فقر و انحرافات اجتماعی از جمله پدیدههایی هستند که به عقیده بسیاری از صاحبنظران با یکدیگر ارتباط دارند. پژوهشها مؤید رابطه مستقیم فقر و انحرافات نیست، اما وجود همبستگی میان آن دو را تأیید میکند. بر این اساس فقر به عنوان یکی از مسائل اجتماعی در وقوع انحرافات و افزایش میزان آن به ویژه در زمینه جرائم زنان، اعتیاد و سرقت تأثیرگذار است. در رویکرد دینی نیز همبستگی فقر و انحرافات اجتماعی تأیید شده است و فقر انگیزه روی آوردن به کجروی را افزایش میدهد، همچنان که رفاهطلبی انگیزهای برای روی آوردن به جرائم است.
بدون تردید فقر و نابرابریهای اقتصادی از مهمترین معضلات جامعه بشری است که جایگاه ویژهای در بین سایر مسائل اجتماعی دارد. فقر از بنیادیترین مشکلات و ناهنجارترین دردهای زندگی انسان است که با وجود پیشرفت و توسعه گسترده در زندگی بشری، میزان آن نه تنها کاسته نشده، بلکه طبق آمارهای موجود در حال افزایش است. مشکلات ناشی از فقر منحصر به پیامدهای فقر نیست، بلکه این مشکلات زمانی شدت مییابد که زمینهساز انحرافات شود.
درباره اهمیت فقرزدایی در جامعه و بهرهگیری از روشهای نوین با مهدی سلیمانیه، دکترای جامعهشناسی از دانشگاه تهران و پژوهشگر علوم اجتماعی به گفتوگو پرداختیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
ایکنا ـ عملکرد نهادهای مربوطه در حوزه فقرزدایی را چگونه ارزیابی میکنید؟
در این زمینه باید نگاهی جامع و بلند به قضیه داشت. زمانی که جامعهای تولید کار، شغل و فعالیت اقتصادی نمیکند، خواه ناخواه فقر در جامعه افزایش مییابد. از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز به دلایلی همچون جبر زمانه و مشکلات بینالمللی و یا به دلیل قرار گرفتن افرادی که شایستگی و تخصص حضور در جایگاه مسئولیت را نداشتند و نیز مواردی همچون فساد و اختلاس، فقر در جامعه افزایش یافته است. زمانی که تصمیمگیریها در سطح کلان جامعه به گونهای باشد که مسئله و دغدغه اصلی آن تولید شغل و گردش مناسب چرخ اقتصادی نباشد، به وضعیتی رسیدیم که از یک سو بسیاری از افراد از بازار کار خارج میشوند و از سوی دیگر نیز هر چقدر نهادهای حمایتی و حاکمیت که در امر فقرزدایی کار میکنند، از پس این مسئله یعنی فقرزایی و از دست رفتن مشاغل بسیاری از افراد برنمیآیند. جامعهای که کسب و کار را به اندازه کافی تولید نمیکند، مجبور است به دنبال مرهم گذاشتن بر زخمهای جامعه به صورت روزمره باشد.
نکته بعدی این است که در حوزه مربوط به اقدامات حمایتی و ... نیز از یک دورهای به بعد، مسئله اصلی ما به مرور از رسیدگی و حمایت از مستضعفان فاصله گرفت. یعنی پس از دوران دفاع مقدس رویکردها به گونهای شد که مبارزه با تبعیض و نابرابری تقریباً به حاشیه رفت، لذا ایده کلی مطرح شد که اگر در بخشهایی از جامعه ثروت تولید کنیم، این ثروت به بخشهای دیگر نیز سرریز خواهد کرد. در این زمینه اتفاقی که رخ داد این بود که عملاً در دهههای اخیر پلهای ارتقا و بهبود وضعیت اقتصادی و ... مانند آموزش که در اختیار داشتیم و بسیاری از مسئولان نیز از این پل عبور کرده و به جایگاههای بالا رسیده بودند، از بین رفت و امروز به جایی رسیدهایم که برای مثال در حوزه آموزش کمتر از 10 درصد آموزش کشور در دانشگاهها رایگان است. همچنین، در رابطه با مدارس به جایی رسیدیم که برخی اینگونه میاندیشند که بیکیفیتترین مدارس کشور، مدارس دولتی هستند. در کنار آن بسیاری از مدارس غیر انتفاعی با کیفیت هستند که پول گزافی از مردم میگیرند. این وضعیت باعث شد که عملاً دغدغه جدی چندانی برای مبارزه با فقر و نابرابری وجود نداشته باشد.
نکته دیگر اینکه بودجههایی که برای مناطق محروم هزینه میشود، نیازمند رویکرد و برنامههای بلندمدت با نگاه شایستهسالارانه است که افرادی در رأس کار قرار گیرند که تخصص انجام این کار و دلسوزی لازم را داشته باشند اما عملاً در همین نهادها نیز بعضاً افرادی در رأس کار قرار گرفتهاند که یا تجربه و مهارت لازم را به انداز کافی نداشتهاند و یا توانمند کردن جامعه هدف و مسئله ثانوی آنها بوده است. امروز بودجههای کلان برای رفع فقر هزینه میشود اما عملاً در جایی هزینه میشود که روند پرداخت این هزینهها در بلندمدت به پرداخت اعانه، کمک مالی و ... تبدیل میشود و در واقع افراد را برای کسب اشتغال و کار توانمند نمیکند. این مسئله باعث میشود که به جای اینکه بودجههای مورد نظر در مناطق محروم کشور باعث ایجاد کارخانههای تولید کسب و کار و رونق شده و بتواند برای بلندمدت پاسخگو باشد، هزینه برنامههای کوتاهمدت شود که این مسئله نشان دهنده رویکردهای غیر تخصص گرایانه بوده و به جای توانمندسازی بیشتر افراد، بیشتر رویکردی ترمیمی در اشکالی همچون اعانهپردازی و کمکهای موردی است.
ایکنا ـ شیوه صحیح برای فقرزدایی در جامعه چیست؟
کشوری که اولویت آن توسعه نباشد و به دنبال اولویتهای دیگری باشد، رویکرد آن جزیرهای خواهد شد. لذا کشور ابتدا باید به سمت توسعه همهجانبه حرکت کند. اگر به این سمت حرکت نکنیم، نمیتوانیم از منابع بیشماری که در جهان وجود دارد استفاده کرده و در تبادلات جهانی به خوبی به نفع خود بهرهگیری کنیم. ما میتوانیم ضمن حفظ تمامی اعتقادات و اندیشههای خود، به خوبی با دنیا تعامل کرده و از منابع موجود به نفع خود استفاده کنیم. اما زمانی که منابع داخلی تقریباً محدود بوده و سالهاست که از سوی دشمنان خود تحریم هستیم، نمیتوانیم فرآیندهایی مانند فقر و نابرابری را به صورت ریشهای حل کنیم.
نکته بعدی اینکه تاکنون سیاستهای کلانی وجود داشته که طبق آن نهتنها خود را در موقعیتهای جزیرهای و مانند آن قرار دادهایم، بلکه نتوانستیم از افراد توانمند و متخصص در حوزههایی مانند فقرزدایی و ... به خوبی بهره ببریم. حتی گاهی اوقات شرایطی پیش آمده که برخی از این افراد طرد شده و نتوانستیم از توانایی ایشان استفاده کنیم. در حال حاضر در وضعیتی هستیم که ممکن است برخی از متخصصان و توانمندان در عرصههای مختلف نه تنها بکار گرفته نشوند بلکه بسیاری از آنها از برای دستیابی به موقعیتهای بهتر از کشور خارج شوند. این مسائل و تداوم این وضعیت باعث میشود که نتوانیم به خوبی در زمینههای مختلف اجتماعی به ویژه موضوع فقرزدایی و کاهش فقر در جامعه موفق باشیم.
ایکنا ـ وضعیت اعتماد عمومی به نهادهای دولتی و مؤسسات خیریه در حوزه فقرزدایی را چگونه ارزیابی میکنید؟
اخیرا پیمایشی از سوی مؤسسه خیر ماندگار در همکاری با دانشگاه فردوسی مشهد انجام شده که طبق این پیمایش مشخص شده است که جامعه در مقایسه با نهادهای حاکمیتی و رسمی اعتماد بیشتری به نهادهای غیر رسمی و مؤسسات خیریه دارد. اما اینکه تصور کنیم که فعالیت این مؤسسات میتواند حجم قابل توجهی از فقر و نابرابری را کاهش دهد، تصور صحیحی نیست؛ چراکه توان این مؤسسات و حجم داشتههایی که دارند، آن هم در وضعیتی که شکاف جدی در حوزه سرمایه اجتماعی وجود دارد، برای رفع فقر کافی نیست. امروز سرمایههای اجتماعی جامعه اندکی افت کرده است لذا طبیعی است که جامعهای که در این زمینه دچار نقصان شده و میزان تولید اشتغال و کار مناسب نیست، توان نیروهای دیگری همچون مؤسسات خیریه مردمی و سمنها نیز که به صورت داوطلبانه فعالیت میکنند، کاهش پیدا میکند و به تبع آن سرمایه عمومی و اجتماعی نیز تقلیل یافته است.
لذا اگر نتوانیم در جامعه به تولید کار و اشتغال پرداخته و از سوی دیگر نابرابری را کاهش دهیم، کار زیادی از سوی مؤسسات مردمی و سمنها نیز برنخواهد آمد. البته باید بدانیم که مؤسسات مردمی نیز حوزه معصومانه و تماماً پاکی نبوده و ممکن است گاهی دچار فساد و رانت و ... شوند. اما مسئله اصلی معادله کلی تولید کار و کاهش نابرابری در جامعه است که باید در این حوزه به خوبی تلاش کرده و زمینه را برای رفع فقر در جامعه فراهم کنیم.
ایکنا ـ توانمندسازی محرومان چه تأثیراتی در پی دارد؟
به صورت کلی در ادبیات جهانی و کشورهای مختلف، اینگونه جا افتاده است که این کشورها به جایی رسیدهاند که به جای اینکه ماهی به دست محرومان دهند، ماهیگیری را به آنها میآموزند. ما باید کاری کنیم که افرادی که نیازمند کمک هستند، پس از مدتی روی پای خود بایستند. اما برخی امروز این ایده را فقط در قالب کمک اقتصادی میبینند یعنی برخی مجموعههای دولتی معمولاً با بودجههای بالا و نگاه سادهانگارانه به دنبال راهکارهایی همچون اعطای وام و کمکهای مالی به محرومان هستند و اینگونه میاندیشند که این کمکها موجب توانمند شدن فقرا میشود؛ در حالی که توانمندسازی دارای ابعاد اجتماعی مربوط به خود بوده و نیازمند فضای آزادی، آگاهی و انتخاب و آموزش است که معمولاً ما وارد این فضاها نمیشویم.
امروز باید علاوه بر توانمندسازی افراد که شرط لازم اما ناکافی برای رفع ریشهای فقر است، توانایی انجام کار تیمی و گروهی نیز در میان محرومان و فقرایی که توانمند میشوند، ایجاد کنیم تا بتوانند در کنار یکدیگر به کوشش و درآمدزایی بپردازند. اگر قرار است جامعه از حالت ضعیف خود خارج شود باید بتواند در حوزه رفع فقر زمینه را برای ایجاد اصناف، سرمایههای خودگردان و گروههای مشترک بین افراد توانمند شده و خارج شده از حالت فقر و محرومیت فراهم کند. لذا تا زمانی که جنبههای اقتصادی و کمکهای مالی با جنبههای نرم و اجتماعی هماهنگ نشود، کار به نتیجه لازم نخواهد رسید.
گفتوگو از مجتبی افشار
انتهای پیام