زبان به عنوان مهمترین اختراع بشر به دلیل انعطاف ذاتی همواره تحت تاثیرات فرهنگی و اجتماعی و حتی سیاسی و اقتصادی محل تطور و تغییر بوده است. این اتفاق در انقلاب اسلامی ایران به دلیل وجوه فرهنگی خود با تحولات جانبی سریعتری روبهرو بوده است. در میزگرد ایکنا با عنوان «زبان فارسی پس از انقلاب اسلامی» به بررسی سیر این تحول با حضور هادی خورشاهیان؛ نویسنده و دبیر کارگروه دائمی پاسداشت زبان فارسی، حامد صلاحی و رادمان رسولیمهربانی؛ کارشناسان زبان و ادبیات فارسی پرداختهایم.
ایکنا- بحث را از پایه شروع کنیم با این اشارت که برخی بر این نظرند که زبان و ادبیات فارسی پیش از انقلاب رسانهای بوده که به واسطه آن فرهنگ و تمدن ما حفظ و اشاعه داده میشد اما پس از انقلاب این رسالت بر دوش هنرهای دیگر به ویژه سرود و سینما افتاده است. نظر شما پیرامون این موضوع چیست؟
خورشاهیان: ما در کارگروه دائمی پاسداشت زبان فارسی چند مسئولیت داریم. یک بخش از کارمان این است که رصد کنیم زبان فارسی تا چه حد در نام شرکتها و یا مراکز تجاری و اداری مورد توجه قرار میگیرد. در این میان به این نکته هم توجه داریم که زبان فارسی در جامعه ما دارای چه جایگاهی است. وقتی به فرهنگ محلی خودمان توجه میکنیم میبینیم که به این حوزه بها داده شده است. برای نمونه به موسیقی محلی خودمان اشاره میکنم که بعد از انقلاب مورد توجه قرار گرفته و در خارج از کشور نیز با استقبال مواجه شده است.
در سینمای بعد از انقلاب هم گونهای از فیلمسازی متوقف و شکلی دیگر از فیلمسازی مورد توجه قرار گرفته است البته در حوزه فیلم کوتاه فیلمسازانی نظیر کیمیاوی، شهیدثالث و... قبل از انقلاب وجود داشتهاند اما در کل، آثار به سمت فیلمفارسی متمایل بودند. بعد از انقلاب سینما در ایران رشد کرد که باعث شده چهره دیگری از ایران در دنیا ترسیم شود. در عرصه شعر پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ویژه در حوزه شعر کودک آثار خوب بسیاری تولید شدند که در آنها به ادبیات فارسی توجه شده بود. بعد از انقلاب توجه به شعر در شکل کلاسیک آن که علی معلم دامغانی در آن تبحر داشت، خلاصه نمیشد بلکه شعر انقلاب هم مورد توجه قرار گرفت که اشعار قیصر امین پور از آن جمله هستند. بعد از پیروزی انقلاب موسیقی از شعر انقلاب بهره زیادی برد و اشعار بسیاری تبدیل به سرود شد. این امر باعث شد این شکل از ادبیات در بین مردم رواج بیشتری داشته باشد.
صلاحی: سینما ابزار اشاعه پیام است. این امر نیز به واسطه جذابیتی است که سینما دارد اما سینما در تمامی دنیا مولود ادبیات است. نمود این ادعا را در تولیدات هالیوود شاهد هستیم. حتی جشنوارههایی سینمایی برگزار میشود که در آن تولیدات اقتباسی مورد توجه قرار میگیرد. در ایران فیلمسازان بزرگی چون؛ کیمیایی، حاتمی، تقوایی، بیضایی و مهرجویی بارها در کارهایشان از اقتباس بهره بردهاند اما آنگونه که باید سینمای کشورمان از ادبیات بهره لازم را نبرده است. متاسفانه باید اذعان کنم آن اندازه که سینما در دسترس خانوادهها است ادبیات این امتیاز را دارا نیست.
ایکنا – در آمارهای ارائه شده در زمینه ادبیات با شیوه روشنی روبهرو نیستیم و اصلا درصدگیری میزان مطالعه صحیح نیست چون محدود به کتاب شات در حالی که شکل مطالعه عوض شده و با اشکال دیگر مطالعه روبهرو هستیم. برای مثال به کتابهای صوتی اشاره میکنم. ادعای شما با توجه به همین موضوعات هم هست؟
صلاحی: بله این گفته درست است چون فضاهای مجازی به عرصه مطالعه اضافه شدهاند بنابراین اگر بخواهیم حوزه جدید مطالعه را اضافه کنیم باید گفت شاید چندان وضعیت کتابخوانی در کشورمان پایین نباشد.
رسولیمهربانی: شعر در گذشته ابزار تبلیغی حکومتها بوده است. شاعران شعرخوانی میکردند و از سوی حاکمان صله دریافت میکردند اما امروز چنین جایگاهی را نمیتوان برای شعر قائل شد چراکه این رسالت را سینما بر عهده گرفته است اما درباره سینما باید گفت سینمایی قادر است تاثیرگذارتر باشد که به ادبیات داستانی تکیه کند.
خورشاهیان: عموما فیلمسازان ما خود مولف هستند. این امر به موفقیت سینما کمک کرده است. بخش دیگر که موفقیت سینما را باعث شده دیالوگنویسی است. این داشته بر پایه زبان شکل گرفته و در آن دغدغههای مردم مورد توجه قرار گرفته است. درباره آمار کتابخوانی که آقای صلاحی روی آن اشاره داشتند باید بگویم زیاد نمیتوان به آمارهایی که در این رابطه داده میشود اتکا کرد چون در زمان حال خواندن زیرنویس برخی فیلمها را هم جز آمار مطالعه محسوب میکنند. برای همین نمیتوان آمار مطالعه ما را پایین دانست. باور من این است که ادبیان در کشورمان گسترش پیدا کرده است. کودکان و نوجوانان ما در قیاس با بچههای دهه 50 بسیار کتابخوانتر شدهاند درحالیکه در گذشته اینگونه نبود.
من در حوزه کودک نزدیک به 60 کتاب نوشتهام. در همه انتشارات ما بخشی تحت عنوان ادبیات کهن وجود دارد حتی در مراکز بازی نیز باغ کتاب وجود دارد. منظور اینکه برای گسترش فرهنگ کتابخوانی نیاز است تا پدر و مادر نیز در این رابطه نقش خود را ایفا کنند. برای همین معتقد نیستم که برای اشاعه فرهنگ کتابخوانی باید تفریحات امروزی کودکان را کم کرد بلکه باید از تفریحات و رسانههای جدید برای اشاعه فرهنگ کتابخوانی بهره برد. مشکل دیگری که وجود دارد این است که فکر میکنیم برای کتابخوان کردن فرزندانمان تنها باید مدارس ایفای نقش کنند درحالیکه رسالت اصلی در این میان بر دوش خانواده است وگرنه ما در حوزه سختافزار چندان با مشکل جدی روبهرو نیستم. امروز حتی در روستاها نیز کتابخانه وجود دارد تنها کافی است که به کودکانمان فرهنگ کتابخوانی را بیاموزیم.
رسولیمهربانی: کمی بحث را به سوی زبان فارسی میبرم. در حوزه زبان فارسی چند نکته وجود دارد. ابتدا بحث آموزش زبان فارسی در مدارس و دانشگاهها است. نکته دیگر اینکه زبان فارسی در معابر عمومی تا چه حد مورد توجه قرار میگیرد. نکته دیگر اینکه در حوزه بینالملل و دیپلماسی باید ببینیم تا چه حد از زبان فارسی برای افزایش قدرت نرم استفاده میشود.
زبان فارسی را به جرات میتوان بعد از زبانهایی چون انگلیسی باید جز زبانهای قدرتمند دنیا نام برد البته منکر آسیبهایی که به زبان فارسی وارد آمده نیستیم همانگونه که زبانهایی چون روسی یا فرانسه با آسیب مواجه شدهاند. برای همین هم آقای تقیزاده در دهه 20 نسبت به رواج زبان بیگانه هشدار میدهد. جالب است تقی زاده جز افرادی است که روی غربی شدن تاکید دارد اما معتقد است از دست دادن زبان فارسی هیج ربطی به پیشرفت ندارد. این مشکل در زمان حال نیز به شکل جدی وجود دارد و باید برای رفع آن سیاستگذاری منسجم انجام داد.
ایکنا – میرسیم به نقش انقلاب در ترویج فرهنگ و ادبیات فارسی...
رسولیمهربانی: پیمایش گستردهای نداریم تا بدانیم در حوزه ترویج فرهنگ و ادبیات فارسی چه اتفاقهای در دهه مختلف رویداده است اما آنچه عیان است این است که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل بالا رفتن فرهنگ خودباوری آمار توجه به فرهنگ و ادبیات فارسی بالا رفته است البته در مقطعی به دلیل فضای انقلابی که وجود داشت شاید به قهرمانان ملی در ادبیات داستانی توجه نمیشد اما در سالهای اخیر این توجه را به شکل آشکاری شاهد هستیم. امروز شاهد گسترش زبان فارسی در محور مقاومت هستیم چون زبانی که میتواند به درستی فرهنگ مقاومت را منتقل کند زبان فارسی است. این موضوع ظرفیت بسیار مهمی است که نباید نسبت به آن غافل بود.
خورشاهیان: در تکمیل سخنان آقای مهربانی باید بگویم آقای محمودگلابدرهای 10 سال در آمریکا زندگی میکرد اما میگفت من یک زبان مادری دارم که فارسی است و یک زبان پدری که عربی است. زبان عربی ریشه در تاریخ ما دارد زیرا از زمان خلفا گرفته تا به امروز همیشه زبان عربی بخشی ویژه در ادبیات ما داشته است. با این توضیح زبان عربی از نگاه ما زبانی بیگانه نیست. ما به زبان عربی نماز میخوانیم. قرآن خوانده و دعا میکنیم پس این زبان را نمیتوان بیگانه نامید. در زمان حال همانگونه که آقای مهربانی گفت زبان فارسی امروز به عنوانی زبانی قالب در محور مقاومت تبدیل شده است.
صلاحی: به زبان فارسی قبل از انقلاب اشاره شد. دوره معاصر افرادی وجود داشتهاند که هر یک به نحوی به ادبیات فارسی کمک کردهاند. در این میان فرهنگستان از گذشته تا به امروز مسیری خاص خودش را طی کرده است. در این میان نهادهای چون مرکز سعدی هم تلاش دارد تا زبان فارسی را به در عرصه بینالمللی عرضه کند البته مراکز دیگری چون جامعهالمصطفی هم به نوعی دیگر این کار را انجام میدهد. نکته بعد اینکه نباید بین ادبیت و عربیت هم تمایزی قائل شد. دایرهالمعارف و دانشنامههایی که در این میان وجود دارد این مسئله را ثابت میکند.
درباره گسترش زبان فارسی باید بگویم اگر انگلیسیها فرهنگ و زبان اردو و انگلیسی را به هندیان دیکته نکرده بودند شاید امروز گستره زبان فارسی در بین تمام کشورها مقام نخست را داشت چون در زمان گورکانیان رویکرد به زبان فارسی بود نه هندی. درباره رسمالخط هم باید بگویم مرحوم خانلری تلاش کرد رسمالخط را یکسان کند. بعد از انقلاب نیز این تلاش بیشتر شد و به نتایجی هم در این رابطه رسیدیم.
رسولیمهربانی: آسیبهای که زبان فارسی میبیند در گذشته هم وجود داشته است اما افرادی بودهاند که با تلاشهای خود جلوی از بین رفتن این زبان را گرفتند. برای مثال به ناصرالدینشاه اشاره میکنم که اگر او نبود شاید خط ما به خط لاتین تغییر پیدا میکرد حتی در زمان پهلوی هم تلاشهای خوبی صورت گرفت. در بعد از انقلاب اسلامی هم به انحای مختلف این تلاش ادامه پیدا کرد. در انتها تاکید میکنم جدا از اینکه در بحث آموزش باید به زبان فارسی توجه کرد باید در عرصه رسانه هم به این زبان توجه جدی داشت.
انتهای پیام