خداوند هر کس را به قدر وسعش تکلیف می‌کند
کد خبر: 4149840
تاریخ انتشار : ۱۳ تير ۱۴۰۲ - ۱۲:۳۵
در صحبت قرآن/ 169

خداوند هر کس را به قدر وسعش تکلیف می‌کند

تکلیف‌ها نباید بیش از طاقت و یا حتی نزدیک به طاقت باشد بلکه باید به وسعت و راحت و اسانی نزدیک‌تر باشد و این فرمان در حقیقت بیشتر دستور العملی است که آدمیان باید در همه اشکال روابط انسانی به کار گیرند.

۳۶۵ روز در صحبت قرآن نوشته استاد حسین محی‌الدین الهی قمشه‌ای، کتاب چهارم از مجموعه کتاب‌های جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین منتشر شده است.

کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.

این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.

گروه اندیشه ایکنا به منظور بهره‌مندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعه‌‎هایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. یکصد و شصت و نهمین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «خداوند هر کس را به قدر وسعش تکلیف می‌کند» تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.

 

لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ (بقره 286) 

خداوند هرگز کسی را بیش از توانایی و ظرفیتش تکلیفی نخواهد کرد هر نفسی هر آنچه از خوبی کسب کند برای اوست و هر آنچه از بدی مرتکب شود نیز بارش بر دوش او خواهد بود.

این سخن مهمترین خط مشی و سیاست کلی رفتارهای الهی با آدمیان است و آن این است که خداوند هیچگاه بر دوش کسی بار تعهدی نمی‌نهد الا آنکه آن بار را او به آسانی می‌تواند بر دوش کشد و یک دستور کلی از این آیه برمی‌آید و آن این است که تکلیف‌ها نباید بیش از طاقت و یا حتی نزدیک به طاقت باشد بلکه باید به وسعت و راحت و اسانی نزدیک‌تر باشد و این فرمان در حقیقت بیشتر دستور العملی است که آدمیان باید در همه اشکال روابط انسانی به کار گیرند هیچ معلمی نباید آنقدر تکلیف برای محصل فراهم کند که او را به سختی و رنج افکند و همچنین کتابی که برای دانش آموز دبستانی و دبیرستانی تدوین می‌شود باید به قدر وسع او باشد و بتواند به کمک به توضیحات معلم آن را به آسانی دریابد و کارفرما نباید بر دوش کارگران باری نهد که در وسع و راحت ایشان نباشد، هیچ کارگری نباید وقتی به خانه بازمی‌گردد احساس کند که همه ذخیره نیرو و انرژی خود را تمام کرده است بلکه باید اصل بر وسعت و آسانی و لذت قرار گیرد و هنگامی که خداوند می‌فرماید ما هیچ نفسی را مکلف به کاری نمی‌کنیم که از دایره وسع او بیرون باشد یعنی شما ای بندگان، نیز چنین نکنید و مردمان را به سختی نیفکنید. امروز در دنیا کارها به قدری سنگین شده است که به یک مسابقه ارابه رانی بیشتر شبیه است تا سواری و لذت بردن و چه بسیار انسان‌ها که در زیر چرخ‌های آن مسابقات خرد و شکسته می‌شوند و هیچ کس از حال آنان باخبر نمی‌گردد. این فرمان الهی باید در همه سازمان‌های مربوط به کار، یک درس کلی و فراگیر باشد، از آن باربر که در فرودگاه جامه‌دانی را جابه جا می‌کند تا آن پرستار که در بیمارستان به خدمت بیماران مشغول است، همه باید احساس راحتی کنند و چنان باشند که بتواند علاوه بر انجام کار، کار را با روحیه خوب و با شادی و آسوده خیالی به پایان برند و امروز در دنیا یکی از بی‌عدالتی‌های بزرگ تحمیل کارها بیش از حد طاقت است.

بعضی مفسران وسع را به معنی طاقت گرفته‌اند و این معنی هم با کاربرد لغت در زبان عربی و هم با روح قرآن که فرمود: «ما برای شما اراده اسانی کردیم و اراده سختی نکردیم بقره 185 سازگار نیست و باید یکی از نشان‌های جامعه اسلامی همین باشد که در این جامعه کارها به قدر وسع و گشایش است نه در حد طاقت و کمال تحمل و بدین سان آن کس که کار می‌کند علاوه بر سلامت جسم از سلامت روح و سرخوشی و رهایی از فشارهای عصبی برخوردار خواهد بود. نباید اجازه داد(جز در موارد استثنا و ضرورت) که فردی دو نوبت هشت ساعته کار کند. اشک از چشمان هر انسان لطیف طبعی جاری می‌شود هنگامی که می‌شنود احوال آن راننده را که می‌گوید: من صبح‌ها وقتی از خانه بیرن می‌روم همسر و فرزندانم در خوابند و شب وقتی به خانه می‌رسم باز همه خفته‌اند. این ظلم محض است که انسانی به ضرورت کار و امرار معاش بدین گونه از موهبت‌های زندگی محروم باشد. خداوند چنین نخواسته است و هر انسانی که کمتر نشانی از شرافت نفس برایش مانده باشد نیز چنین ظلمی را روا نمی‌دارد. 

در بخش آخر آیه بر اصل کلی اختیار و مسئولیت تاکید شده است با این لطیفه که برای خوبیها که به نفع آدمی است کلمه« کسبت» را آورده و در مورد بدیها که بر زیان شخص است از کلمه «اکتسبت» بهره گرفته، زیرا کلمه اکتساب علاوه بر به دست آوردن، معنی تلاش و کوشش و تحمل سختی در به دست آوردن را نیز القا می‌کند و این معانی با کسب شر تناسب بیشتری دارد زیرا فطرت آدمی با خوبی و راستی و عدل و احسان هم آهنگ است و انجام بی‌عدالتی و بی‌انصافی و جور و تجاوز و تعدی پیوسته با مشکل روبروست.

 

انتهای پیام
مطالب مرتبط
captcha