سریال رمضانی، الزاماً به معنای برنامهای نیست که در آن به مناسک توجه شده باشد هرچند اگر به شکل درستی به این موضوع نظر شود هم اتفاق خوبی رقم خورده است اما حرف اینجاست در این دست تولیدات میتوان با پرداختن به اخلاقیات، اتفاق خوبی را در حوزه آثار رمضانی تلویزیون رقم زد.
خبرنگار ایکنا با علی غفاری کارگردان سینما و تلویزیون در این رابطه گفتوگویی انجام داده که در ادامه با آن همراه میشویم.
ایکنا – شما سه فصل از سریال «بچه مهندس» را در پرونده کاری خود دارید. این مجموعه در ایام ماه مبارک روی آنتن رفت. برای شروع بحث درباره ویژگی تولیداتی که در ماه رمضان روی آنتن میرود، توضیح دهید.
در آغاز باید بگویم ساخت تولیدات مناسبتی بسیار بااهمیتتر از دیگر آثاری است که در طول سال روی آنتن میرود زیرا در ایامی چون ماه مبارک مخاطب بیشماری بیننده آثار هستند. همچنین انتظارات از تولیدات نمایشی رمضان بسیار بالاتر از دیگر آثار سیماست. دلیل اهمیت این امر نیز کاملاً مشخص است. سریالهای ماه رمضان تنها نباید سرگرمکننده باشند بلکه باید بتوانند معنایی را اشاعه دهند که تناسب به ایام مورد نظر باشد.
فکر میکنم «بچه مهندس» تا حدی به استانداردهای لازم نزدیک شد. در آن مجموعه قصه پرورشگاهی روایت میشود که کودکان بیسرپرست را نگهداری میکند. اتفاقاتی که در این سریال میافتد جملگی در خدمت ارزشهای والای انسانی و دینی هستند. توجه به ایتام یکی از توصیههای جدی در دین مبین اسلام است. «بچه مهندس» تلاش کرد با یک نگاه دراماتیک قصهای زیبا را روایت کند که جدا از سرگرمی برای مخاطبش نکات پندآموز هم داشته باشد.
ایکنا – پیرامون شرایط سریالهای مناسبتی ماه رمضان عموماً یک شرط عمومی وجود دارد آنهم اینکه سریالهای از کلیشههای رایج دور باشند اما اینکه این کلیشه چه شاخصههای دارد خود بحثی جداگانه است. پیرامون این موضوع توضیح دهید.
مهمترین نکته در یک اثر تأثیرگذاری لحن آن است. اگر در فیلم یا سریال نویسنده یا کارگردان بخواهد مفاهیم اخلاقی را به زبانی پندآموز و آمرانه به مخاطب منتقل کند در حقیقت خود را دانای کل دانسته و مخاطب را در جایگاه پایینتر قرار داده است درحالیکه یک مجموعه استاندارد باید برای شعور مخاطب خود ارزش قائل شود. برای همین توصیه من این است که مفاهیم در بطن قصه بیان شود نه کلمات. در چنین شرایطی مخاطب این اجازه را پیدا میکند که پیرامون اتفاقات رخداده اندیشیده کرده و به بهترین تصمیم برسد. همچنین باید به یاد داشته باشیم که سریال نباید حالت گزارشی داشته باشد. این کارها متاسفانه سفارشهایی هستند که تنها میخواهند سفارشدهنده را راضی کنند اما در جذب مخاطب موفق نیستند.
نکته دیگر، دوری از کلیشه به معنای عدم تصویرگری از مناسک دینی نیست چون گاهی مواقع میتوان به مدد یک متن خوب مناسک را در کارهای دینی تصویر کرد به شرطی که داستان چنین امری را طلب کند. وقتی در قصه الزامات پرداختن به رفتارهای دینی وجود دارد آن عمل برای مخاطب قابل قبول است اما وقتی بدون نیاز قصه، صرفاً مناسک در فیلم یا سریال جا داده شود آن رویکرد بر دلوجان تماشاگر نخواهد نشست.
ایکنا – در سخنانتان روی متن تأکید ویژه وجود دارد. غنای قصه مستلزم داشتن چه ویژگیهایی است تا بتوان سناریو مورد نظر را اتفاقی خوب قلمداد کرد.
چند فاکتور در این میان نیاز است. ابتدا اینکه نویسنده متن، درامپرداز خوبی باشد زیرا قصه زمانی جواب خود را خواهد گرفت که درام قوی داشته باشد. این شرط نیز در سایه تجربه و دانش فیلمنامهنویسی حاصل میشود. نکته بعد به آگاهی مربوط میشود که نویسنده در حوزه مسائل دینی باید داشته باشد. فردی که در این حوزه آشنایی لازم را ندارد هیچگاه نخواهد توانست مفاهیم ارزشی را در کارش به شکلی زیبا لحاظ کند.
نکته بعد به زاویه دیدی برمیگردد که نویسنده در این رابطه باید داشته باشد. اگر نویسنده نتواند موقعیت و زمان مناسب را برای پرداختن به موضوعات دینی در کارش لحاظ کند بهنوعی معنا را قربانی کرده است. برای مثال وقتی قرار است به موضوع صلهرحم در مجموعهای پرداخته شود زوایای مختلف این موضوع باید توجه قرار گیرد چون اگر بخواهیم تنها به نگاه سنتی اکتفا کنیم، کاری صرفاً تکراری را تولید کردهایم. در «بچه مهندس» زاویه دید من از نگاه یک کودک یتیم بود که تلاش میکند در دنیا پیرامون خود، جایگاهی شایسته به دست آورد. در این میان داستانک کوچکی هم رقم خورد که در جهت هدف اصلی خلق شده بود. شرط پایانی بر غنای فیلمنامه به تحقیقاتی برمیگردد که نویسنده پیرامون کارش انجام میدهد. وقتی قرار است درباره موضوعی خاص قصهای بیان کنیم باید پیش از همه با آن موضوع زندگی کرده باشیم. این امر کمک میکند تا ما درک لازم را به دست آورده و آنچه خلق میکنیم مورد پسند تماشاگر باشد.
ایکنا – برخی مواقع سریالهای ماه رمضان قربانی ملاحظاتی میشود که از سوی مدیران رقم میخورد. منظور اینکه سریالی در فصل اول موفق میشود اما لزومی ندارد آن قصه ادامه داشته باشد اما مدیران میخواهند بر موفقیت فصل نخست سوار شده و برای آن دنبالهسازی میکنند. این اتفاق در سریال شما به نوعی رخ داد.
من در «بچه مهندس» تا فصل سوم کارگردانی را بر عهده داشتم اما ساخت چهارم را نپذیرفتم زیرا برای آن فیلمنامه خوبی نوشته نشده بود. من این نکته را به مدیران هم منتقل کردم و از آنها خواستم که داستان را در اوجی که قرار دارد، تمام کنند منتها علاقه تماشاگران مدیران را مجاب کرد که ادامه داشته باشد بنابراین به شخصه از ادامه کار انصراف دادم.
ایکنا – یکی دیگری از آسیبهای رایج در تولیدات رمضانی تعجیلی است که پیرامون این دست موضوعات وجود دارد. این مسئله را چگونه ارزیابی میکنید؟
متاسفانه این مشکل همیشه وجود داشته و هنوز هم ادامه دارد. ساخت سریال مناسبتی باید از فردای عید فطر برای رمضان بعد آغاز شود اما عادت کردهایم که سه ماه مانده به ماه مبارک ساخت سریال را آغاز کنم. نتیجه این اتفاق همیشه مضر است چون تفکر و تعمق را از سازندگان میگیرد و تنها رساندن به آنتن اهمیت پیدا میکند. در همین رابطه پیشنهاد میکنم اتفاق فکری از سوی مسئولان شکل گیرد تا تمام مشکلات مطرحشده کارشناسی شده و برای آن راهکاری درست در نظر گرفته شود.
در خاتمه سخنانم تأکید میکنم، رسانه ملی هنوز هم قویترین رسانه کشور است زیرا در تمامی خانهها تلویزیون عموماً روشن است اما حرف اینجاست این امر به معنای توجه به آثار تولیدی نیست. تولیدات امروز تلویزیون عموماً به برنامههای مسابقهمحور یا گفتوگو خلاصه شده است. در این میان کارهای داستانی هم قربانی ساعت پخشهای نامطلوب شده است زیرا تداخل در زمان پخش برخی مجموعههای تلویزیون، باعث میشود برخی از سریالها دیده نشود!
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام