به گزارش ایکنا، رضا نباتی، کارشناس برنامه درسی قرآن دفتر تألیف کتب درسی و از مؤلفان کتابهای درسی قرآن وزارت آموزش و پرورش مقالهای با عنوان «تدبر در آموزش عمومی قرآن کریم از چه جهاتی «مسئله» است؟ را به رشته تحریر درآورده و در اختیار این خبرگزاری قرار داده است. متن این مقاله در ذیل آمده است؛
امروز در حوزه آموزش قرآن، در جایی ایستادهایم كه باید باشیم، چرا كه تفكر حاكم بر آموزش عمومی قرآن در كشور به دلیل آسیبهای مختلف، توان تحول بیش از این را ندارد. یكی از آسیبهای اصلی، این باور غلط است كه قرآن كریم را در همه مراحل و مراتب آموزش، ابزاری برای كسب مهارتهای قرآنی میداند. برای برونرفت از وضعیت موجود، باید ابتدا این كج فهمی را اصلاح كرد. راهكار پیشنهادی قرار گرفتن قرآن در جایگاه حقیقی است. برای این كار كافی است «رابطه قرآن و مهارتهای قرآنی معكوس شود» تحقق این مطلب به ظاهر ساده به مجاهدت فردی و اجتماعی نیازمند است.
قرآن كریم، سخن خدا با انسانِ دارای عقل و اراده و اختیار است. (نه با فرشته بدون اختیار و عبادت کننده محض) یعنی قرآن كریم، انسانی را طرف خود میداند كه علاوه بر عقل، اراده و اختیار، دارای بُعد ماهیت سازانه است. سوال اینجاست: «با این پیش فرض، آیا مخاطب قرآن كریم در جمهوری اسلامی ایران، انسان دارای عقل و اراده و اختیار است یا صرفاً یك فرشته مقلد و متعبد؟!»
به نظر نویسنده، در شرایط فعلی فرهنگ قرآنی و مذهبی كشور در حوزه تعالیم قرآنی، نه محتوای آموزشی، «قرآن بِما هُوَ قُرآن» است و نه مخاطب آن، «انسان بِما هُوَ اِنسان» است. برای برونرفت از این شرایط باید در هر دو بخش تغییر بنیادی ایجاد شود، چرا كه غرض اصلی از نزول قرآن، هدایت انسان است. پس هدایت باید در تمامی اركان آموزش عمومی قرآن كشور، محور باشد.
بیان این نكته نیز لازم است كه قرآن كریم یك حقیقت فطری است؛ بنابراین لفظ قرآن هم از جذابیت لازم برخوردار و هدایتگر است؛ اما توجه بیشتر از حد و صرف به این ویژگی، به تدریج از قرآن در ذهن مخاطب یك تصویر ثابت میسازد.
با آنكه امام راحل(ره) فرمودند «تربیت باید قرآنی باشد و بچههای ما باید تربیت قرآنی بشوند»، اما رویكرد مدرسه تا دانشگاه به جای«تربیت محوری»، اسیر در دام «تعلیم محوری» است و فعالیتهای قرآنق نیز اسیر در چنگال «تدریس محوری»؛ برای تحقق نظر امام راحل(ره) باید ابتدا «رویكرد تربیت محوری» جایگزین «رویكرد تعلیم محوری در مدرسه و دانشگاه» و «رویكرد تدریس محوری در فعالیتهای قرآنی كشور» شود.
هر چند علیرغم طراحق، تدوین و تصویب و ابلاغ اهداف كلی و تفصیلی آموزش عمومی قرآن كریم، به جای تمركز بر «آموزش عمومی» همواره شاهد اصرار بر اجرای «طرحهای صرفاً تبلیغی و ترویجی» در اعم اغلب بخشها و به ویژه در نظام آموزش رسمی هستیم؛ البته سیطره این نگاه به دلیل حاكمیت «تفكر نخبه گزینی» و هدف «قهرمان پروری» باز میگردد.
از سوی دیگر برای تحول در آموزش عمومی قرآن كریم به منظور تربیت ۱۰ میلیون حافظ قرآن مد نظر مقام معظم رهبری راهی به جز «هجرت از صورت به سیرت» در آموزش عمومی قرآن به ذهن نمیرسد. لازمه این هجرت، «تدبر محوری» است. یعنی «شروع از تدبر در قرآن كریم یك ضرورت امكان پذیر است.» چرا كه در تدبر محوری است كه قرآن كریم به جای حاشیه در متن آموزش عمومی و تربیت قرآنی قرار میگیرد.
با دقت در فرایند تشرف اغلب تازه مسلمانان، جایگاه اثرگذاری سیرت قرآن (تدبر و تفكر در آیات) بر صورت آیات (قرائت و حفظ و تجوید و ...) كاملاً نمایان و غیرقابل انكار است. البته این ایده، نیازمند توجه جدی به چند اصل مهم زیر است:
1- تولید نظریه و الگوی مطلوب در آموزش عمومی قرآن كریم
2- سطح بندی آیات قرآن كریم بر اساس اهداف كلی و تفصیلی آموزش عمومی قرآن و تصویب و ابلاغ آن
3- تمركز بر آموزش عمومی به جای فعالیتهای صرفا تبلیغی و ترویجی
4- تمركز بر اولین و مهمترین عامل تحقق اعداف آموزش عموی قرآن یعنی «تربیت مربی حرفهای»
«تدبر» تعاملی است بین انسان و قرآن كه در جهت تحول انسان در ابعاد گوناگون شناختی، گرایشی و گزینشی صورت میگیرد. تدبر از یك سو یك مهارت است و از سوی دیگر از سنخ فهم است. از جمع این دو به عبارت «عملیات فهم عمیق» میرسیم. از این منظر، تدبر مرتبهای بین فهم و تفسیر قرآن است. هدف از تدبر، «به روز رسانی آیه» است. یعنی «فهم روشمند تدبیر حضرت حق از آیه»
همچنین تدبر، «ادب حضور در محضر قرآن كریم» نیز هست. به این معنا كه هر چه ارتباط معنایی و مفهومی با قرآن كریم بیشتر میشود. متربی خود را به قرآن و خداوند نزدیكتر احساس میکند. این موضوع، وجه مشترك بین تدبر و انس با قرآن كریم هم به شمار میرود.
و نیز تدبر با هدف كشف و «اثبات حقانیت قرآن كریم» آمده است. در آیه 82 سوره نساء ضمن اشاره به حقانیت قرآن، «تعریف و روش تدبر» نیز ارائه شده است «اَفَلا یَتَدَبَّرونَ القُرآنَ ، وَ لَو كَانَ مِنْ عِندِ غَیرِ اللهِ لَوَجَدوا فیهِ اختِلافًا كَثیرًا» آیا در قرآن نمیاندیشند؛ اگر از جانب غیرخدا بود قطعاً در آن اختلاف بسیاری میافتند. در این آیه خداوند «تحدی» كرده و از كافران و منافقان خواسته تا آیات قرآن را دقیق بررسی كنند و تناقضات آن را استخراج و اعلام كنند. روش تدبر هم در داخل آیه آمده است. تدبر یعنی «فهم تعاقب» (فهم پیدرپی)
خلاصه آن كه هدف از تدبر، «تقویت و تثبیت مهارت تدبر در آیات قرآن به هنگام استماع و قرائت قرآن كریم» است.
از دلایل مهجوریت تدبر در جامعه آن است كه از «فهم قرآن» (که چند سالی است شروع شده) تا «تدبر»، «تأمل»، «تفسیر» و «استنطاق از قرآن»، محصور در باور غلط حاکمی است که به بهانه «پرهیز از تفسیر به رای» عمدتاً به مرحله عمل نمیرسد و به عنوان یك آرمان، در حوزه نظری متوقف میشود و یا در همان مراتب اولیه باقی میماند. متأسفانه در زمینه مهجوریت تدبر، دوست و دشمن با هم به یك شكل عمل كرده و آن را از حیز انتفاع خارج كردهاند.
فعالیتهای قرآنی موجود هم به جهات مختلف در ادای حق این بخش ناتوان بوده و با ضعفهای اساسی چه در مبانی و چه در مبادی رو به رو است. انتظار این است كه موضوع تدبر در جایگاه واقعی خود قرار گیرد. چرا كه تدبر زیر ساخت آموزش عمومی قرآن كریم در كشور است و بی آن، رفع مهجوریت از قرآن و همچنین توسعه آموزش عمومی قرآن از جمله تربیت ۱۰ میلیون حافظ قرآن كریم تقریباً ناممكن خواهد بود.
اولین مطلب این است كه «آیا تدبر در قرآن، برای آموزش عمومی قرآن كریم كشور، مسئله هست؟» اگر پاسخ مثبت باشد، باید دید «تدبر در آموزش عمومی قرآن کریم از چه جهاتی مسئله است؟» چرا كه از یك سو «انس با قرآن کریم یعنی ارتباط معنادار، پایدار و عاطفی با قرآن كریم، حق همه مردم است» و موضوع آن، یكی از اهداف نه گانه آموزش عمومی قرآن كشور است و از سوی دیگر «انس با قرآن، رویكرد حاكم بر اهداف آموزش عمومی قرآن كشور است.»
تحقق هدف «انس با قرآن» در حوزه عمومی، از مسیر تدبر در قرآن کریم امکان پذیر خواهد بود. چرا که نقطه عطف در هر برنامهریزی درسی و آموزشی، نیازسنجی، رعایت اولویتبندی نیازهای مخاطب و معنادار بودن یادگیری است.
در همین رابطه، چند اصل باید رعایت شود:
1- جدایی آموزش عمومی قرآن کریم از آموزشهای تخصصی، دارای این پیام واضح است كه طبق اهداف آموزش عمومی قرآن:
اولاً - هر یك از اهداف ۹ گانه باید در دو بخش عمومی و اختصاصی طبقهبندی و سطحبندی شود. یعنی حفظ عمومی، قرائت عمومی، تدبر عمومی و ...
ثانیاً - رابطه هر یك از این اهداف، با كلیت اهداف آموزش عموم قرآن، رابطه عموم و خصوص مطلق است و نباید به صورت كاملا مستقل به آنها پرداخته شود. بلكه فقط میتوان بر روی برخی تاكید بیشترس كرد.
2- «هجرت از صورت به سیرت» در آموزش عمومی قرآن کریم در کشور مبتنی بر تدبر، امکانپذیر است. لذا در نوع طراحی آموزشی، ضروری است به جای برنامهریزی درسی خطی یا ترتیبی (مثل حفظ ترتیبی و قرائت ترتیبی)، از برنامهریزی درسی مارپیچی (حلزونی) استفاده كرد، تا ضمن حفظ ارتباط بین جملات، قطعات و سورهها و حفظ تدریج آیات، زمینه ارتباط با معنا و مضامین و گسترش تدریجی آنها فراهم شود.
3- تلقی صحیح و روشن و روشمند از مفهوم تدبر و انس با قرآن ارائه شود. به عنوان مثال، تدبر یعنی توجه به پیامدها و عواقب آیه؛ یعنی فایده و استفاده از قرآن در زندگی؛ یعنی فرمایش امیرالمومنین در خطبه 176 نهجالبلاغه «ما جالَسَ هذَا القُرآن اَحَدٌ الِّا قامَ عَنهُ بِزِیادَةٍ اَو نُقصانٍ؛ زِیادَةٍ فی هُدًی اَو نُقصانٍ مِن عَمًی» همچنین برای انس با قرآن، تا 40 مرحله یاد شده است. مراحل و مراتب باید متناسب با سطوح مشخص شود.
4- کجفهمیهای رایج، نباید در رویكرد تدبر محوری حاكمیت داشته باشد؛ یعنی باید وضعیت موجود، دقیقاً آسیبشناسی شود. به عنوان مثال، تدبر یک مهارت و متدولوژی است؛ نه یک ایدئولوژی كه عدهای به دیگران در قرآن تدبر كنند و نتیجه آن را به عموم مخاطبان القاء كنند. و یا مهمترین کج فهمی یعنی نگاه ابزاری به قرآن كریم نباید بر تدبر در قرآن حاكم شود.
به دلیل ترس از «تفسیر به رای» همواره جلوی درك معنا، تفكر و تدبر در قرآن گرفته شده است و متاسفانه این شیوه از برخورد به نام مكتب شیعه نیز معرفی میشود.
5- مرز بین تدبر و تفسیر، یك خط باریك است. ابتدا باید این مرز مشخص شود تا مرز بین تدبر و «تفسیر به رأی» هم مشخص شود. از علل مهجوریت قرآن در جامعه ابهام در همین بخش است.
5- قرآن كریم در اغلب موارد مقاصد خود را در قالب «مصداق» بیان میكند تا مفهوم؛ و از آنجا كه تدبر در قرآن با بیان مصادیق از سوی مخاطبان شروع میشود و نیز پیامبران الهی هم طریق بیان مصادیق، دستورات الهی را وارد سبك زندگی مردم میکردند، لذا آغاز آموزش عمومی قرآن از تدبر و بیان لایههای مصداقی آیات متناسب با شرایط و حوادث (نیاز و درك و علاقه مخاطب) یك ضرورت است.
این ویژگی از جذابیتهای بالایی برای عموم برخوردار است چرا كه شروع از تدبر، شهد شیرین هدایت را بر جانها مینشاند و محبت مخاطب به قرآن را در پیدارد. این محبت به قرآن، وجه صوری قرآن یعنی حفظ و قرائت و ... را تسهیل میبخشد. چرا كه قرآن یك حقیقت رنده و با شكوه است.
7- شرایط فرهنگی جامعه امروز به گونهای است كه بیش از همیشه به تمسك و تبعیت از قرآن نیاز دارد. پیامبر اكرم(ص)فرمودند«وَ اِذَا التَبَسَت عَلَیكُمُ الفِتَنِ، كَقِطَعِ اللَّیلِ المُظلِم، فَعَلَیكُم بِالقُرآنِ» (اصول کافی ج2ص459) هنگامی که فتنهها، همچون پارههای شب تاریک، شما را در خود پیچید، برشماست که به قرآن تمسک جویید. سوال اینجاست كه اگر امروز ما نمیتوانیم با كمك قرآن كریم از گرفتاریهای جامعه اسلامی رهایی یابیم، اشكال كجاست؟ اسلام به كیش خود ندارد عیبی، هر عیب كه هست از مسلمانی ماست.
تدبر در آموزش عمومی قرآن کریم اجمالاً از جهات زیر مسئله است:
الف - تدبر در قرآن، امری «سهل ممتنع» است، چرا كه:
1- تدبر در قرآن، از یك سو دستور صریح قرآن است و قدمت 1400 ساله دارد؛ از سوی دیگر، این بخش، هنور ناشناخته است و نیازمند تعریف و تنظیم ساز و کارهای مشخصی است.
2- تدبر در قرآن، از یك سو «امری بدیهی» است كه در ظاهر از طریق تفكر و تعقل و نیز انتقال تجربیات صورت میگیرد؛ از سوی دیگر، تدبر در قرآن «نیازمند تبیین» است؛ حتی امكان تبدیل آن به یك رشته علمی در دانشگاه و حوزه وجود دارد.
3- شروع تدبر در قرآن، از یك سو «آسان» است، اما در ادامه «دشوار و پیچیده» شده است و نیازمند بازتعریف و بازنگری و تدارك شرایط و امكانات لازم برای پاسخگویی به مطالبات در این بخش است.
ب – تدبر در قرآن، از مناظر گوناگون از جمله منظر اجتماعی نیازمند «تحلیل مفهوم» است؛ چرا كه پاسخ این سوال هنوز روشن نیست كه «تدبر در قرآن باعث انس با قرآن كریم میشود و یا انس با قرآن به تدبر در قرآن میانجامد؟»
ج – تدبر در قرآن در «تقابل سنّت و مدرنیته» عمدتاً به فهم نظری توجه دارد. از این رو باید به این سوالها پاسخ دهیم كه:
آیا قبلاً تدبر در قرآن، وجود داشته است؟ تدبر در قرآن در سیره و سنت چگونه بوده و چه ویژگیهایی داشته است؟ چه كسانی خود را محق تدبر در قرآن میدانستند؟ چرا اغلب حاكمان و حتی علمای دینی از تدبر میترسیدند و مانع عمومیسازی آن بودهاند؟ آیا فراهم شدن فرصتهای باز و رویارویی اندیشهها در عصر جدید، برای تحقق هدف تدبر در قرآن، یك فرصت است یا تهدید؟ ضرورت محوریت تدبر در آموزش عمومی قرآن تا چه حد است؟ آیا اصرار بر حفظ نگاه موجود به تدبر در آموزش قرآن معقول و قابل دفاع است؟ امروز به چه اصول و روشهایی در فرایند تدبر نیاز است؟ تدبر در قرآن ناظر بركدام دیدگاه فلسفی است؟ انسان حكمت متعالیه چه نسبتی با تدبر در قرآن كریم دارد؟
د – در كنار «بایدها»، باید به آسیبها و تهدیدهای این بخش یعنی «نبایدها» نیز اشاره كرد. طرح سوال «چه چیزی تدبر نیست؟» ما را به شناسایی و آسیبشناسی انواع شیوههای تدبر سوق میدهد، مانند:
1- تدبر تقلیدی، (تلقینی) كه اختلال در مبانی شناختی را به دنبال دارد.
2- تدبر اكراهآمیز، زمینه بروز اختلال در مبانی گرایشی را فراهم میكند.
3- تدبر تحمیلی، كه باعث اختلال در مبانی ارادی بادگیرنده میشود.
اغلب این نبایدها به تلقی متولیان امر تدبر بر میگردد كه به جای آموزش چگونگی كسب مهارت تدبر، به ارائه گزارش تدبر خود به دیگران اشتباه گرفتهاند و اغلب، تفش حلالمسائل را در تدبر به عهده دارند.
لازم به ذكر است این بیتوجهی به شناسایی دقیق وضعیت موجود، آسیبهای متعدد فرهنگی را به دنبال داشته است؛ از آن جمله استحاله واژه ارزشمندی چون «ثواب»، به استحاله فرهنگی – قرآنی در جامعه اسلامی منجر شده است. ختم قرآن بدون فهم در ماه مبارك رمضان (ماه نزول قرآن) از آن جمله است. این رویه هر سال تكرار و وخیمتر میشود.
هـ - عدم ارائه تعارف دقیق از اصطلاحات كلیدی این حوزه از یادگیری از قرآن و «عدم مرزبندی بین واژگانی چون تدبر، تفسیر، تفسیر به رای» و ... باعث بروز نگرانی از تفسیر به رای و در نتیجه مهجوریت روزافزون قرآن شده است. برای نمونه امام خمینی(ره) در كتاب آداب الصلوه، (صفحه 199) در باب مهجوریت قرآن در بلاد اسلامی میفرماید :«یكی دیگر از حجب كه مانع از استفاده از این صحیفه نورانیه است اعتقاد به آن است كه جز آنكه مفسرین نوشته یا فهمیدهاند كسی را حق استفاده از قرآن شریف نیست، و تفكر و تدبر در آیات شریفه را به تفسیر به رای كه ممنوع است، اشتباه کردهاند و به واسطه این رأی فاسد و عقیده باطل، قرآن شریف را از جمیع فنون استفاده عاری کرده و آن را به كلی مهجور کردهاند. در صورتی كه استفادات اخلاقی و ایمانی و عرفانی به هیچ وجه مربوط به تفسیر نیست تا تفسیر به رای باشد. مثلا اگر كسی از قول خدای تعالی «الحمد لله رب العالمین» كه حصر جمیع محامد و اختصاص تمامی آن است، به حق تعالی استفاده توحید افعالی كند و بگوید از آیه شریفه استفاده شود كه هر كمال و جمال و هر عزت و جلالی كه در عالم است و چشم احول و قلب محجوب به موجودات نسبت میدهد از حق تعالی است، و هیچ موجودی را از خود چیزی نیست و لذا محمدت و ثنا خاص به حق است و كسی را در آن شركت نیست . این چه مربوط به تفسیر است؟! تا اسمش تفسیر به رأی باشد یا نباشد ... الی غیر ذلك از اموری كه از لوازم كلام استفاده شود كه مربوط به تفسیر به هیچ وجه نیست.
آیا اگر غالب عمر خود را صرف در تجوید و جهات لغویه و بیانیه و بدیعیه آن كردیم، این كتاب شریف را از مهجوریت بیرون آوردیم؟ آیا اگر قرائات مختلفه و امثال آن را فرا گرفتیم، از ننگ هجران از قرآن خلاصی پیدا كردیم؟ آیا اگر وجوه اعجاز قرآن و فنون محسنات آن را تعلم كردیم، از شكایت رسول خدا(ص) مستخلص شدیم؟ هیهات! كه هیچ یك از این امور مورد نظر قرآن و منزل عظیمالشان آن نیست. قرآن كتاب الهی است و در آن شئون الهیات است؛ قرآن حبل متصل بین خالق و مخلوق است و به وسیله تعلیمات آن باید رابطه معنویه و ارتباط غیبی بین بندگان خدا و مربی آنها پیدا شود؛ از قرآن باید علوم الهیه و معارف لدنیه حاصل شود.»
الگوی مناسب و پیشنهادی برای «استقرار مفهوم تدبر در حوزه آموزش عمومی قرآن» نظریه «نهج القرآن» است كه شامل سه بخش زیر است.
1- «جمله کامل» (شامل 18 هزار جمله)
2- «قطعه کامل» (بیش از 100 قطعه مشهور و تربیتی)
3- «سورههای منتخب» (كاربردی و متناسب با نیاز مخاطب)
اجمالاً طبق این نظریه، ارتباط مهارتهای قرآنی با آیات قرآن، برعكس شده و با محوریت تدبر ابتدا آیات قرآن كریم بر اساس اعداف تفصیلی قرآن كریم طبق ملاكهای مشخص، سطحبندی و طبقهبندی میشود.
در این نظریه، از یك سو «اولین ضرورت برای تدبر در قرآن کریم، شناخت جمله است.» چرا كه «جمله، كوچكترین واحد تربیت و یادگیری قرآن است.» و از سوی دیگر «جمله محوری در آموزش عمومی قرآن به بینیازی تدریجی از ترجمه بسیاری از آیات قرآن کریم منجر میشود.» همین دو ویژگی میتواند دلایل مهمی برای توجه به این نظریه به عنوان سنگ بنای تحول بنیادین در آموزش عمومی قرآن کریم در کشور باشد.
انتخاب محتوای هر یک از موضوعات سه گانه، بر اساس سه مؤلفه برنامهریزی درسی و آموزشی صورت میگیرد:
۱- نیاز مخاطب
۲- توان مخاطب
۳- ذائقه مخاطب
در این نظریه، فلسفه وجودی آموزش عمومی قرآن کریم شامل چیستی، چرایی و چگونگی گزینش هریک از چهار رکن اصلی یک برنامه درسی (هدف، محتوا، روش و ارزشیابی) و نقشه سفر یادگیری هر مرحله مشخص شده است. بر این اساس در این رویکرد، محتوا یعنی «آیات قرآن كریم بر اساس اهداف تفصیلی آموزش عمومی قران كریم سطحبندی شدهاند.»
برنامهریزی آموزشی و درسی در هر یک از محورهای مهارتهای قرآنی (اعم از روخوانی، روانخوانی، قرائت، حفظ و ...) بر اساس «محتواهای تربیتی منتخب» صورت میگیرد؛ به طوری که «بین تارها (مهارتها) و پودها (مباحث تربیتی) رابطه طولی و عرضی معناداری وجود دارد.»
در این نظریه، آموزش مهارت، بدون گزینش محتوای تربیتی متناسب با مخاطب، منظور نیست. چرا كه در این رویکرد:
1- آموزش عمومی قرآن كریم كاملاً موضوعیت داشته و به آن صرفاً به عنوان مقدمه و ابزار آموزشهای تخصصی پرداخته نمیشود. لذا آموزش عمومی قرآن، به معنای واقعی و در عمل از حوزه آموزشهای تخصصی تفکیک میشود. به عنوان مثال حفظ عمومی در مقابل حفظ تخصصی (حفظ ترتیبی/ حفظ جزء/ حفظ سوره/ حفظ آیه)؛ قرائت عمومی در مقابل قرائت مجود و مرتل و حرفهای، تدبر عمومی در مقابل تفسیر و ... مطرح میشود.
2- اهداف كلی و تفصیلی ۹ گانه آموزش عمومی قرآن کریم به عنوان «محور تربیت قرآنی» نه در طول هم، بلکه «در عرض یكدیگر» هستند. (جامعیت آموزش) نوع ارتباط هریك از اهداف ۹ گانه با آموزش عمومی قرآن، از نوع رابطه عموم و خصوص مطلق است. در نتیجه برای برجسته كردن یك هدف باید به شبكه ارتباطی آن با سایر اهداف توجه لازم صورت پذیرد.
3- سطحبندی جملات، قطعات و سورههای منتخب قرآن كریم بر اساس جامعیت اهداف آموزش عمومی قرآن سطحبندی میشود.
برای رفع مهجوریت از تدبر در قرآن، راه درازی در پیش است. این راه با مجاهدت و اتخاذ راهبردها و اقدام های متعددی امكان پذیر است. اما در مجموع چند پیشنهاد تقدیم میشود.
1- نوع نگاه به مسئله تدبر نیازمند بازنگری جدی است. سطح مباحث این حوزه در حد یك فعالیت مانند سایر فعالیتهای قرآنی حق مطلب را ادا نمیكند. لذا باید برای این كار، یك كرسی نظریه پردازی و ایدهپردازی تشكیل شود. به ویژه در حوزه آموزش عمومی قرآن این یك «ضرورت فوری» است.
2- آیات قرآن كریم باید بر اساس اهداف تفصیلی آموزش عمومی قرآن، سطحبندی شود و پس از تصویب در مراجع ذیربط چون شورای توسعه فرهنگ قرآنی به سایر بخشها رسماً ابلاغ شود.
3- مجموعههای متعدد فعالیتهای قرآنی با تشریك میاعی و توجه ویژه به وحدت اندیشه و انسجام عمل به تقسیم کار در این زمینه مبادرت ورزند. در این زمینه باید از سطحینگری، انحراف و اسراف و موازیكاری جداً پرهیز شود.
4- اولین و مهمترین محور موفقیت «تربیت معلمان حرفهای» در این بخش است كه لازمه گسترش طرح باید با محوریت معلمان توانمند و واجد شرایط تخصصی لازم صورت گیرد.
5- دومین محور موفقیت راهبری، نظارت و هدایت مستمر است كه بدون آن یقیناً فرصتها به تدریج به تهدید تبدیل و انگیزهها كاهش مییابد.
6- چرخش از برنامه درسی خطی (آموزشهای ترتیبی حفظ و قرائت) به برنامه درسی مارپیچی و حلزونی یک ضرورت دیگر در آموزش عمومی قرآن با محوریت تدبر در قرآن كریم است.
در این زمینه دست برداشتن از تابوهای غلط و کج فهمیهای چند دهه اخیر مانند توانایی روخوانی و روانخوانی کل قرآن برای عموم مردم، حفظ ترتیبی برای عموم و ... که به دلیل عدم امکان و ضرورت، یک هدف پوچ به حساب میآید، یک فرض است.
در این رویکرد (نظریه نهجالقرآن) روخوانی و روانخوانی مقدمه یادگیری قرآن کریم نیست، بلکه جزئی از سطوح عمومی آموزش قرآن است که باید معنادار و متناسب با نیاز، توان و ذائقه مخاطب عام باشد. لذا تدبر در كلیه مراحل روخوانی و روانخوانی محوریت دارد.
تذكر این مطلب نیز لازم است كه برون رفت از سیطره فرهنگ موجود فعالیتهای قرآنی که متاسفانه با نام «تفکر شیعی» و «انقلابی» گره خورده، کار دشواری است؛ لذا نیازمند مجاهدت جامعه قرآنی در این زمینه است. انجام پژوهشهای كاربردی و نوآیند و برگزاری نشستها و كارگاههای علمی و تولید نمونههای موفق و ارائه الگوهای عملی از لوازم چرخش در حوزه آموزش عمومی قرآن كریم است.