امتداد اجتماعی مهمترین ویژگی اندیشه سیاسی آیت‌الله مصباح بود
کد خبر: 3947695
تاریخ انتشار : ۱۸ بهمن ۱۳۹۹ - ۰۹:۱۷
حجت‌الاسلام رهدار:

امتداد اجتماعی مهمترین ویژگی اندیشه سیاسی آیت‌الله مصباح بود

رئیس مؤسسه فتوح اندیشه ضمن تبیین مختصات فلسفه اندیشه سیاسی آیت‌الله مصباح گفت: مخالفان به نظریات سیاسی آیت‌الله مصباح حساس بودند، زیرا اندیشه وی امتداد اجتماعی پیدا کرد و در سطح فلسفه باقی نماند.

ارسال مصاحبه/ امتداد اجتماعی مهمترین ویژگی اندیشه سیاسی آیت‌الله مصباح بودحجت‌الاسلام والمسلمین احمد رهدار، عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، در گفت‌وگو با ایکنا، با اشاره به فلسفه اندیشه سیاسی آیت‌الله مصباح، گفت: ایشان از نظر علمی ذوابعاد بودند و جان‌مایه‌های معرفتی خود را از قرآن دریافت کردند، زیرا سال‌ها شاگرد علامه طباطبایی بودند و یک دوره آموزشی معارف قرآن را نوشتند که جزء مباحث پایه‌ای و بنیادی مؤسسه است. تمام شاگردان ایشان در مؤسسه ابتدا این دوره ده جلدی معارف قرآن را می‌خواندند و بعد وارد رشته‌های تخصصی می‌شدند.


بیشتر بخوانید؛


وی افزود: آیت‌الله مصباح در حوزه‌های اخلاقی، سیاسی، فلسفی، فقهی و حقوقی دارای مبنا یعنی صاحب دیدگاه خاصی بودند؛ مثلاً در فلسفه اخلاق در قم معاصر. آیت‌الله فیاضی از جمله شاگردان برجسته آیت‌الله مصباح هستند که اشکالاتی را درباره فلسفه صدرا بیان کرده‌اند و اندیشه‌شان برگرفته از فلسفه آیت‌الله مصباح است. در حوزه علوم قرآنی هم نوآوری ویژه‌ای داشتند؛ البته در عرض مکتب فکری علامه طباطبایی، مکتبی خلق نکردند، ولی آرای بدیع قرآنی و فوق‌العاده‌ای را ارائه کردند

رئیس مؤسسه فتوح اندیشه اظهار کرد: یکی از عرصه‌هایی هم که در آن ورود کرده و صاحب مکتب بودند، فلسفه سیاست بود که بنده مقداری به تبیین آن می‌پردازم. آیت‌الله مصباح به جای شرح نظر امام(ره) در حوزه اندیشه سیاسی آن را بسط دادند؛ یعنی حرف‌هایی متفاوت از سخنان امام، ولی در افق فکری ایشان ارائه کردند و نظریه مقبولیت و مشروعیت را مطرح کردند که نوآوری در بحث مشروعیت نظام بود.

بسط اندیشه سیاسی امام و رهبری

رهدار با بیان اینکه در حقیقت کار آیت‌الله مصباح یزدی فارغ از قبول یا رد اندیشه، بسط دیدگاه‌های امام(ره) در عرصه سیاست و فلسفه سیاسی بود، تصریح کرد: ایشان در مسئله حکومت اسلامی، که به جای جمهوری اسلامی مطرح کردند، قرائت و تقریر خاصی از جایگاه مردم در نظام اسلامی ارائه کردند که نباید بیرون از افق فکری امام تلقی شود. اهمیت فلسفه سیاسی آقای مصباح در این است که صرفاً در این محدوده باقی نماند، بلکه منطق سیاسی‌اش با مبانی او در فلسفه و اخلاق تحکیم یافت و به عنوان فیلسوفی مشهور شد که دستگاه فکری وی اتقان و انسجام نظری ویژه‌ای دارد.

وی افزود: حتی مخالفان فکری آقای مصباح بارها نظم فکری ایشان را تحسین کرده‌اند، چون می‌توان آن را به هگل تشبیه کرد و نباید حرف اول او را پذیریم و اگر پذیرفتیم تا انتهای بحث نمی‌توان آن را زیر سؤال برد و باید قبول کنیم، زیرا مابقی مباحث متفرع بر سنگ بنای اولیه است؛ آقای مصباح قطعاً در داشتن دستگاه نظری متقن بی‌نظیر است.

عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) با تأکید بر اینکه فلسفه سیاسی وی با مبانی اخلاقی، قرآنی، عرفانی وی منطبق است، افزود: مورد دیگر این است که ایشان فلسفه سیاسی خود را بر مسائل سیاسی روز منطبق کرد، یعنی فلسفه خود را به گونه‌ای تقریر کرد که ناظر به حل مسائل زمانه بود و به همین دلیل بیشتر در معرض مخالفت‌ها قرار گرفت. اگر ایشان صرفاً در بحث نظری باقی می‌ماند و وارد ساحت عملی نمی‌شد، مخالفت‌ها را به دنبال نداشت.

وی تصریح کرد: مخالفان روی نظریات سیاسی ایشان حساس بودند، زیرا امتداد اجتماعی پیدا کرد و در سطح فلسفه باقی نماند و دستگاه فکری آقای مصباح علاوه بر جان‌مایه‌های نظری، به حوزه کارآمدی نزدیک شد و مفهوم مشروعیت را تا کارآمدی پیش برد که هم مایه نشاط موافقان دستگاه فکری ایشان و هم بهانه‌ای برای مخالفت مخالفان شد؛ لذا ایشان هم در جبهه موافقان و هم مخالفان افراد جدی و پیگیر خلق کرده است.

رهدار با بیان اینکه نظر امام و مقام معظم رهبری در مورد مردم و نقش آنان در مشروعیت نظام اسلامی تقریباً با نگاه همه فقها متفاوت است، اظهار کرد: کرسی امامت و زعامت جامعه در منصب ولایت فقیه، شأن و نقش او در ایجاد فهم تفاوت دارد و چه بسا فقهای دیگر هم در این منصب بنشینند و انظار آنها تفاوتی جدی داشته باشد. نگاه آیت‌الله مصباح یزدی و حتی آیت‌الله جوادی آملی در خصوص مردم و نقش آنان نگاه فقیه نظریه‌پرداز بیرون از اقتضائات کرسی زعامت و جایگاه ولایت فقیه است.

نقش مردم در منظومه فکری آیت‌الله مصباح

وی افزود: در دستگاه فکری آیت‌الله مصباح و آیت‌الله جوادی آملی، مردم نقش ریاضی‌وار نه اجتماعی دارند. نقش‌های اجتماعی، انضمامی و تشکیکی هستند؛ این دو بزرگوار معتقدند که نقش مردم، مقبولیت‌بخشی نه مشروعیت‌بخشی است؛ گویی خطی میان مقبولیت و مشروعیت کشیده شده و قسیم هم هستند و چون قسیم یکدیگرند، اشتراکی جز مقسم مشترک ندارند، ولی در نگاه امام و رهبری، مردم به دلیل جایگاه اجتماعی و انضمامی به نحو تشکیکی مشروعیت حاکم را هم تعیین می‌کنند.

رهدار در تبیین بیشتر این تفاوت دیدگاه بیان کرد: بنده مثالی را جعل کرده و درباره آن توضیح داده‌ام که مردم گویی در مشروعیت حاکم سهم دارند، ولی نقش محوری ندارند، بلکه تابع هستند؛ مثل آهن و آهن‌ربا. آهن‌ربا به خاطر میدان مغناطیسی، خاصیت جذب دارد. حاکم و امام جامعه مانند آهن‌ربا و مردم مانند آهن هستند که به آن می‌چسبند و وقتی مردم تولی به ولایت ولی می‌دهند دو اتفاق رخ می‌دهد؛ اول اینکه مردم از جنس ولی می‌شوند که روایات متعدد مؤید این مطلب است.

وی گفت: اتفاق دیگر این است که با اتصال مردم به ولایت، ولی از طریق تولی امت، توسعه و بسط وجودی پیدا می‌کند و مردمی که این نقش را دارند نمی‌توان گفت که فقط نقش ریاضی‌وار و مقبولیت‌بخشی دارند. نگاه امام(ره) و حضرت آقا بیش از مقبولیت است. با این همه وجود دوگانه مقبولیت و مشروعیت نوعی مشروعیت نظری و ریاضی را برای الگوی سیاسی امام تعریف می‌کند که در افق اندیشه امام است و هیچ کسی تلقی نمی‌کند که اندیشه این دو بزرگوار با اندیشه امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری در تضاد و مخالفت است. در ساحت اندیشه‌ورزی کسی نگفته است که آیت‌الله مصباح و آیت‌الله جوادی آملی در عرض و در ضدیت با اندیشه امام نظریه‌پردازی کرده‌اند، بلکه تقریرهای متفاوتی از رابطه مشروعیت و مقبولیت دارند.

انتهای پیام
مطالب مرتبط
captcha