم نداده و در دو سه دهه اخیر بیشتر به سمت راستگرایی افراطی و خالصسازی حرکت کردهاند. این خالصسازی و یهودی مطلق تعریف کردن حاکمیت رژیم صهیونیستی کار دست خودش داده و کار از دست عقلای جهان خارج شده و اسرائیل حاضر نیست در هیچ روند صلحی مشارکت کند و خود را همسطح دیگر ساکنان این سرزمین قرار دهد و لذا راه حل همهپرسی با وجود معقول و منطقی بودن در مقابل مانع عمده و چشمگیری قرار دارد که باید برای رفع این مانع اندیشید و طرح روشن و جامع و مورد پذیرش همان ارائه داد.
گفتوگو از مهدی مخبری
انتهای پیام