فراموشی حس مسئولیت؛ مهم‌ترین آسیب مناسک سوگواری
کد خبر: 3948307
تاریخ انتشار : ۲۹ دی ۱۳۹۹ - ۰۹:۲۵
ناصر مهدوی در نشست «قرآن و فرزانگی» بیان کرد:

فراموشی حس مسئولیت؛ مهم‌ترین آسیب مناسک سوگواری

مهدوی با بیان اینکه برگزاری مراسم و مناسک کار ساده‌ای است، اما هیچ کدام علامت پیروی از انسان‌های معنوی نیست، تصریح کرد: به جای اینکه برای خودمان مسئولیت اخلاقی بسازیم در حد اجرای مناسک و مراسم باقی بمانیم.

به گزارش ایکنا، نشست «قرآن و فرزانگی» به مناسبت شهادت حضرت زهرا(س) شامگاه یکشنبه، 28 دی‌ماه، با سخنرانی ناصر مهدوی برگزار شد. وی در این نشست بیان کرد: صدها سال است، بیش از آنکه در میدان علم ایده‌های خودمان را پیاده کنیم و جوهر خودمان را در متن زندگی نشان دهیم در آیین و مناسک و مراسم گیر کردیم. گریه کردن کار آسانی است، ولی مردم نمی‌توانند با این کار خودشان را به الگوهای معنوی نزدیک کنند. برگزاری مراسم و مناسک کار ساده‌ای است، اما هیچ کدام علامت پیروی از انسان‌های معنوی نیست.

وی افزود: انسان‌های معنوی در پیکارهای زندگی بزرگ شدند و ظلمت‌های نفسانی را پشت سر گذاشتند و در میان زندگی و نحوه سلوک اوج گرفتند و پرواز کردند، ولی ما فقط آموختیم وجدانمان را راحت کنیم. هم معلمان دینی به ما این توصیه را کردند و هم با طبعمان سازگارتر بود، به جای اینکه برای خودمان مسئولیت اخلاقی بسازیم در حد اجرای مناسک و مراسم باقی بمانیم.

نفی مسئولیت در دین‌شناسی عامیانه

مهدوی با بیان اینکه خیلی از بزرگان ما درباره عاشورا نگاه جبری و تقدیری را مطرح می‌کردند،‌ گفت: آنان با اینکه می‌دانستند روایاتی که چنین بنایی را ساخته سست هستند، ولی آن را ترویج می‌کردند؛ چراکه پشت آن نفی مسئولیت بود و اینکه نسبت به جامعه خودمان احساس مسئولیت نکنیم. این میراث غلطی است که بر ما تحمیل شده است و البته ناشی از دین‌شناسی عامیانه بوده است؛ ولی متفکرانی در تاریخ بودند که فهم بهتر و عقلانی‌تر از دین داشتند و آرزو داشتند ما آن راه را طی کنیم.

وی تصریح کرد: امیرالمومنین(ع) و حضرت فاطمه(س) آن‌طور که در اخبار آمده است و در اثر مشاهده زندگی‌شان قابل درک است، انسان‌هایی بودند که به فرزانگی معروف بودند و دانایان زمان بودند، انسان‌هایی بودند با روحی بخشنده، شخصیت‌هایی بودند که سعی می‌کردند گره از کار دیگران بگشایند ولی متاسفانه این اندیشه به تدریج ضعیف شد چون به نام دین خلافت به پا شد و آن جنبه‌های دین که به درد خلافت می‌خورد برجسته شد.

تاریخ خشونت‌بار کلیسا

پژوهشگر مطالعات اسلامی ادامه داد: در آیین مسیح هم این اتفاق افتاد. پیروان آن عیسای پر از محبت که کارش زنده کردن و احیاگری بود، تلقی تاریکی از او پیدا کردند و به تدریج، مسیحیان فرهیخته بیرون رانده شدند و به جایش شخصیت‌هایی نشستند که به مردم القا می‌کردند، شما از خرد کافی برخوردار نیستند و به مردم چنین می‌گفتند که شما به دلیل گناه نخستین که حضرت آدم مرتکب شد، روحتان مسموم شده است و فقط کلیسا می‌تواند شما را نجات بدهد. بدین ترتیب پیروان آن عیسای بزرگ، به عوامل مختلف نزدیک به دو هزارسال به نام مسیح انواع جنگ‌ها را ایجاد کردند و خشونت‌بارترین تاریخ را پشت سر گذاشتند.

وی با بیان اینکه حتی در دین زرتشت هم وضعیت همین طور است، گفت: زرتشت از شادمانی و خردمندی صحبت می‌کرد، آن‌قدر که در دین زرتشت از رفتار نیک سخن گفته شده، جاهای دیگر کمتر گفته شده است، ولی بعدا وقتی روحانیون زرتشتی قدرت را به دست گرفتند چه تفتیش عقایدی را بر مردم تحمیل کردند. حال سؤال این است که چرا ادیان به این سرانجام دچار می‌شوند؟

ناصر مهدوی در ادامه یادآور شد: از بخت بد ما در تاریخ اسلام، عنصر قدرت با جریان خلافت یکی شدند و به نام دین مردم را در خامی قرار دادند؛ لذا روی خشونت‌بار جریان دینی خودش را آشکار کرد و گوهر معنوی دین در خفا باقی ماند و مسلمان‌ها به این عادت کردند که به جای کاویدن رازی که در دل ادیان وجود دارد و معنویتی که ادیان با خودشان آوردند، چنانکه به آنها آموخته بودند در مقامات و تشریفات ظاهری باقی بمانند، بی‌آنکه تکانی در وجودشان ایجاد شود و سطح روحی خودشان را بالا ببرند. همین نگاه در مورد شخصیت‌های دینی و معنوی هم ایجاد شد و ما آمدیم در مورد آنها غلو کردیم و از آن طرف هم دنبال سوگواری بودیم ولی در میدان عمل راهی را که آنها طی کردند طی نکردیم. طی کردن این راه سخت و دشوار بود لذا به جای آن به ما آموختند همین گریه و ناله کافی است تا خودمان را همراه آنها بدانیم.

شخصیت عاقله حضرت زهرا تحت تأثیر قرآن

وی در ادامه به توصیف شخصیت قرآنی حضرت فاطمه(س) پرداخت و اظهار کرد: حضرت زهرا(س) معروف بودند به اینکه عاقله هستند. این عاقله بودن تحت تأثیر قرآن است. کسی که با قرآن انس بگیرد به عقل احترام می‌گذارد و عقلانیت را سرلوحه خود قرار می‌دهد. قرآن نه تنها انسان را به تقلید دعوت نمی‌کند بلکه به تعقل دعوت می‌کند. مضاف بر این، روح فاطمه(س) پر از شفقت و مهربانی بود. انسان‌های دیگر برای ایشان انسان بودند و اساساً همه اهل بیت(ع) چنین بودند. برای مثال امیرالمؤمنین(ع) به دشمنش آب می‌رساند. این مهربانی از دل قرآن برمی‌خیزد.

وی در پایان گفت: الگویی که در قرآن از خداوند ارائه می‌شود الگوی یک معلم دلسوز است که عتاب می‌کند، ولی عتابش هم مزه لطف به خودش پوشیده است. در قرآن کریم با وجود همه آیات عذاب، ولی خداوند مثل یک مربی معرفی می‌شود که رب انسان‌ها است و نگران بندگان خود است تا رشد پیدا کنند. همچنین قرآن کریم مروج این فرهنگ است که به هم عشق بورزیم، چنانکه فاطمه(س) این‌طور بود. ایشان خودش یک انسان دوراندیش و خردمند بود، همراه با نوعی سادگی در زندگی و حیاتی بدون تکلف و تزویر و تقلب. زبان این زن هم زبان صادقی بود چون خداوند دروغگویان و هتاکان حقیقت را دوست ندارد.

 

انتهای پیام
captcha