به گزارش ایکنا؛ جلسه درس اخلاق آیتالله محمدباقر تحریری، روز گذشته، پنجم مهر، در مدرسه علمیه معیر برگزار شد.
آیتالله تحریری در این جلسه به ادامه بحث درباره سفارش امام صادق(ع) به عبدالله بن جندب پرداخت و اظهار کرد: حضرت در ادامه سفارشات خود میفرمایند: «من غشّ أخاه و حقّره و ناواه جعل اللّه النار مأواه، و من حسد مؤمناً انماث الإیمان فی قلبه، کما ینماث الملح فی الماء». حضرت در این بیان چهار مورد از رذایل اخلاقی و آثار نامطلوب آن را بیان میفرمایند. ممکن است انسان در روابط اجتماعی دچار این رذایل شود.
وی توضیح داد: حالاتی که انسان در روابط اجتماعی پیدا میکند منشأهایی در نفس انسان دارد؛ هم منشأهای اعتقادی و هم جنبههای نفسانی. قهراً انسان به آثار این رذایل میرسد، منتهی گاهی از این آثار غفلت داریم. فرمایشات اولیای الهی ما را به این آثار متنبه میکند. میزان این آثار به مرتبه رسوخ این صفات در جان انسان بستگی دارد. صفاتی که انسان پیدا میکند در مراحل اولیه خیلی ضعیف است؛ مثل درختی که میخواهد رشد کند و ریشههایش ضعیف است.
تعقل در زندگی اجتماعی و ایمانی
استاد اخلاق حوزه علمیه تأکید کرد: یکی از اموری که ممکن است انسان به آن مبتلا بشود خیانت، غش و بدخواهی برادر مؤمن است. گاهی ممکن است انسان به دلایلی به برادر دینی خود خیرخواه نباشد، غشّ یعنی اینکه انسان امری را وانمود کند که باطنش خراب است، ولی ظاهرش خوب است. عمده این حالت به خود انسان بازمیگردد. انسان در روابط اجتماعی خیال میکند، دیگری را فریب داده است، ولی در واقع خودش را فریب داده و در واقع به خودش خیانت کرده است؛ چون خودش را به گونهای نشان داده که آنگونه نیست. انسان همواره سر سفره اعتقادات و حالات خودش است. در روایت آمده است انسان با همان کیفیتی که زندگی میکند میمیرد و به عالم دیگر منتقل میشود. اینها از اصول مسلم انسانشناسی و معارف قرآن و سنت است.
وی تصریح کرد: انسان مؤمن باید چشمش را باز بکند و با تعقل در زندگی اجتماعی و ایمانی حرکت کند. باید همواره مصالح واقعی خودمان را در نظر بگیریم. دستورات دینی همان مصالح واقعی ماست، گرچه گاهی انسان بر حسب ظاهر به مشکل برمیخورد. اگر انسان بخواهد در صراط مستقیم حرکت کند باید محدودیتهایی را رعایت کند. انسانهایی که بخواهد آزاد باشند و محدود نباشد مبتلا به غّش میشوند. کسی که پایبند به اصول انسانی که خدای متعال برایش ترسیم کرده است نباشد، در روابط با دیگران نیز چنین است.
در تنگنا قرار نگرفتن انسان؛ هدف امام
وی ادامه داد: این مفاسد اقتصادی زیربنایش خودخواهیهایی است که افراد دارند. انسان باید خودش را در همین دنیا از گرفتاریهای اینچنینی رها سازد. این امر با مراعات مصالح واقعی خود امکانپذیر است. وقتی امام میگوید که این راه را نرو، هدفش مصلحت من است. هدفش این است که من در تنگنا قرار نگیرم.
تحریری در ادامه تأکید کرد: امام حسین(ع) در آخرین دعای خود در روز عاشورا فرمودند: «دْعُوکَ مُحْتَاجاً وَ أَرْغَبُ إِلَیْکَ فَقِیراً وَ أَفْزَعُ إِلَیْکَ خَائِفاً وَ أَبْکِی إِلَیْکَ مَکْرُوباً وَ أَسْتَعِینُ بِکَ ضَعِیفاً وَ أَتَوَکَّلُ عَلَیْکَ کَافِیاً؛ من ای خدا با فقر و احتیاج تو را میخوانم و از بینوایی به درگاهت با شوق میآیم و با خوف و هراس به درگاهت مینالم و از رنج و آلام عالم میگریم و از تو بر ضعف و ناتوانیم مدد میطلبم». اینکه حضرت در روز عاشورا «هل من ناصر» فرمودند هدفشان نصرت شخصی نبود، بلکه نصرت دین بود. حضرت در ادامه میفرمایند: «احْکُمْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَ قَوْمِنَا (بِالْحَقِّ) فَإِنَّهُمْ غَرُّونَا؛ پس خدایا تو میان ما و قوم ما به حق حکم فرما که این قوم ما را فریب دادند».
وی افزود: حضرت در این بیان میفرمایند که این دشمنان مرا فریب دادند؛ چراکه به حضرت نامه نوشتند و ایشان را دعوت کردند به کوفه بیاید. کسانی که واقعاً تحت ولای امام رفتند، صدق خودشان را به نشان دادند. این ولایت سعادت ابدی را در پی دارد، ولی یکسری سختیهایی نیز دارد.
انتهای پیام