۳۶۵ روز در صحبت قرآن نوشته استاد حسین محیالدین الهی قمشهای، کتاب چهارم از مجموعه کتابهای جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین منتشر شده است.
کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.
این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.
گروه اندیشه ایکنا به منظور بهرهمندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعههایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. صدمین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «در تسبیح رعد و فرشتگان از هیبت الهی» تقدیم مخاطبان گرامی میشود.
هُوَ الَّذِي يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَيُنْشِئُ السَّحَابَ الثِّقَالَ ﴿۱۲﴾
وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ وَيُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَنْ يَشَاءُ وَهُمْ يُجَادِلُونَ فِي اللَّهِ وَهُوَ شَدِيدُ الْمِحَالِ ﴿۱۳﴾ ( رعد 13-12)
اوست که برای بیم دادن از قهر و امید به رحمت خود برق را به شما مینماید و ابرهای سنگین را به هر جانب برمیانگیزد(12) و رعد و برق جمیع فرشتگان همه از هیبت و جلال خداوند به تسبیح او مشغولند و اوست که صاعقهها را بر سر هر قوم که بخواهد فرود میآورد در حالی که با یکدیگر در قدرت خدا به بحث و جدال مشغولند و خداوند را قدرت لایزال و نامتناهی بر جمله عالمیان است(13)
این جهان عالم اسباب است و هر حادثهای را علتی است که موجد آن است و باید در آن تحقیق کرد و آن را شناخت و از آن رابطه علیت در جهت پیشرفت علم و فناوری بهره جست. اما خداوند هستی که به تعبیر ارسطو علت اولی است میتواند همه کارها را به هر علت که رخ دهند به خود منسوب کند و این از دیدگاه علمی و فلسفی رواست. بدین نگاه است که خداوند در قرآن همه کارهای آفرینش را به خود منسوب میکند و میفرماید این خداست که به شما روزی میدهد، اوست که شب و روز را از پی هم میآورد، اوست که شما را چشم و گوش بخشیده است و اوست که برق آسمانی را در پیش چشم شما پدید میآورد تا هم اقتدار و هیبت او را در دل احساس کنید و هم برای شما مژدهای باشد و طمعی در باران رحمت او؛ و اوست که ابرهای سنگین باران زا را به هر جانب میفرستد و رعد نیز مانند برق او را تسبیح میگوید. این تسبیحها و ستایش را کسی درمییابد که به عظمت رعد و برق از دیدگاه محیط زیست اندکی آگاه باشد و نیز فرشتگان از هراس و هیبت او به تسبیح مشغولند یعنی هر دم شکوه و جلال او را میبینند و به تعبیر میلتون: کبریا و کبکبه درگاه او شاهانه است و هزاران فرشته به فرمان او پهنه خشکی و دریا را مینوردند و همچنین اوست که صاعقههای آتشزای بر هر قوم که خواهد میفرستد در حالی که آنها با یکدیگر در بحث و جدالند و در میان شک و انکار به سر میبرند، در حالی که قدرت لایزال و نامتناهی الهی بر همه کائنات حاکم است.
فشرده پیام در این گونه آیات است که علیالدوام رحمت و نعمت و برکت الهی از دست خداوند به سوی مردمان جاری میشود و علیالدوام میبینیم که آن نعمتها به دست خود مردمان به عذاب و محرومیت ایشان منتهی میگردد. بنابراین خیر از جانب اوست و شر از جانب بندگان است پس چه خوشتر که آدمیان چریان رحمت او را مانند رعد ستایش کنند و آن نعمتها را عزیز دارند و در مسیر خشنودی او به کار گیرند که این کار موجب دوام نعمت و افزایش آن میگردد.
یک دم بانگ تجات یک دم آواز مات
میزند آن خوش سفات بر من و بر وصف حال
تصلح میزاننا تحسن الحاننا
تذهب احزاننا انت «شدید المحال» (دیوان شمس)
سخن مولانا این است که آن پروردگار خوش صفات ترازوهای ما را اصلاح میکند و معیارهای اندازهگیری ما را با فرامین خویش موزون میکند و لحن آواز و نغمه دلهای ما را نیکو میگرداند و حزن و اندوه را از دل ما میبرد زیرا که او پادشاهی مقتدر و حاکم بر هم کائنات است.
در ادبیات غرب نیز مشابه این معانی با تصویرهای زیبا و الهام بخش آمده است:
خداوند را زبان بند نیامده است که دیگر سخن نگوید
اگر تو در بیابان سیر کردی و طور سینا را ندیدی
از مسکنت روح توست
وگرنه به هر بیابان که روی کوه طور حاضر است
و ندای خداوندی با همان طنین به گوش میرسد
برای آن کس که بخواهد و بجوید
اما آن کس که به سوی زمین خَم شده
و تمامی دل در گروه آب و نان و منّ و سلوی نهاده است
آن آتش را نمیبیند
و آن صدا را که چون رعد در بیان پیچیده است نمیشنود. (جیمز راسل لوئل)
بانگ رعد و صاعقههای آتشبار از دیرباز در اساطیر جهان رمز قهر خدایان به خصوص ژوپیتر یا زئوس بوده است و نیز ثور خدای روز پنجشنبه در اساطیر تیوتونیک سلاحش در هنگام قهر همین رعد و برق و صاعقه است. اما در قرآن این پدیدههای آسمانی هر مظهر لطفند و هم قهر، زیرا بانگ رعد خبر از نزول باران میدهد به خصوص هواشناسان گفتهاند اگر تعداد رعد و برق از هفت بار بگذرد حتما باران خواهد آمد در غیر این صورت آن برق را برق خُلب یعنی بقر فریبند میخوانند. مولانا صدای رعد را مژدهای در گوش درختان خوانده است، ماند بانگ آب برای تشنه.
یا چو بانگ رعد هنگام بهار
باغ مییابد از او چندین نگار
آسمانها خدا را نماز میگزارند و تسبیح میگویند و افلاک با گردش و چرخش و زمین به جنبش و آب به جریان و باران به ریزش
آری آنان نماز میگزارند و تسبیح میگویند و تو آن را درنمییابی و ذکر خداوند از این نمازها نیز برتر است. (حکیم ابونصر فارابی)