تحقق «تربیت و سواد قرآنی» در پرتوی تمرکز بر «دانش عملی»
کد خبر: 4185586
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۱۳ آذر ۱۴۰۲ - ۰۹:۴۲

تحقق «تربیت و سواد قرآنی» در پرتوی تمرکز بر «دانش عملی»

کارشناس برنامه درسی قرآن دفتر تألیف کتب درسی با نگارش مقاله با عنوان «تحقق تربیت و سواد قرآنی در پرتوی تمرکز بر دانش عملی» به یکی از آسیب‌های جدی آموزش عمومی قرآن کریم اشاره کرده است.

تحقق «تربیت و سواد قرآنی» در پرتوی تمرکز بر «دانش عملی»به گزارش ایکنا، رضا نباتی، کارشناس برنامه درسی قرآن دفتر تألیف کتب درسی و از مؤلفان کتاب‌های درسی قرآن وزارت آموزش و پرورش مقاله‌ای با عنوان «تحقق تربیت و سواد قرآنی در پرتو تمرکز بر دانش عملی» را به رشته تحریر درآورده و در اختیار این خبرگزاری قرار داده است.

در این نوشته به یک خطای راهبردی در برنامه‌ریزی (طراحی، تدوین و تولید) و به تبع آن در تدریس قرآن اشاره شده است و آن این است که سواد قرآنی از جنس دانش عملی است اما در قالب دانش نظری تدریس می‌شود. یعنی تصور می‌شود اگر یک مهارت مانند روخوانی و روان‌خوانی و حتی تجوید (مثلا تلفظ حروف خاص عربی) را به قواعد نظری تبدیل کنیم و دانش آموزان این قواعد را بدانند می‌توانند به مهارت دست‌یابند. در حالی که روش کاملا معکوس است. تاکید بر تعاریف و قواعد در مراحل اولیه مانع کسب مهارت‌آموزی و به نوعی انحراف از مبدأ و مقصد است.

متن این مقاله در ذیل آمده است.

اشاره

«هفته قرآن و عترت» بهانه شد تا به یکی از آسیب‌های جدی آموزش عمومی قرآن کریم (هر چند به اجمال) اشاره‌ای شود؛ به امید اینکه برنامه‌ر‌یزان، مدرسان و معلمان قرآن به این «نکته مهم» عنایت داشته و در صورت لزوم با تغییر در شیوه‌های برنامه‌ریزی، تدریس و آموزش خود، آن را اصلاح، بهبود و ارتقا بخشند.

مقدمه

ضرب‌المثل «دو صد گفته چون نیم کردار نیست» و یا «پای استدلالیان چوبین بود، پای چوبین سخت بی‌تمکین بود» را زمانی می‌گوییم و یا می‌شنویم که معمولاً دانش نظری از دانش عملی فاصله زیادی گرفته و نسبت معناداری بین این دو دیده نمی‌شود.

این شکاف و افراط گاهی به تهدیدی علیه دانش عملی نیز تبدیل می‌شود. در این شرایط، تلاش‌های فراوان اغلب فراگیران به سرانجام مقبولی نمی‌انجامد و نهایتاً به سرکوبی تدریجی یادگیری بین عموم جامعه تبدیل می‌شود؛ مگر برای عده‌ای قلیل که دارای استعدادهای خاص و مناسب و انگیزه‌هایی بالا هستند.

از سوی دیگر دلخوش کردن جامعه بر معرفی تعداد قلیلی از افراد که به دلیل داشتن انگیزه و استعداد بالا از توانایی مقبولی برخوردارند، به عنوان «الگوی موفق و قابل تعمیم برای همه» نیز غیرواقع و در ضمن از آسیب‌های جدی در این عرصه است.

در تأیید و تکمیل این مطلب، خوب است بدانید که اغلب علاقه‌مندان به یادگیری در دروس مهارتی مانند علوم و فنون قرآنی، به دلیل کثرت مطالب نظری در کتاب‌ها و تأکید استادان به یادسپاری محتواهای نظری، از مقوله مهارت‌آموزی غافل و به تدریج دور می‌شوند و فراگیران نیز به دلیل عدم پرداختن عملی استاد به موضوعات، دچار ناتوانی و یا نقص در یادگیری و کاهش انگیزه می‌شوند. درحالی‌که شاید اگر تا این اندازه به موضوعات و محورهای نظری پرداخته نمی‌شد و زمان کلاس به جای تدریس مباحث نظری به راهنمایی فراگیران به کسب توانایی عملی مخاطب معطوف می‌گشت، نتایج مؤثرتر و‌ پیشرفت‌های محسوس‌تری حاصل می‌شد.

این شرایط در آموزش‌ها و فعالیت‌های قرآنی کاملاً مشهود و بلکه نگران‌کننده است تا آنجا که در اغلب مراتب، قاعده محوری در تدریس‌های قرآن جایگزین مهارت‌آموزی شده است.

بررسی‌ها روشن می‌سازد که نتیجه تبدیل فرصت کسب مهارت‌های عملی به بیان چارچوب‌های نظری تا چه اندازه می‌تواند به هدر رفتن منابع و سرمایه‌های مادی و معنوی بیانجامد و در پایان نیز نتیجه قابل قبولی در پی نداشته باشد.

در یک تعریف گفته شده «دانش نظری» آگاهی از چیزهایی است که شایسته دانستن هستند؛ درحالی‌که «دانش عملی» انجام اموری است که سزاوار به کار بستن‌ هستند.

با این مقدمه، هنگامی وضعیت آموزش‌های قرآنی را در جامعه مورد نقد و بررسی قرار می‌دهیم، به وضوح به «تبدیل دانش‌های عملی (مهارت‌های قرآنی) به مفاهیم و قواعد (دانش‌های نظری) و سپس تدریس دانش‌های نظری در کلاس‌های مدارس و دانشگاه‌ها در طی این چهار دهه دقت می‌کنیم، به یک خطای راهبردی پی می‌بریم که نه‌تنها در یادگیری قرآن، بلکه سایر حوزه‌های یادگیری مانند دروس آموزش زبان را هم شامل می‌شود.

شکاف آموزشی

از آسیب‌های جدی تبدیل مهارت‌های عملی به مفاهیم نظری و قواعد در حوزه آموزش عمومی قرآن کریم می‌توان به «انحراف از رویکرد تربیتی استقرایی به روش قیاسی» اشاره کرد. این خطای راهبردی، آسیب‌های فراوانی را در پی دارد که مهمترین آن کلی‌گویی و درنتیجه تشدید اضطراب در اغلب مخاطبان و تضعیف اعتمادبه‌نفس در فراگیران است.

به عنوان مثال با آموزش «قواعد خوشنویسی»، قطعاً توانایی خوشنویسی برای عموم افراد محقق نخواهد شد؛ مگر برای عده‌ای قلیل با استعدادهای خاص و یا پرواضح است که مهارت راه رفتن و دویدن به کودک را از طریق سخنرانی و یا تدریس در پای تخته و یا تولید «بسته تربیت و یادگیری» مانند اینفوگرافی، موشن گرافی، فیلم و ... نمی‌توان آموزش داد؛ اما با کمال شگفتی، درک همین مطلب ساده، در اغلب محیط‌های آموزشی و حتی دانشگاهی و علمی مورد توجه قرار نمی‌گیرد. شاید عامل این بی‌دقتی، مفروض و بدیهی دانستن این کج‌تابی فکری در بین آحاد جامعه باشد.

در چهار دهه اخیر، به ویژه در عرصه آموزش عمومی قرآن کریم، شاهد تبدیل شیوه‌های انتقال دانش‌های عملی در حوزه مهارت‌های قرآنی مانند توانایی صحیح خوانی و یا فصیح خوانی و نیز درک معنا و تدبر در قرآن از سوی استادان به دانش‌مفهومی و نظری در قالب آموزش مفاهیم، تعاریف و قواعد (قواعد روخوانی، قواعد روان‌خوانی، قواعد تجویدی و ... ) هستیم.

اغلب تدریس‌های معلمان با وجود سعی بسیار، نتیجه رضایت بخشی ارائه نمی‌کند. چرا که معلمان با فرافکنی شرایط و نتایج، دیگران را مقصر می‌دانند؛ درحالی‌که آسیب در همین‌جا است.

این خطای راهبردی را نه فقط در حوزه تربیت و یادگیری قرآن که در آموزش زبان‌های انگلیسی، عربی و حتی فارسی نیز شاهد بوده و هستیم.

توهم دانایی

نتیجه چنین تعلیم قرآنی با محوریت و رویکرد دانش نظری، نه‌تنها تکرار خطاهای چهار دهه‌ای در آموزش عمومی قرآن که ترویج جهل مرکب در جامعه است. یعنی نظام آموزش عمومی (مدرسه‌ای) و نظام آموزش عالی (دانشگاه) از ستاد تا صف و حتی دانش‌آموز و خانواده با وانمود کردن به بی‌اطلاعی از شرایط موجود، در توهم دانایی سیر می‌کنند. حاصل چنین نظام تعلیم و تربیتی بروز شکاف تربیتی و درنتیجه تلاش و کوشش «همه برای هیچ» است.

یک هدف در دو جهت

لطفاً به یکی از «موارد حاد» در حوزه آموزش و فعالیت‌های قرآنی توجه کنید. از گذشته تاکنون برای تحقق «هدف روان‌خوانی قرآن کریم» دو مسیر کاملاً متفاوت طی شده است که یکی موفق و دیگری از همان ابتدا ناموفق بوده است. اما هیچ‌گاه مواجهه دقیقی با تمایزها و تفاوت‌های این دو رویکرد و شیوه آموزشی صورت نگرفته است:

۱- تحقق روان‌خوانی قرآن در جلسات سنتی (مساجد)

۲- تحقق روان‌خوانی در کلاس‌های رایج (مدرسه و دانشگاه)

برای این دو مسیر بیش از ۵۰ تفاوت  در بیش از ۱۰ محور وجود دارد که یکی به مقصد می‌رسد و دیگری در اغلب موارد در ابتدای راه متوقف می‌شود.

به عنوان مثال به یک مورد از تفاوت‌ها در محور هدف‌گذاری اشاره می‌شود. وقتی موضوع توانایی «روان‌خوانی کل قرآن» در جلسات سنتی مطرح می‌شود، این هدف کاملاً واقعی و عینی و امکان‌پذیر است زیرا روال جلسات، قرائت کل قرآن و ختم پیوسته آن توسط تک‌تک فراگیران در جلسات منظم هفتگی و زیر نظر استاد است که معمولا در طول سال و سالیان ادامه دارد. روش حاکم بر این جلسات، ارزیابی تک‌تک فراگیران توسط استاد بر اساس تفاوت‌های فردی است.

اما همین هدف در کلاس‌های رایج مدرسه و دانشگاه، یک هدف آرمان‌گرایانه، غیرواقعی و غیرقابل تحقق همگانی و بلکه «پوچ» است. هدف پوچ، هدفی است که نه ضرورت دارد و نه امکان‌پذیر است. اگر بر فرض ضرورت آن را قبول کنیم، امکان آن هرگز فراهم نخواهد بود که در طول یک نیم سال و یا یک سال تحصیلی به افراد عادی که انگیزه و زمینه لازم را برای یادگیری ندارند، چنین مهارتی را آموزش داد.

اصرار بر تحقق چنین هدفی در کلاس‌های کوتاه‌مدت، قاعده محور با حضور افراد اغلب کم انگیزه با تفاوت‌های فردی بسیار، نامعقول و تلاش‌ها نیز در اغلب موارد، ناکارآمد است.

در واقع این هدف‌گذاری مناسب مدرسه و دانشگاه نیست و با آموزش فشرده قواعد تنها بر نادانسته‌ها و ناتوانی‌های بسیاری از افراد اضافه و بر اضطراب و یأس ایشان افزوده می‌شود.

بهترین و عاقلانه‌ترین کار این است که در هدف‌گذاری برای عموم افراد باید از روان‌خوانی کل قرآن صرف نظر کرد و بلکه روان‌خوانی و حتی حفظ عمومی قطعات منتخب را ملاک تعیین محتوا قرار داد.

این‌گونه ملاحظات برای ترویج حفظ عمومی قرآن کریم در جامعه هم یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر است که در صورت بی‌توجهی موضوع تربیت 10 میلیون حافظ قرآن را با مخاطره‌ای جدی و شکستی به مراتب ناخوشایندتر از ناتوانی روان‌خوانی کل قرآن توسط آحاد مردم روبه‌رو خواهد کرد.

نتیجه بحث

تحقق تربیت قرآنی و سواد قرآنی در پرتو تمرکز بر دانش عملی قابل تحقق است. این بدان معنی نیست که به دانش نظری و قواعد و مطالب دانشی و بینشی توجه نشود. بلکه تأکید می‌شود که دانش عملی محور قرار گیرد و در پرتو تمرکز بر مهارت‌آموزی، سایر ارکان و اجزا و عناصر به نسبت لازم افزوده شود.

در واقع اگر از بعد دانش عملی و روشی نیز به آیات قرآن کریم نیک بنگریم، رویکردها و شیوه‌های نوین و اثربخش متعدد و متنوعی در این زمینه ارائه شده است. به عنوان مثال در «سوره عصر» فرماید «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم/وَالْعَصْرِ ﴿١﴾ إِنَّ الإنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿٢﴾ إِلا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿٣﴾»

خسران یعنی از بین بردن سود و سرمایه. همانطور که می‌بینیم در قرآن کریم، عرصه پرداختن به عمل و کسب مهارت، محوری اساسی به شمار می‌رود. این موضوع در آموزش قرآن تا آنجا مهم است که در آیه پنج سوره جمعه تمرکز صرف بر دانش نظری و بی‌توجهی به دانش عملی را به چهارپایی تشبیه می‌کند « ... كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا» الاغی که با وجود حمل کتاب مقدس تورات (قرآن)، این کار برای او و جامعه هیچ گونه نفع دنیوی و اخروی ندارد.

ضمن تشکر از خوانندگان؛ امید است سروران و دوستان عزیز با ارائه نقد و پیشنهادهای ارزشمند خود این مطلب را اصلاح و تکمیل کنند».

انتهای پیام
مطالب مرتبط
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۲/۰۹/۱۴ - ۰۰:۰۳
0
0
این مشکل در آموزش زبان های انگلیسی و عربی کاملا دیده می شود.
captcha