در حصر عبادت برای خداوند و اکرام پدر و مادر
کد خبر: 4139067
تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۰:۲۲
در صحبت قرآن/ 124

در حصر عبادت برای خداوند و اکرام پدر و مادر

عبادت، در معنی حقیقی، همواره کردن راه است بر عبور مشیت‌الهی و چون مشیت الهی جز بر خیر و کمال و حقیقت نمی‌رود باید مردمان چنان باشند که وقتی مشیت پروردگار بر ایشان وارد می‌شود هیچ مانعی بر سر راه آن نگذارند و هیچ سنگی در راه آن نیندازند.

۳۶۵ روز در صحبت قرآن نوشته استاد حسین محی‌الدین الهی قمشه‌ای، کتاب چهارم از مجموعه کتاب‌های جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین منتشر شده است.

کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.

این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.

گروه اندیشه ایکنا به منظور بهره‌مندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعه‌‎هایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. یکصد و بیست و چهارمین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «در حصر عبادت برای خداوند و اکرام پدر و مادر» تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.

 

وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا ﴿۲۳﴾
وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا ﴿۲۴﴾(اسراء 24-23)

و در قضای پروردگار چنین گذشته است که شما جز او را نپرستید و با پدر و مادر خود احسان کنید. و اگر یکی از آنها یا هر دو آنها به کهنسالی رسند(که به موجب رنج و زحمت شما باشند) هرگز کلمه‌ای مگویید که رنجیده خاطر شوند و هیچ آزاری به ایشان نرسانید و پیوسته با ایشان به اکرام و احترام سخن گویید(23) و همیشه بر و بال تواضع و تکریم را با کمال مهربانی نزد ایشان بگسترانید و بگویید پروردگارا چنان که پدر و مادر ما را از کودکی به مهربانی پروردند تو نیز در حق آنها رحمت و شفقت فرما(24).
قضای پروردگار آن چیزی است که اقتضای ذات و صفات پروردگار است و چون ذاتش عین خیر و جمال و حقیقت است نمی‌پسندد که آدمیان در پی چیزی غیر از این باشند در حالی که او ایشان را بر صفت خود و بر فطرت خود آفریده است.

عبادت، در معنی حقیقی، همواره کردن راه است بر عبور مشیت‌الهی و چون مشیت الهی جز بر خیر و کمال و حقیقت نمی‌رود باید مردمان چنان باشند که وقتی مشیت پروردگار بر ایشان وارد می‌شود هیچ مانعی بر سر راه آن نگذارند و هیچ سنگی در راه آن نیندازند. چنان که وقتی حقیقتی بر کسی آشکار می‌شود که به عمرو مدیون است و نسبت به زید وظیفه‌ای دارد یا سخنی یا صورتی در عالم هنر یا علم به او الهام می‌شود باید همه قوای او راه را بر قبول این حقیقت و عمل کردن بر طبق آن همواره کنند. اما اغلب چنان است که حرص سنگی در راه می‌اندازد و خشم آتشی روشن می‌کند و بولهب لجاج و عناد خار و خس بر سر راه می‌ریزد و بدین سان عبادت صورت نمی‌گیرد و عصیان ظاهر می‌شود. در این آیه خداوند می‌فرماید که قضای الهی چنان رفته است که مردمان غیر او (یعنی غیر از حق و راستی و درستی و شرافت نفس و عدالت و انجام وظیفه) را نپرستند.

بی‌مغز بود سر که نهادیم پیش خلق

دیگر فروتنی به در کبریا کنیم (سعدی)

آن کسانی که عبادت را در آداب و سنن و اذکار و حرکاتی منحصر می‌کنند غافلند از آنکه نماز برای ذکر است و ذکر برای فکر است و فکر برای عمل احسن است و عمل احسن همان خدمت خلق است. نماز و دیگر عبادات ظاهری سنتهایی است که باید از آنها استعانت جویند(و استعینوا بالصبر و الصلواة (بقره45) تا یاد پروردگار در خاطر آورند و عهد بندگی و پروردگاری را تازه گردانند و آنگاه طبق آن عهد عمل کنند.

اما احسان به پدر و مادر بدین سبب با انحصار در عبادت پروردگار قرین شده است که این احسان مهمترین نشان شرافت نفس و بزرگی و جوانمردی و قدرشناسی آدمی است زیرا اگر کسی بر پدر و مادر خویش که هزار لطف و احسان زیر سایه ایشان دیه است، احسان نکند بی‌گمان به ناسپاسی که از زشت‌ترین رذایل اخلاقی است متهم خواهد بود و چنین کس چگونه ممکن است شکرگزار پروردگار خود یا مردم دیگر باشد. بنابراین اولین و کمترین نشانه آن توحید در عبادت احسان به پدر و مادر است که اگر نباشد شخص به کلی از دایره بندگی خدا بیرون می‌رود. آن کس که عشق پاک و لطف پدر و مادر و نعمتها و خدمتهای بی‌دریغ ایشان را که به چشم خود دیده و ادراک کرده است سپاس نگوید و با ایشان وفا نکند دیگر به کدام خیر و خوبی از او امید توان بست و آن کس که عهد محبت پدر و مادر را بشکند چگونه عهد خدای را نگاه تواند داشت.

روزی به غرور جوانی بانگ بر مادر زدم
مگر خُردی فراموش کردی که درشتی می‌کنی (سعدی)

چه خوش گفت زالی به فرزند خویش
چو دیدش پلنگ افکن و پیلتن
گر از عهد خردیت یاد آمدی
که بیچاره بودی در آغوش من
نکردی در این روز بر من جفا
که تو شیر مردی و من پیرزن (سعدی)

در حکایت‌های عرفانی آمده است که اُویس قرنی مشتاق دیدار پیغمبر بود چون قصد سفر کر مادرش گفت؛ «فرزندم هر کجا می‌روی پیش از غروب آفتاب بازگرد که من از تنهایی در شب هراس دارم» اویس با مادر عهد کرد که به هنگام بازگردد.

از قضا وقتی به مدینه رسید پیامبر به سفری کوتاه رفته بودند پس احوال پیامبر را از بعضی اصحاب پرسید و هر چه گفتند اگر ساعتی چند درنگ کنی پیامبر باز آمد اصحاب ماجرا را به پیامبر نگفتند و اویس را ملامت کردند. حضرت فرمودند «انی اشم رایحه الرحمان من الیمن» یعنی «من بوی بهشت را از جانب یمن می‌شنوم.»(مگر اُویس قرنی بدین مکان آمده است؟ و این رایحه روحانی از برکت احسان به مادر بود. مولانا در داستان تشنه بر سرِ دیوار، توصیفات بدیع و متعددی از صدای آب در گوش تشنه کرده از جمله گوید:

چون دم رحمان بود کان از یمن
می‌رسد سوی محمد بی دهن

انتهای پیام
مطالب مرتبط
captcha